در همین ابتدای متن باید عرض شود که تیم نویسندگان هیچ حرف و سخنی از جانب خودش ندارد که به رشته تحریر در آورد بلکه ما در طول روز حجم زیادی از مطالب و سخنان مدیران ارشد که پیشتر در مدرسه تجارت، میتینگ ها و پادکست ها بیان گردیده است را می بینیم و می شنویم و با الهام گیری از آنها و نیز بازخوردی که از نظرات و کامنت های آرادی ها می گیریم شروع به نوشتن می کنیم.
این سوءتفاهم که برای تعداد کمی از عزیزان پیش آمده که تیم نویسندگان حرفی مخالف سخن مدیران ارشد یا جدای از آنها بزنند را نفی می کنیم.
یک سال خود را به تجارت با آراد برندینگ قفل کنید
با هر
ضریب پروموشنی که از آراد برندینگ دریافت نمودید با خودتان عهد ببندید که یکسال خودم را به آراد برندینگ قفل می کنم.
حتی اگر ضریب پروموشنتان صفر است یعنی پولی ندادید و اصلا تا قیام قیامت هم قصد ندارید پولی بدهید باز هم می توانید موفق شوید اگر به این مقاله متعهد بمانید.
قفل می کنم یعنی چه؟
یعنی می بندم و جدا نمی شوم.
به هر اندازه ای که در طول یک روز وقت دارید دو ساعت سه ساعت پنج ساعت هشت ساعت یا بیشتر.
یعنی به همان حدیث امام علی علیه السلام پایبندم.
می شنوم
می فهمم
باور می کنم
آنگاه به کار می بندم
تا رستگار شوم که اینجا منظور پولدار شدن است.
برای چه کارهایی بیش از یک سال وقت گذاشتم
ما برای خیلی از کارها بیش از یکسال وقت گذاشتیم با آنکه دیدیم دیگرانی که پیش از ما وقت گذاشتند به جای خاصی نرسیدند اما به تجارت که می رسیم کوتاهی می کنیم.
ما برای دانشگاه ۴ سال حداقل وقت گذاشتیم.
برای شبکه های اجتماعی همه عمرمان را گذاشتیم.
برای دیدن فیلم و سریال ها هر روزمان را سالیان سال وقف کردیم و باز هم می کنیم.
برای شنیدن آهنگ ها هر روز و شب در صف اول هستیم.
ما برای بازی های کامپیوتری جوانی مان را گذاشتیم و حتی خیلی از پیرها هم هنوز به آن مشغولند.
برای شاگردی کردن در شغل های کارگری نظیر بنایی، نجاری، لوله کشی، آرایشگری و غیره بیش از ۴ سال وقت می گذاریم.
برای انجام کارهای خدماتی به مردم نظیر معلمی، رانندگی و امثالهم سال های سال عمر و جوانی مان را دادیم.
برای اینکه کارمند جایی شویم سال ها در صف ها و آزمون های استخدامی عمر گذراندیم تا جایی که بارها و بارها شاهد تبعیض و پارتی بازی در همین استخدام شدن ها بودیم.
و اکثرا هم در این مسیرها بسیار پرتوان و شاداب و فعال عمل کردیم و می کنیم.
اما به تجارت که می رسیم و می خواهیم یک سال در آن فعال باشیم نمی گذاریم و نمی گذارند.
آیا غیر از اینست که جنود شیطان نمی خواهند ما از فقر و فلاکت خارج شویم تا همواره برده بی پولی ها و نکبت ها بمانیم؟
چرا هر کار دیگری می کنیم کسی مانعمان نمی شود اما به تجارت که می رسیم زمین و زمان می خواهند ما را از آن جدا کنند؟
پس به این باور برسیم که هر کار درستی که می خواهد ما را بالا بیاورد جن و انس بسیج می شوند تا نگذارند اما کار بی فایده و بی ارزش کسی مانعتان نمی شود و تازه همراهی تان هم می کنند.
قبل از این ۶ مرحله یکسال را حساب نکنید
لطفا این زمان یک سال را بعد از این ۶ مرحله ای که می نویسیم حساب نمایید.
وقتی دچار این ۶ چاله ذهنی بزرگ هستید یکسال را حساب نکنید.
زیاد دیده و شنیده ایم که محاسبات خیلی از آرادی ها درباره زمان فعالیتشان در تجارت با آراد برندینگ در همین زمانیست که این ۶ چاله ذهنی را دارند.
ما بارها گفتیم و باز هم می گوییم که شما با این ۶ چاله ذهنی هزاران سال نوری هم در آراد باشید به هیچ جایی نمی رسید.
چاله اول: شک به آراد
شما مثلا امروز ۱۷ تیر ۱۴۰۳ وارد آراد شده اید اما به آراد شک دارید.
شک دارید که نکند کلاهبردار باشد.
