هر کسی که با شنیدن الفاظ تند بهم می ریزد یا ممکن است از آراد دلسرد شود این متن را نخواند.
اگر خواندید بقیه اش گردن خودتان است.
در کامنت ها معترض نشوید که چرا تند بود؟
خودت مقصری که خواندی.
همین الان صفحه را ببند و با مطالب دیگر سایت ارتباط برقرار کن که تند نیستند.
۱. تیمی که تمام آموزش ها را می بیند.
در مطلب قبل که درباره تیم نویسندگان نوشتیم خیلی از عزیزان اشاره داشتند به اینکه پیش از این گمان می کردیم جناب رئیس و مدیران ارشد هر یک نویسندگان این مطلب هستند.
دقیقا یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد مهندس قربانی منطق ما را بپذیرند همین بود که گفتیم تندی و اشتباهات ما پای بزرگان آراد نوشته می شود و این گمان در آرادی ها تقویت می گردد.
وگرنه اینکه هوشنگ جانمان آن کامنت را نوشتند بهانه بود چرا که قبل از هوشنگ جان هم خیلی ها این را گفتند و ما اعتنایی نکردیم.
از سوی دیگر اینکه هوشنگ عزیز در کامنتش دلیل ما را علاقه مان به شهرت نسبت داد تهمت بزرگی بود علیه ما چرا که سال های سال بدون نیاز به هیچ شهرتی تلاش کردیم و اصلی ترین دلیلمان این بود که اشتباهاتمان پای بزرگان نوشته نشود.
و اما اینکه عزیزان گفتند شبیه مدیران ارشد صحبت می کنیم کاملا درست است.
بیش از ۸ سال است که شاگرد گوش به فرمان مکتب آرادم.
ما هر روز آموزش های مدیران ارشد را می بینیم نه یک ساعت بلکه چند ساعت.
شخصا ۴ بار تمام دروس مدرسه تجارت را دیده ام و هم اکنون در حال دیدن قسمت ۲۳ مدرسه تجارت برای بار پنجمم.
تمام میتینگ ها را حضور داریم حالا اگر یک زمانی من نتوانم ببینم جناب حسینیان می بیند و اگر ایشان هم نتوانند هم تیمی های دیگر می بینند و نوت برداری می کنند و برای هم در جلسه ای که داریم تعریف می کنیم که چه چیزهایی گفته شد.
تمام پادکست ها را حداقل دو بار گوش می دهم.
و بارها نوشتیم و گفتیم چیزی از سمت خودمان نمی گوییم و فقط بیان دوباره آموزش هاییست که شما عزیزان زحمت دیدنش را با آن دقتی که ما دیدیم نمی کشید.
شما کافیست یک سال پای سخنرانی یک سخنران بنشینید آن هم روزی حداقل ۴ ساعت.
هم نوع نگاهتان شبیهش می شود هم لحن صحبتتان.
امتحان کنید متوجه می شوید بنده چه می گویم.
۲. تعصبم به آراد از کجا نشات می گیرد؟
یکی از دلایلی که در متن هایم می نویسم هر کسی موفق نشده دلیلش فقط ندیدن دقیق آموزش های مدرسه تجارت، پادکست ها و مکتب تجارت و راستی است به خاطر اینست که وقتی خودم آن ها را گوش می دهم و در طول این سال ها آن را با مردمی که می شناسم به اشتراک گذاشته ام می بینم که کودن ترین و خنگ ترین مردم هم می توانند این آموزش ها را بفهمند.
آن قدر مدیران ارشد به صورت روان بیان می کنند که هیچ شخصی نمی تواند بگوید شنیدم و نفهمیدم.
همه فهم است.
گیر در مرحله شنیدن و فهمیدن نیست.
گیر در مرحله باور و عمل کردن است.
می شنوند.
می فهمند.
اما باور نمی کنند.
چون باور نمی کنند به آموزش ها ادامه نمی دهند.
