به نقل از دلگرام، سخت ترین کلمه فارسی از نطر شما توی نوشتاره یا توی گفتار؟
چند نمونه از سخت ترین کلمات نگارش زبان فارسی همراه معنی
بهتر است زمان تایپ کردن یا نوشتن به زبان فارسی لیست لغاتی که در ادامه خدمت تان ارائه می شود را به خاطر بسپارید.
مصدع اوقات: مزاحم وقت کسی شد. (اینها غلط هستند: مسدع اوقات، مسطح اوقات)
غرض از مزاحمت: هدف از مزاحمت
(املای نادرست: قرض از مزاحمت)
ضیق: تنگ، محدود (ضیق وقت)
ضیق وقت: محدود بودن وقت، کمبود وقت
(اینها غلط هستند: ذیق وقت، ذیغ وقت)
ماسک: روبند، نقاب (کاربرد و املای نادرست: ماکس)
عُرضه داشتن: لیاقت داشتن
(املای نادرست: ارزه داشتن)
انضباط: سامان گرفتن، نظم داشتن
(املای نادرست: انظباط)
عجالتاً: اکنون، فعلا، فورا
علاف: از کار و زندگی افتادن
بیکار (الاف غلط است)
عرض ادب (املای نادرست: ارز ادب)
انحطاط: فرو افتادن، پست شدن
مقهور: شکست خورده
قریحه : ذوق
مستاصل: درمانده
التفات: توجه کردن
اوان: زمان، هنگام
عنفُوان: اول هر چیز
زَفت: درشت – زُفت : تند و بی ارزش
ستبر: بزرگ، فربه
مَرهون: مدیون، بدهکار
مُصّر بودن: اصرار کننده، سمج
مُبرهن: آشک
مُحرز: مسلم، قطعی
فسق و فجور: بدکاری، عیاشی
سور و سات: تدارکات، ملزومات
متاع: کالا، مال
مُطاع: فرمانروا
مذاق: طعم، مزه
مُتقَن: محکم، استوار
خاسته: دستاورد
هزاردستان: بلبل
تَشَتّت: پراکنده ساختن
حِضانت: پرستاری، نگهداری
زجر: سختی ، آزار
ضجر: دلتنگی، بی قراری
کنج عزلت: گوشه نشینی، خانه نشینی
حاذق: ماهر
فراغبال: آسوده خاطر
فراغ: آسودگی
فراق: جدایی – دوری
فی البداهه: در آن واحد
مزمن: دیرینه و کهنه
هول شدن: تهدید کردن
هل دادن: تنه زدن
تساهل و تسامح: ساده گرفتن
تساهل: بخشش و بزرگواری
محجور: بازداشته شده
مذموم: نکوهیده، سرزنش شده
طی کردن: پیمودن
تی زدن: وسایل تنظیف
لفافه: پوشش – محفظه
بغل: آغوش
تبحر داشتن: تسلط داشتن
طمأنینه: آزام گرفتن ، آرامش
تلق: جنس شفاف قابل تورق
برهه: روزگار
علی الخصوص: خصوصا، به ویژه
مصر بودن: پا فشاری کرد
مسری: سرایت کننده، واگیر دار
علی رغم: برخلاف میل
مقال: گفتگو، گفتار، سخن
تخطئه: خطاگیری
تسویه:مساوی کردن
خاستن به معنای بلند شدن
خواستن: خواهش کردن