۱. به داغ فراق مادر
⏰ ۱ دقیقه
مراسم عزای آرادی ها به مناسبت شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه سلام الله علیها روز چهارشنبه ۱۴ آذر ساعت ۲۰ در شهر مقدس قم، سالن همایش دانشگاه قم برگزار می گردد.
از تمام آرادی های عزیز از اقصی نقاط این ملک محب آل رسول صلی الله علیه و آله می خواهیم به همراه خانواده هایشان در این مراسم حضور یابند تا دسته جمعی تسلی دهیم قلب پاره پاره امام زمان را.
۲. مردم شناسی
⏰ ۶۹ دقیقه
۳. آراد برندینگ در ۶۰ ثانیه
⏰ ۱ دقیقه
۴. آراد نگاری
⏰ ۵ دقیقه
۵. نشست تجاری نماینده ترکیه با تاجران آرادی پروموشن ۹ و بالاتر
⏰ ۴ دقیقه
۶. انگیزه های ضعیف در تجارت
امروز می خواهم پرده از راز بسیار مهمی بردارم که در ظاهر کوتاه است اما باطنی عمیق و ژرف دارد.
به نظر شما آیا کسی در آراد پیدا می شود که فقط یک ماه هر روز بیاید و به سایت سر بزند و به این باور نرسد که ثروت زیاد در تجارت است؟
ندرتا پیش می آید.
و آیا کسی هست که ثروت زیاد را دوست نداشته باشد و بگوید من این را نمی خواهم؟
ممکن است خارج از آراد باشد اما در آراد یافت نمی شود.
حال می خواهم ترازویی را تصور کنید که یک سمتش ثروت زیادیست که شخص می داند از راه تجارت به دست می آید.
اما سمت دیگر تغییراتیست که باید به خودش بدهد تا تاجر شود و به این ثروت ها دست یابد.
دیگر همه ما می دانیم که تجارت سخت نیست و از منظر آسانی جزء آسان ترین شغل هاست اما اینکه تجارت را برای یک تازه وارد سخت ترین شغل می کند چیست؟
تغییر باورهای غلط گذشته اش.
به کار انداختن عقل و فکری که خداوند در درونش به ودیعه و امانت قرار داده بود و او سال ها از آنها استفاده نکرد.
اینها تجارت را برایش سخت می کند وگرنه سختی در تجارت نیست مانند کسی که از دندانش مراقبت نمی کند و کرم می خورد و می گوید دندانم درد می کند و باید درد بیشتری از دندان درد را تحمل کند تا دندانپزشک دندانش را درست کند.
آیا درد ابتدا در دندان بود؟
خیر.
دندان سالم که دردی نداشت.
درد در رفتارهای پیشین او بود نسبت به دندان.
شما را به خدا تصور کنید از بچگی با همین تعالیمی که در مدرسه تجارت و میتینگ ها از مدیران ارشد عزیزمان یاد می گیرید بزرگ می شدید.
آیا تجارت سخت بود؟
به جد معتقدم گلابی ترین شغل تجارت بود که نه گرما و سرما تاثیری در آن دارد و نه کرونا و ویروس های دیگر و نه فشار بدنی خاصی باید تحمل کنی.
شما به دندانپزشکی می روید آیا معتقدید که درد موقع تعمیر دندانتان را دندانپزشک به جانتان انداخته است؟
پس چرا بعد از اینکه دادتان را به آسمان هفتم می رساند باز هم از او تشکر می کنید؟
چون می دانید با این دردی که به شما رساند درد دندان را از شما دور کرد.
همان دردی که ثمره سال های مراقبت نکردن از دندان بود.
آیا این موضوع را درباره دندان متوجه می شوید و درباره عقل متوجه نمی شوید؟
سال ها بی توجهی نسبت به روش های بدست آوردن پول، سال ها دوری از تجارت، سال ها دوری از مذاکره، سال ها زندگی بدون تعقل درباره مزایای ثروت و چه بسا زندگی در مسیر مخالف اهداف متعالی ثروتمندی از من و شما عقل هایی ساخته که نیاز است مانند یک دندانپزشک کسی بیاید تا درد زیادی به جانتان بیندازد تا آن درد قبلی را از وجودتان خارج کند.