چه چیز را باور نمی کنند؟
باور نمی کنند که بتوانند با این آموزش ها پولدار شوند.
چون باور نمی کنند ادامه نمی دهند و درس ها را رها می سازند و بعد از مدتی، دهانشان را باز می کنند به اینکه من موفق نشدم.
و برای اینکه دلیل موفقیت را به گردن آراد بیندازند به دروغ می گویند تمام آموزش ها را هم دیدم و موفق نشدم.
من به یقین می گویم:
یک گاو را بیاورید و مجبورش کنید که هر روز این آموزش ها را روزی یک ساعت بشنود.
حتما تاجر می شود.
اینجا منظورم از گاو، گاوی که شیر می دهد نیست.
منظورم آدم هایی هستند که خودتان می گویید این مانند گاو است.
سوال اینجاست پس چرا عده ای ناموفقند در حالیکه گاو هم نیستند و بالاترند؟
چون آنها این روزی یک ساعت به مدت یک سال را وقت نمی گذارند.
اگر به اجبار و یا اختیار وقت بگذارند رفته رفته باور هم در وجودشان شکل می گیرد.
حتی تنبل ترین فرد این جهان را بیاورید و فقط قبول کند یک سال روزی یک ساعت آموزش ها را دنبال کند او هم به تلاش می افتد و تاجر می شود.
من چون تمام آموزش هایم غیر از دروس دانشگاه را از ریاست محترم و مدیران ارشد یاد گرفته ام نمی توانم هر جمله ای می نویسم بگویم به قول جناب رئیس یا به قول مدیر ارشد.
اما حق مطلب همین است که اینگونه نوشته شود.
استاد تالیا به گونه ای آموزش می دهند که حتی تنبل ترین انسان ها فقط اگر قبول کنند یک سال پای صحبت هایشان بنشینند پرتلاش می شوند.
درد اینجاست که نمی نشینند و گوش نمی دهند.
گوش بدهند همه چیز حل می شود.
اینها شنیدن را متوقف می کنند تا نفهمند تا باور نکنند تا به کار نبندند تا رستگار نشوند.
و همه اینها فریب شیطان است.
۳. تلاش کنیم دهن مردم را ببندیم یا ....
حتما همه شما بزرگواران این ضرب المثل را شنیده اید که در دروازه را می شود بست اما دهان مردم را نه.
حقیقت است.
ما دهان مردم را که نمی توانیم ببندیم پس چه کنیم؟
اول اینکه آنقدر خوبی هایمان را انتشار دهیم که مردم با وجود تمام بدگویی هایی که پشت سرمان می شود هم نتوانند از ما جدا شوند.
دوم اینکه باید منطق ها و دلیل هایی واقعی و حقیقی ارائه دهیم تا حنای کسی که بدگویی می کند پیش دیگران رنگی نداشته باشد.
آراد دقیقا این دو سیاست را دارد.
قسمت دوم این کار را من و تیمم بر عهده گرفتیم و قسمت اولش هم دست مدیران ارشد است.
من تمام تلاشم را به مقداری که از دستم بر می آید انجام می دهم تا به همگان بفهمانم کسانی که درباره آراد بدگویی می کنند انسان های بی ادب، تن پرور، تنبل، غیر مطیع، مگس صفت، بی منطق، بی اخلاق، پررو، وقیح و گستاخند.
حال ممکن است برخی از این صفات را که گفتم داشته و برخی را نداشته باشند اما حتما یکی را دارند.
اینهمه سال در آراد زندگی می کنم.
ندیدم فرد باادب، پرتلاش، مطیع، زنبور عسلی، اهل منطق، بااخلاق و شاکری که تاجر موفقی نشده باشد.
دلم می گیرد از اینکه تازه واردی به حرف دروغ چنین افرادی، راه مبارک تجارت را کنار می گذارد و به گمراهی فقر پیشین باز می گردد.
۴. آراد نه. تجارت بله.