شک دارید که نکند همه کامنت ها و دلدادگی آرادی ها دروغ باشد.
شک دارید که نکند همه کسانی که در میتینگ ها هستند ربات باشد.
و هر شک دیگری که دارید.
و زمان می گذرد و می شود ۱۷ تیر ۱۴۰۴.
نباید بگویی من یک سال وارد آراد شدم و به جایی نرسیدم.
چون شک داشتی.
با شک به هیچ جایی نمی رسی.
هر زمان که شک از وجودت کاملا رخت بر بست زمان را محاسبه کن.
در این مقاله قصد نداریم روش های برطرف کردن شک را بیان کنیم.
چاله دوم: شک به خودت
آیا من می توانم؟
آیا واقعا از منی که سال ها در سختی زندگی کرده ام می شود که یک تاجر بزرگ ساخته شود؟
آیا واقعا از پس این کار بر می آیم؟
این آیا و اگرها چاله ذهنی دومیست که خیلی از آرادی ها مخصوصا تازه واردها با آن مواجهند.
با این چاله هم زمان را محاسبه نکن.
اینقدر از تو ضعیف تر ها در آراد تاجر شده اند که نگو و نپرس.
ما با روز اولت هیچ کاری نداریم که چه هستی و چه کردی.
قول بده هر چه بودی و هستی هر چه کردی و نکردی اینجا که رسیدی حرف ها را با دقت بشنوی، کمی بیشتر فکر کنی تا بفهمی، با موفق ها همکلام شوی تا باور کنی، به صورت جمعی کار کنی و عمل نمایی تا طعم موفقیت را بچشی.
چاله سوم: عاشق تجارت نیستی
پول را دوست داری اما تجارت را نه.
دوست داشتن پول را که همه دوست دارند.
مهم اینست که مسیر دوست داشتن این پول را هم عاشقانه دوست داشته باشی.
مثل اینست که کسی بگوید من رسیدن به حرم امام حسین علیه السلام در کربلا را دوست دارم اما از هواپیما و ماشین و پیاده روی بدم می آید و حاضر نیستم آنها را بخواهم.
خب عزیزم تو چگونه می خواهی به حرم امام حسین برسی؟
هواپیما را که دوست نداری.
ماشین هم که بدت می آید.
پیاده روی هم که می گویی نفرت داری.
می شود بگویی ما چگونه تو را به حرم برسانیم؟
پول را دوست داری اما تجارت را عاشق نیستی؟
خب به جایی نمی رسی.
چون روزی بر ده قسم است که نه قسم آن در تجارت است.
وقتی تجارت که مسیر اصلی و شاهراه رسیدن به پول است را دوست نداری چگونه قرار است به پول برسی؟
سعی کن تجارت را دوست داشته باشی آنگاه می بینی که پول در ذات تجارت هست و نیاز نیست نگران باشی.
چاله چهارم: عاشق آراد نیستی.
همانگونه که پول از جاده تجارت می گذرد و بی عشق به تجارت به پول نمی رسی بخواهی یا نخواهی مسیر تجارت هم از جاده آراد برندینگ می گذرد.
اگر قبول نداری لحظه ای آراد را ندیده بگیر و برو در این دنیا بگرد.
نمی گوییم نصف آراد.
نمی گوییم یک دهم آراد.
نمی گوییم یک صدم آراد.
اگر جایی فقط یک هزارم آراد در تجارت قدرت داشت و حاضر شد از شبیه تویی که هیچ چیزی از تجارت نمی دانی تاجر بسازد برو با آنها کار کن.
افراد زیادی در تجارت هستند و کار می کنند اما حاضر نیستند با اشخاص کوچک کار کنند.
آنها تاجرند و فقط با تاجران بزرگ کار می کنند و هیچ محل و اعتنایی به مردم عادی نمی گذارند.
اگر می خواهی خوار و خفیف شدن را به معنای واقعی کلمه درک کنی برو و به آنها پیام بده که می خواهم با شما کار کنم اگر جواب سوالت را دادند خدا را زیاد شکر کن.
اما در آراد کار به جایی رسیده کسی که هیچ چیزی از تجارت نمی داند روز گذشته کامنت گذاشته که چرا آراد به من زنگ نمی زند؟
ببین کار را به کجا رساندیم که چنین توقعی برای مردم پیش آمده که همواره ما باید به آنها زنگ بزنیم و اگر ما زنگ نزنیم حاضر نیستند به سایت بیایند و برای رشد خودشان فعالیت کنند.
یا الله به کجا داریم می رویم؟ 😁
می توانی بروی و دورهایت را بزنی و هر وقت به این نقطه رسیدی که فقط آراد است که برای شبیه منی تلاش می کند تا تاجر شوم آنگاه برگرد و عاشقانه آراد را هم مثل تجارت دوست داشته باش.
چاله پنجم: اهل عمل نیستم.