آراد در موضوع عقل مانند همان دندانپزشک حاذق در موضوع دندان است.
پس لطفا دردی که از تغییرات موجود در تجارت به وجودتان می افتد شما را غمگین و افسرده نکند.
حال دوباره نگاهتان به همان ترازویی باشد که در ابتدای صحبت ذکر کردیم.
یک سمت ترازو ثروت زیاد است و سمت دیگر ترازو تغییرات زیادی که باید داشته باشید.
پس اگر ثروت زیاد همتراز شود با تغییر زیاد در نتیجه می شود گفت ثروت = تغییر.
یعنی من به اندازه ای که تغییر کنم به ثروت می رسم.
بروید پیش خانواده ها و اقوام تاجران موفق آرادی و از آنها بپرسید فلان فامیلتان بعد از سال فلان که همان سال ورودش به آراد است و یا همان سالی که پذیرفت تغییر کند چون خیلی ها هستند که امسال وارد آراد می شوند و ماه ها و سال هایی طول می کشد تا شک و شبهه ها رهایشان کند.
بپرسید از آن زمان به بعد چقدر فرق کرد نسبت به قبلش؟
فقط یک جواب می شنوید.
زمین تا آسمان.
انگار او را کوبیدند و از نو ساختند.
دیدید یک خانه یک طبقه کلنگی را وقتی می خواهند تبدیل به چند طبقه کنند اول آن را با خاک یکسان می کنند دقیقا نقل همین موفق هاست.
این ها ابتدا به این درک رسیدند که با آن عقاید کلنگی نمی شود ثروتمند شد پس اجازه دهم به معمار که همان آراد است تا ابتدا مرا بکوبد و با خاک یکسان کند تا بشود بر روی من بنایی عظیم ساخت.
حالا موضوع اصلی صحبتمان شفاف تر شد.
یک سمت ثروت زیاد بود و سمت دیگر تغییر زیاد.
ثروت زیاد برای همه ما دوست داشتنی است و تغییر زیاد هم برای همه ما سخت است.
این وسط یک راز مگو هست به نام انگیزه ثروتمند شدن.
چرا خیلی ها با اینکه یقین می کنند راهی برای ثروتمند شدن جز تجارت نیست باز هم آن را رها می کنند.
چون اصلا انگیزه خاصی از ثروتمند شدن ندارد.
او امروز در یک خانه کلنگی و با خورد و خوراکی ناچیز زندگی می کند و اصلا عارش نمی آید که دخترش فلان وسیله را می خواهد و او نمی تواند تامین کند در نتیجه ممکن است این دختر به پسرها متوسل شود تا به خواسته اش برسد.
اما پدری هست که همین موضوع تمام وجودش را می سوزاند.
پس پدر اول برای گذران زندگی به پول چندانی هم نیاز ندارد که حالا بخواهد این تغییرات را در خودش ایجاد کند.
اما پدر دوم چون غیرت دارد چون شرف می فهمد چیست خودش را می کوبد و از نو می سازد تا تاجر شود و دخترش را در آغوش این و آن نبیند.
همه صحبت سر انگیزه ثروتمند شدن است.
من خیلی در این سال هایی که در آراد نفس کشیدم دقت کردم که اکثر قریب به اتفاق کسانی که وارد آراد می شوند درباره اینکه پول مقدس است به یقین می رسند.
و نیز درباره اینکه پول مقدس و حلال در تجارت است هم به یقین می رسند.
اما آنهایی که انگیزه قوی برای ثروتمند شدن دارند تاجر می شوند و آنهایی که انگیزه ضعیفی برای ثروتمند شدن دارند آن را رها می کنند.