کسانی که درباره آراد بدگویی می کنند نهایتش می خواهند درباره آراد چه بگویند؟
آراد دزد کلاهبردار است.
بیشتر از این هم حرفی دارند؟
این دزد کلاهبردار به شما نشان داد که راه نجات اقتصادی در تجارت است.
آیا اینهمه انسان شریفی که در این کشور و دور و بر خودتان هستند به شما گفتند که نه دهم درآمد در تجارت است؟
آیا پاکانی که می شناسید به شما گفتند که امام صادق علیه السلام فرمود تجارت را رها نکنید که خوار و حقیر می شوید؟
آیا نیکان روزگار به شما گفتند که امیر مومنان علی علیه السلام بین مردم در کوچه های بازار راه می رفت و می فرمود: تجارت کنید تا خداوند به شما برکت دهد که خودم از رسول خدا شنیدم که می فرمود روزی بر ده قسم است که نه قسم آن در تجارت است؟
آیا خردمندانی که قبولشان دارید به شما گفتند که امام علی علیه السلام فرمودند: تجارت کنید تا از آنچه در دستان مردم است بی نیاز شوید؟
تقدیر خداوند اینگونه قرار گرفت که در عصر و زمانه ما، راه نجات اقتصادی تجارت به زبان یک دزد کلاهبردار به مردم ایران معرفی شود.
اول بروید با خدا مطرح کنید که خدایا چرا این راه پاک پیامبرت و سنت مقدسش را به دست یک کلاهبردار دزد به مردم ایران شناساندی و آن همه پاکان و نیکان روزگارت را از اشاعه این خیر عظیم محروم نمودی؟
اینکه شما با این دزد کلاهبردار کار نکنید منطقی و معقول است.
اما آنچه نامعقول است اینکه چرا بعد از دزد خواندن آراد، تجارت را رها می کنید؟
تجارت که سنت پیامبر شماست.
آراد ۱۸ سال است که پدید آمده اما تجارت سالیان سال است که پابرجاست.
آراد را تکفیر می کنید مانعی ندارد چرا تجارت را کنار می گذارید؟
خب بدون آراد تجارت کنید.
به اینجا که می رسند می گویند بدون آراد هم نمی شود تجارت کرد.
خدا پدر و مادرت را بیامرزد.
به خاطر پول خودت، به خاطر عزت خودت، به خاطر شرف و آبروی نوامیست با همین دزد کلاهبردار بساز و خودت را بالا بیاور.
بالا که آمدی مثل خیلی از تاجران قدیمی که چون معتبر شدند شروع کن به بدگویی علیه آراد.
و آن وقت داد بزن که آراد دزد و کلاهبردار است تازه پول هم داری می توانی بیشتر علیه آراد تبلیغ کنی.
۵. ناموفق ها فقط پول را بو می کشند و یکی مانده به پول را نمی خواهند.
وقتی نگاه می کنم می بینم ناموفق ها فقط پول را بو می کشند و جایی اگر درباره اش صحبت شوند می آیند.
اما یکی مانده به پول را نمی آیند.
مثلا استاد تالیا درباره پول صحبت می کند میتینگ می شود ۱۰۰۰ نفر و بیشتر.
اما همین استاد تالیا می خواهد درباره شخصیتی که بتوانی به کمک آن پول را بدست بیاوری صحبت کند می شود ۸۰۰ نفر و کمتر.
آن ۲۰۰ نفر چه شدند؟
نیامدند.
چرا؟
چون استاد درباره پول حرف نزد.
خب رسیدن به پول مراحلی دارد که استاد در حال توضیح آن مراحل است.
پول را می خواهند اما مراحل رسیدن به پول را نمی خواهند.
مثل کسی که میوه را می خواهد اما قرار دادن تخم در زمین، آب دادن، رسیدگی به آن و مراقبت و نگهداری را نمی خواهد انجام دهد.
فقط میوه را می خواهد بدون عمل کردن به مراحل قبل از آن.
