اگر شما هم ادمین سایت باشید و کامنت هایی را که می آید ببینید ممکن نیست روزی بگذرد و این نقد که بر آراد برندینگ وارد می شود را نبینید.
نقدی که می خواهد آراد را به این نقطه برساند که گروه هایی از مردم را وارد در تجارت و پول نکند.
منتقد که عموما خود را خیرخواه ما و مردم می داند و ما هم پیشفرض ذهنی مان را بر این می گذاریم که راست می گوید و واقعا هم در قلبش خیرخواه است اینگونه آغاز می کند که:
" با سلام و خسته نباشید
من فلانی از تاجران قدیمی آراد هستم و واقعا خدا خیرتان بدهد که تجارت را فرهنگ سازی می کنید اما باید یک فیلتری برای ورود افراد به تجارت بگذارید و اینکه می خواهید تجارت را به صورت عمومی فرهنگ سازی کنید درست نیست چرا که تجارت برای همه نیست و باید یک سری شاخص ها روز اول قرار دهید که اگر شخص آنها را داشت وارد در تجارت بشود و اگر نداشت نیاید. "
در حقیقت نقد این دسته از منتقدین که ممکن است تاجر یا کارمند جدید باشند یا قدیمی، خارج از آراد باشند یا داخل آراد اینست که نباید تجارت را برای همه مردم خواست بلکه تجارت ویژه گروهی خاص است.
ما فعلا با نیتی که در قلب این افراد شکل گرفته کاری نداریم چرا که می دانیم برخی از نیت ها خیر نیست.
مانند اینکه عده ای چون خودشان تاجرند به گمان اینکه نمی خواهند دست زیاد شود چنین پیشنهادی می دهند تا بازارشان خراب نشود که این از درک پایین آنها درباره تجارت و میزان سود موجود در آن حکایت دارد.
اینان نمی دانند که هرگاه در یک راسته از بازار تعداد فروشندگان یک کالا زیاد شود نه تنها مشتری کم نمی گردد بلکه اصطلاحا تبدیل به بورس آن کالا شده و مشتریان بیشتری هجوم می آورند.
هر چه تعداد تاجران یک کشور زیادتر شود رشد تجارت در آن کشور افزون می گردد.
و یا گروهی از این منتقدین هستند که از بزرگ شدن آراد خوشنود نمی شوند و می خواهند با اینگونه پیشنهادات آراد را محدود نمایند تا از تعداد نفراتش بکاهند.
ما در این مقاله فرض می کنیم هیچکدام از این نیت های منفی وجود ندارد و گوینده فقط و فقط خیر و صلاح مردم و کشورش را می خواهد و لاغیر.
حال به این سوال ما جواب دهد.
شما که معتقدید گروهی باید وارد شوند و گروهی وارد نشوند می شود بگویید شاخص و ملاکتان چیست؟
جنابتان کدام گروه را شایسته ورود به تجارت می داند و کدام گروه را نمی داند؟
وقتی از آنان این سوال را می پرسیم می بینیم که هر کدام از آنها شاخصی می گوید غیر از شاخصی که دیگری می گوید.
یکی می گوید سطح مالی اش باید ملاک قرار داده شود.
یکی می گوید سطح فرهنگی خانواده اش را تحقیق کنید.
یکی می گوید میزان عقل خودش را بسنجید.
یکی می گوید تفکرات و عقایدش مهم است.
و خلاصه هر کسی شاخصی برای ورود به تجارت مطرح می کند که تعداد این شاخص ها در طول این سال ها که ما شمردیم به بیش از صد مورد رسیده است.
حال سوال اینجاست که آراد کدام شاخص را بر فرض تایید شما برگزیند که فردا روز دوباره نقدتان بلند نشود که اگر این شاخص را بر می گزیدید بهتر بود و این شاخص که برگزیدید خوب نبود.
در ثانی هر یک از عیارهایی که این منتقدین مطرح می کنند را که نگاه می کنیم می بینیم اگر این را می گذاشتیم خانم فلانی که امروز از بهترین تاجران کشور است را روز اول نباید وارد آراد می کردیم چرا که این عیار را نداشت.
و به شاخص بعدی نگاه می کنیم که اگر این را لحاظ می کردیم آقای فلانی را از دست می دادیم.
اگر ملاک سوم را ملاک قرار می دادیم فلان جوان که صادرات به فلان کشور دارد را امروز نداشتیم.
و ترازوی چهارم اگر سند ورود می شد فلان پیرمرد یا پیرزن نباید در تجارت وارد می شدند در حالیکه امروز جز بهترین ها هستند و می گویند ما نزدیک بود که حس مرگ وجودمان را بگیرد اما با ورود به تجارت جوان شدیم.
جالبتر اینکه آدمی گاهی گذشته اش را هم فراموش می کند.
در میان این منتقدین کسانی هستند که وقتی گذشته شان را به یاد می آوریم اگر با همان شاخص که خودشان می گویند مقایسه می کردیم نباید آنها را وارد تجارت می نمودیم.
اما انسان است و فراموشکار.
گذشته اش را یادش رفته و گمان می کند که از ابتدا همین بوده که اکنون هست.
حال برای سایر مردم شاقول می اندازد و مردم را فرقه فرقه و دسته دسته می کند.
می خواهد گروهی را ناتوان از انجام تجارت و گروهی را توانمند بر آن نشان دهد.
در حالیکه اینگونه نیست.