می خواهم به نقش همان مبصر کلاس در نبود اساتیدمان تمرینی به شما بزرگواران بدهم و انتظار دارم به حرمت سن و سالی که نیم قرن را گذارنده ام امروز یا در اولین فرصت آن را انجام دهید.
بنشینید و بر روی کاغذی محاسبه کنید چقدر پول نیاز دارید؟
شما را بخدا از دستم ناراحت نشوید تا بتوانم حرف دلم را راحت بزنم.
اگر چقدر پول نداشته باشید با خودتان می گویید تف بر من.
برای حفظ ناموستان برای عزت خانواده تان برای محکم نگه داشتن مقدساتتان چقدر پول می خواهید؟
چقدر باید داشته باشید تا آبرویتان محفوظ بماند.
و بنشینید به گناهان زیادی که از آثار نداری هست بیشتر فکر کنید.
خودتان را به آن راه نزنید.
من چیزهایی را گفتم و خیلی چیزها را حیا می کنم که بگویم اما شما در خلوت خود حیا نکنید و همه آنها را حساب کنید.
چقدر پول باید داشته باشید تا فردای قیامت که پرده ها کنار می رود و اسرار آشکار می شود چیزهایی نفهمید که بگویید اینهمه خیانت و پستی در خانواده ام بود و من خبر نداشتم.
و وقتی ریشه یابی کنی ببینی دخترت، پسرت و همسرت بگویند ای مرد اینها همه به خاطر این بود که پول نداشتی و اگر پول داشتی ما این کثافات را مرتکب نمی شدیم.
همه این پول هایی که نیاز است تا داشته باشید تا فردای قیامت و روز برملا شدن رازها شوکه نشوید بر روی کاغذ بنویسید.
به عددی می رسید.
ببینید آیا راهی غیر از تجارت سراغ دارید تا شما را به آن عدد برساند؟
اگر عددتان کوچک باشد جواب می شود بله و می توان از خیلی شغل ها به این عدد رسید.
اما اگر عددتان بزرگ باشد هیچ راهی جز تجارت شما را به آن نمی رساند.
همان عدد را انگیزه کنید برای چسبیدن به تجارت.
اگر هم عددتان کوچک است توصیه می کنم ابتدا ظرف خواسته هایتان را بزرگ کنید تا عددتان بزرگ شود.
به تجربه دیدم انسان کوتوله هیچ وقت بزرگ نمی شود حتی اگر با بزرگان نشست و برخاست کند.
تاریخ پر است از انسان های حقیری که سال ها در مجاورت انسان های بزرگ بودند و از حقارتشان کاسته نشد.
ایام متعلق است به سالگرد شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها.
همان بانویی که پیامبر خدا که درود و رحمت خدا بر او و خاندانش باد درباره اش فرمود هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است سپس این آیه را تلاوت فرمود:
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا
یقینا کسانی که خدا و رسولش را می آزارند لعنت خدا در دنیا و آخرت برای آنهاست و خداوند عذاب خوار کننده ای را برایشان در نظر گرفته است. سوره احزاب آیه ۵۷
حال فکر می کنید این کسانی که فاطمه سلام الله علیها را آزار دادند و در خانه اش را سوزاندند در حالیکه هنوز غسل پیامبر خشک نشده بود چه کسانی بودند؟
یکی پدر زن رسول خدا بود و دیگری دامادش و آن یکی باجناقش و دیگری عمویش و اکثرشان از نزدیکان بودند تا جایی که در صفات رسول خدا در زیارتنامه ها می خوانیم:
او پیامبری بود که نزدیکانش غیر از علی و فرزندانش تنهایش گذاشتند و مردمانی غریبه او را یاری نمودند.
پس لعنت خدا و ملائکه و ما بر آزاردهندگان فاطمه سلام الله علیها تا روزی که صاحب این امر برخیزد و آن دو جنازه را بیرون بکشد و بر تنه درختی به آتش بکشاند.
دستور رسیده به مناسبت ایام حزن و اندوه به یک مطلب تجاری بسنده کنم و به جای مطلب دوم پرده ای از مصیبت های مادر بگویم.