مانند کسیست که بچه می خواهد اما نه ماه بارداری قبل از رسیدن به بچه را نمی خواهد تحمل کند.
۶. نگاه تمام ناموفق ها به آراد سرمایه گذاریست.
یک جمله مشترکی را بدگوهای ناموفق دارند و از همین جمله مشخص است که نگاهشان از ابتدا غلط بوده است.
حتما شنیدید که می گوید من فلان قدر به آراد پول دادم و آراد پولم را پس نمی دهد.
سوال اینجاست مگر در آراد سرمایه گذاری کردی که حالا باید پولت را پس بدهد؟
شما آرایشگاه می روید و پولی می دهید و سرتان را مرتب می کنید آخر سر می گویید پولم را پس بده؟
اما از بانک و شرکت های سرمایه گذاری انتظار بازگشت پولتان را دارید.
همینجا مشخص است که نگاهشان به آراد سرمایه گذاریست نه کار و تلاش.
چون اگر نگاه تلاش داشتند نمی گفتند پولم را پس بده.
پولم را پس بده را کسی می گوید که سرمایه گذاری کرده است.
و چون چنین نگاهی دارند هیچ وقت تلاش نمی کنند.
چون در سرمایه گذاری می گویی پول می دهم که سود کنم.
نمی گویی پول می دهم و تلاش هم می کنم تا سود کنم.
شما پولی به آراد داده ای و در ازای آن خدماتی گرفته ای.
اینکه بعد از چند ماه بگویی پول داده ام و پولم را پس نمی دهد حرف نادرستی است.
پولی که انسان برای خدمات گرفتن به جایی می دهد که پول خودش نیست که بگوید پولم را پس نمی دهد.
اگر آراد با پولش زمین و دلار و سکه می خرید بله حق با او بود.
پولش را به کارمندانی داده تا خدماتی به او ارائه دهند اما زمان را صرف شک و شبهه و تنبلی کرده و مدت سپری شده حالا به نتیجه نرسیده و می گوید پولم را بده.
آدم را یاد این بچه های کوچک می اندازد.
راست فرمود امام صادق علیه السلام که دو سوم عقل در تجارت است که هیچگاه این دو سوم کامل نمی شود مگر آنکه تجارت کند.
دقیقا به همین دلیل است که مردم کشورهایی که تجارت را جدی گرفته اند بسیار باکلاس تر، باشخصیت تر و عاقلترند.
و ما و کشورهای دیگر را ببین ...
۷. مشاور تجاری پاسخ نداد پس تجارت را کنار گذاشتم.
یک جمله بسیار پرتکرار که ناموفق ها به عنوان دلیل ناموفقیتشان بیان می کنند اینست که مشاور جواب تلفنم را نمی دهد.
سوال: اصلا مشاور را می خواهید که چه شود؟
مشاور فقط وظیفه اش آشنا کردن شما با تجارت بود و تمام.
مشاور می خواهید چه کاری را برایتان انجام دهد که آراد انجام نمی دهد؟
شما به سایت سر نمی زنی و می گویی مشاور جواب تلفن نمی دهد.
مشاور چه کمکی می خواهد به شما بکند که آراد نمی تواند؟
آموزش می خواهی سایت آراد هست.
پلن می خواهی سایت آراد و مدیران ارشد هستند.
خدمات را سایت و کارمندان به شما می دهند.
مشاور بعد از ورود فرد به تجارت کار چندانی از او ساخته نیست.
نهایتش اینست که جواب سوالاتتان را بدهد که آن هم فرم تماس با ما بر روی سایت هست و بپرسید تا بر روی سایت قرار گیرد و همگان بتوانند به آن پاسخ دهند.
اینکه اینهمه ناکامی را گردن مشاور بیندازیم واقعا ظلمیست در حق مشاور.
هر کس به شما گفت مشاور جواب نمی دهد می دانید چرا جواب نمی دهد؟
چون به این فرد می گوید سایت را ببین و این فرد نمی بیند.