هر زمان که تصمیم گرفتی واقعا در حد توانت به حرف ها عمل کنی محاسبه زمان را شروع کن.
اگر فقط بیننده فیلم های مدرسه تجارتی و به هیچ کدام از حرف ها عمل نمی کنی.
اگر فقط شنونده پادکست هایی و به هیچ کدام عمل نمی کنی.
اگر فقط متن ها را می خوانی و به هیچ کدام عمل نمی کنی زمان را متوقف شده حساب کن.
ماه و سال از گردش زمین به دور خورشید حساب می شود.
زمین یک بار به دور خودش می گردد و می شود یک شبانه روز.
یک بار به دور خورشید می گردد و می شود سال.
تو چه کردی که می گویی یک سال در آراد بودم و چیزی نشدم؟
زمین به دور خورشید گشت تو که کاری نکردی پس چرا برای خودت فاکتور می کنی؟
می گوید یک سال گذشت و به پولی نرسیدم.
می گوییم اکسل بانک اطلاعاتی ات را نشان بده.
می گوید ندارم.
می گوییم ببینیم در گوشی ات چند شماره همراه از تاجران و مشتریان و تامین کنندگان داری؟
می گوید ندارم.
می گوییم ببینیم در طول ۳۶۵ روز با چند نفر مذاکره کردی می بینیم به ۱۰ نفر هم نمی رسد.
می گوییم مگر مدیران ارشد بارها نگفتند روزی با ۱۰ لید و سیگنال مذاکره کن.
خب اگر می کردی که می شد حداقل ۳ هزار مذاکره.
یقینا به نتیجه باشکوهی می رسیدی.
تو زمان را از لحظه ای باید محاسبه کنی که کار را شروع می کنی.
وقتی هنوز کاری نکردی چه طلبی و چه محاسبه ای؟
چاله ششم: هنوز پولم در مسیرهای سرمایه گذاریست.
اگر پول در بانک می گذاری تا سود بگیری.
اگر پولت را به کسی دادی تا سود بگیری.
اگر بازی می کنی تا سود بگیری.
اگر فکرت در این مسیرها می گردد که با خواباندن پول در مسیری که فرق نمی کند آن مسیر چه باشد پولدار شوی در تجارت با آراد برندینگ چیزی نمی شوی.
پول می گذاری در ملک، ماشین، دلار، سکه، طلا، نقره یا هر چیز دیگری فرق نمی کند موضوع اینست که ذهن تو ذهن تلاشگری نیست که بخواهد با کار و تلاش به پول برسد.
بلکه ذهنی داری که می خواهی با تلاش نکردن و اتفاقات جامعه پولدار شوی.
ذهنت پولدار شدن را منوط به دولت ها و سیاستگذاری های مسئولین می داند.
دنبال پولدار شدن از مسیر پول روی پول گذاشتنی.
و همه اینها با تجارت در تضاد کامل است.
مثل اینست کسی باشگاه ورزشی رود تا لاغر شود و بعد از باشگاه بدون حساب و کتاب غذاهای فست فودی بخورد.
تجارت مخالف رباست و این دو با هم جمع نمی شود.
تاجر موفق پولش و سرمایه اش را یا برای رفاه خانواده اش یا باز کردن گرهی از کار مردم و یا رشد مجدد تجارتش هزینه می کند.
وقتی یک تاجر پولش را در جای دیگری سرمایه گذاری می کند یعنی اینکه معتقد است آن مسیر دیگر از مسیر تجارتش پرسودتر است چرا که اگر چنین اعتقادی را نداشت پولش را در مسیر تجارتش هزینه می کرد.
همینکه این کار را نمی کند یعنی باورش بر سرمایه گذاری از باورش بر تجارت بیشتر است.
و همین چاله ذهنی نمی گذارد تا یک تاجر به نقطه خوبی برسد.
شمایی که هنوز هم تاجر نشده اید که دیگر اوضاع بدتر هم می شود.
او که سال ها تجارت کرده اگر سرمایه گذاری را ترجیح دهد زمین می خورد شما که هنوز به جایی نرسیدی خدا به دادت برسد.
نکات این مطلب برگرفته از دروس زیر می باشد.
- درس مهندس قربانی در مدرسه تجارت با عنوان رابطه سازی در تجارت
- درس استاد تالیا با عنوان دلایل موفقیت و شکست کسب و کارها
- پادکست استاد وحید با عنوان طرز فکر یک تاجر ناموفق
آنچه در مطلب بعد خواهید خواند.
در مطلب بعد به این خواهیم پرداخت که باید در سال اول چه کنیم تا موفق باشیم؟
دو بال اصلی مورد نیاز در تجارت چیست و آراد چگونه آنها را رایگان در اختیار همگان قرار داده است؟
یک تاجر باید چه شاخصه هایی را به عنوان مهمترین شاخصه های درونی و بیرونی خود قرار دهد تا موفق شود؟