وقتی پیامبر خدا فرمود: روزی بر ده قسم است و نه قسم آن در تجارت است این سخن را برای عده محدودی نفرمود و تمام مردم را مخاطب خویش قرار داد.
وقتی امیرمومنان علی علیه السلام به گروهی از بردگان عجمی که برای شکایت از اعراب به جهت خفتی که به آنان می دادند نزدش آمدند فرمود اگر خواهان عزت هستید تجارت کنید نگفت نه تجارت برای شما نیست چرا که برده اید بلکه برعکس گفت اگر می خواهید از این خفت بردگی نجات پیدا کنید تجارت کنید که عزیزتان می کند.
وقتی هر جا به بزرگان نگاه می کنیم می بینیم درباره جزیی ترین موضوعات تجارت ما را مورد پند و اندرز قرار دادند اما هیچگاه در هیچ سخن و هیچ روایت و هیچ منبعی نیافتیم که فرموده باشند:
فلان گروه در تجارت وارد نشوند یا فلان گروه پتانسیل تاجر شدن را ندارند.
پس چرا باید سرِ خود و از روی سلیقه شخصی بر مردم انگ بزنیم و برچسب بچسبانیم که فلانی تو نمی توانی تجارت کنی و اصلا لایق تاجر شدن نیستی.
ما دردمان همین است که گروهی تجارت را سلیقه ای کردند و به مردم این القا را نمودند که تجارت مال شما نیست و شما را چه به تجارت؟
امروز اگر پسری به خانواده اش بگوید می خواهم کارگر شوم خانواده می گوید برو پسرم خدا پشت و پناهت.
اگر دختری بگوید می خواهم کارمند شوم خانواده می گوید دعای خیر ما همواره بدرقه راه توست.
اما اگر همین پسر یا دختر بگوید می خواهم تاجر شوم آنجاست که چشمتان روز بد نبیند.
آه و نفرین پدر و مادرش بلند می شود که تو کجا تجارت کجا.
تجارت مال امثال ما نیست.
تجارت باشد برای از ما بهتران.
واقعا سوال اینجاست که چه شده که در ذهن عده ای اینگونه افتاده که منِ دختر یا پسر، منِ پیر یا جوان برای کارگری و کارمندی مناسب هستم اما برای تجارت نه.
چرا این را بر ما القا کرده اند که ما شایسته زیر دست بودن، بردگی، خفت و حقارت هستیم اما شایسته عزت و سروری نه.
چرا اینگونه در ذهنمان شکل گرفته که پروردگارمان برایمان درد و رنج و مصیبت خواسته اما آقایی و بزرگی نه.
همین تفکرات سلیقه ای و دسته بندی های ذهنی پوچ و واهی و القائاتی که در رسانه ها درباره تجارت شده است ما را به اینجا کشانده است.
شما در هیچ فیلم و سریالی نمی بینید که تاجری پاک باشد.
در همه فیلم ها تاجران پولدار هستند اما کثیفند.
خرابند.
ناپاکند.
حال آنکه پروردگارتان در سوره نور آیه ۳۷ مردان و زنان تاجری را ستوده که تجارت ها و خرید و فروش هایشان نیز آنان را از یاد خدا غافل نمی کند و اینان همواره قلب و چشمشان ترسان از روز قیامت است.
و در خبر است از امیرمومنان علی بن ابیطالب علیه السلام که فرمودند:
برای خودت و خانواده ات مسیر حلالی را برای کسب روزی برگزین که همین جهاد در راه خداست و بدان که دست یاری خداوند با تجارت صالح است.
پس تجارت، اختصاص به هیچ گروه و فرقه و نژاد و تیره ای ندارد.
هر کس با هر سنی از هر قوم و قبیله ای و با هر دین و آیینی می تواند وارد تجارت شود و در آن موفق گردد.
مهم چهار اصل است که پیشتر هم گفتیم.
- یقینش بر تجارت باشد و راه دیگری را بر آن مقدم نکند. (برای افزایش یقین، سریال راهی به سوی ثروت را چند بار ببینید.)
- راهنمایی نیکو و شایسته داشته باشد تا سختی های راه را برایش آسان کند و آنچه نمی داند به او بیاموزد. (مدرسه تجارت آراد را جدی تر بگیرید.)
- مشتری و تامین کننده بالقوه به دست آورد. (پلفترم لید و سیگنال را دنبال نمایید.)
- مذاکره کردن را به درستی بیاموزد و عمل کند. (پادکست های آموزشی روزانه کمکتان می کند.)
هر کسی بر این ۴ اصل استقامت نماید یقینا تاجر موفقی می شود.
حال کسانی که می خواهند تجارت را فرقه ای کنند و بین مردم فرق بگذارند و جداسازی کنند بگویند اگر افرادی که به زعم آنان شایستگی دارند در تجارت ورود کنند اگر به یکی از این ۴ اصل پایبند نباشند آیا تاجر می شوند؟
پس پایبند بودن به این ۴ اصل مهم است و هیچ ربطی به هیچ گروهی از دسته بندی و دهک بندی مردم ندارد.
ای مردم
هرگاه کسی خواست شما را اینگونه القا کند که برای فقر آفریده شده اید و نمی توانید ثروتمند شوید بدانید که شیطان بر دهانش این سخن را رانده.
این سخن خداست که فرمود:
شیطان شما را به فقیر شدن وعده می دهد تا پس از فقر شما را به فحشا امر کند.
قرآن کریم سوره بقره آیه ۲۶۸