کسی که سایت نبیند خیلی عقب است و مشاور باید خودش را به کشتن دهد تا چنین فردی به راه بیاید.
این فرد بسیار تنبل، پررو، حرف گوش نکن، مغرور و خیره سر است که اصلا حاضر نیست به حرف مشاور گوش دهد و وقت برای یادگیری موضوعات سایت بگذارد.
مشاور هم حق دارد با چنین فردی همکلام نشود.
بعضی ها چون هنوز شناخت با مردم ندارند تا با این افراد مواجه می شوند همدردی می کنند که مشاور جوابش را نداد و در تجارت ناکام ماند.
مدتی با این افراد ارتباط بگیرید و بگویید به جای مشاور به آنها مشورت می دهید.
شما را چنان دق می دهند که بلاکشان می کنید.
هنوز اینها را نشاخته اید.
ده بار جوابش را می دهید یک بار از شما تشکر نمی کند.
یک بار دستشویی یا حمامی هستید و جوابش را نمی دهید.
چنان پیام های تندی در همین مدت کوتاه برایتان ارسال می کند که نگو و نپرس.
نمونه پیامک بعد از یک ماه تلاش شبانه روزی و خداپسندانه برای کمک به این افراد:
"
این بود آقای کرمانی وعده ای که به من داده بودید که حمایتم می کنید.
شما دروغگو هستید و خلف وعده کردید.
از دین خدا خارج شدید چون پیامبر فرمود کسی که خلف وعده کند مسلمان نیست.
"
همه وجودتان می خواهد آتش بگیرد از این فرد و حرص می خورید برای روزهایی که برای چنین انسان بی شخصیت و بی ارزشی وقت گذاشتید.
هنوز تازه اید و مردم را درست نمی شناسید.
اجازه دهید کمی بنگاه داری کنید آن وقت دست و پای مشاوران تجاری آراد را خواهید بوسید که با چنین مردمی روزهای عمرشان را گذراندند تا راه تجارت را به کسانی نشان دهند که ....
مشاوران تجاری سابق و مدیران بنگاه های تجاری بی عیب و نقص نیستند و حتما خطاهایی دارند اما جواهراتی هستند که عیارشان به مراتب از طلاهایی که در بازار است بیشتر است.
ورود همه شما به تجارت مدیون تلاش شبانه روزی آنهاست.
اینقدر با بی انصافی هایتان دل هایشان را به درد نیاورید.
همین کارها را می کنید که خداوند خیر و برکت را از شما می گیرد و شکرگذاری تان را به درگاهش نمی پذیرد چرا که فرمود از مخلوقم شکر نمی کنی شکرت را قبول نمی کنم.
همه شما باید شاکر مشاوران تجاری باشید که با صحبت های آنها به تجارت وارد شدید.
۸. با آراد ببندید نه با آرادی.
واقعا می خواهید در تجارت موفق شوید؟
با آراد ببندید نه با هیچ آرادی.
با آراد یعنی با مدیران ارشد، با سایت، با مدرسه تجارت، با پادکست ها، با مکتب تجارت و راستی، با اخبار صفحه اول، با میتینگ ها، با بنگاه ها، با همه ساختارهایی که آراد ایجاد می کند.
اگر به اعتماد اینها تجارت کنید همیشه برنده اید.
اما اگر اینها را رها کردید و با یک مشاور بسته اید به جایی نمی رسید.
اگر اینها را رها کردید و با یک بنگاه به صورت تلفنی و حضوری کارهایتان را جلو می برید منتظر باشید تا ببینید که صد سال هم می گذرد و رشد چندانی نمی کنید.
تجربه من می گوید هر کس با ساختار آراد بسته برده و هر کس با یک یا چند آرادی هم پیمان شده و کار را فقط با آن ها جلو می برد دیر یا زود پشیمان و نادم خواهد شد.