۱. استفاده از کلمات منفی زندگی تان را مثبت نمی کند و منفی تر می کند.
۲. مگس نباشید و زنبور عسل باشید.
۳. آراد با استفاده از این کلمات سخیف، شأنش پایین می آید.
۴. چرا آراد برخی اوقات از کلمات سخیف استفاده می کند؟
اگر بخواهید یک خانه دو طبقه را دو و نیم طبقه کنید چه می کنید؟
یعنی می خواهیم نیم طبقه یعنی به اندازه یک آلاچیق به بالا اضافه کنیم.
شاید نیاز به انجام کار خاصی نباشد و بتوان بالای طبقه دوم همان نیم طبقه را ساخت و یا نهایتا نیاز است کمی ستون های طبقات پایین تر را تقویت نماییم.
اگر بخواهیم دو طبقه را ده طبقه کنیم باید چه کنیم؟
درست جواب دادید.
دیگر نمی شود با تقویت و امثال اینها، ۸ طبقه را بر روی دو طبقه قبلی ساخت.
یک وقت است قرار است آراد بیاید درآمد ۱۰ تومنی شما را یازده تومن کند.
قرار است درآمد ۲۰ تومنی شما را ۲۴ تومن کند.
کافیست در هر شغلی که هستید حال تجارت است یا برخی از عزیزان که شغل های دیگر دارند چند نکته ساده بگوید تا افزایش دهد.
مثلا طرف مغازه دار است و درآمد ۱۵ تومانی دارد.
آراد به او می گوید با مشتریانت مهربانتر باش یا شماره هایشان را بگیر و کالاهای خوب که به دستت رسید به آنان پیامک بده تا فروشت بیشتر شود.
با این کارهای تقویتی درآمد ۱۵ می شود ۱۷.
آیا ۱۵۰ می شود؟
نه نمی شود.
هر کدام از شما یک ساختمانید.
یک باغید.
یک ملکید.
یکی دو طبقه است.
یکی پنج طبقه است.
یکی ده طبقه است و قص علی هذا.
اگر بخواهیم یک یا دو طبقه اضافه کنیم حرف های گوگولی مگولی آموزشی می تواند باعث رشد شما در این اندازه شود.
اما اگر بخواهیم دو طبقه را ده طبقه کنیم، صد طبقه کنیم، هزار طبقه کنیم باید چه کنیم؟
اولین کار چیست؟
آفرین.
باید دو طبقه را کاملا با خاک یکسان کنیم تا از نو بسازیم.
برای این کار چه می کنید؟
یکی با کلنگ به جان این خانه قدیمی می افتد.
یکی هم دستگاه های مکانیکی می آورد.
مانند لودری که می آورند و خانه را به سرعت تخریب می کنند.
مردمی که فقط همان لحظه خراب شدن خانه را می بینند می گویند عجب کار احمقانه ای که خانه دو طبقه اش را نابود می کند.
اما دیگرانی که می دانند قرار است همینجا برج ساخته شود می گویند عقل درست را همین فرد داشت که خانه کوچکش را به کل نابود کرد.
آیا با سلام و صلوات و حرف های عاشقانه و تو خوبی و من خوبم خانه دو طبقه خراب می شود؟
نه.
باید جسم سنگینی به این خانه قدیمی برخورد نماید تا آن را به طور کامل بهم بریزد تا همه سازه قبلی فرو پاشی کند.
حتی اگر بخواهند کوهی را خراب کنند اول باید با نارنجک با دینامیتی آن را متلاشی نمایند تا بتوانند جایش چیزی را بسازند.
در مطلب قبل گفتیم تجارت که سختی فیزیکی ندارد همه سختی اش روحی و ذهنی است.
بزرگترین ضربه های روحی هم با کلام است.
اگر چاقویی به کسی بزنی یک هفته بعد و یا یک ماه بعد و یا یکسال بعد خوب می شود.
اما کافیست کلام بدی را به همسرت یا مادرت یا خواهرت یا دخترت بگویی تا یک عمر از ذهنش پاک نشود و همواره درد بکشد.
اینست تاثیر کلام.
نویسنده در مطلب قبل به عمد از آن کلمات استفاده کرد.
وگرنه برگردید یکبار مطلب قبلی را بخوانید.
آیا نمی توانستیم به جای کلمه افتضاح از کلمه دیگری استفاده کنیم؟
مثلا بگوییم گذشته اش را در راه درستی مصرف نکرده است به جای آنکه گفتیم گذشته اش افتضاح بوده است.
یا به جای لرزیدن سگ بگوییم هوا چنان سرد است که سرما همه استخوان آدمی را می سوزاند.
یا به جای خر و الاغ و گاو بگوییم عقلش را به درستی استفاده نکرده است و مانند کودکان فکر می کند.
اگر همین چهار پنج اصطلاح را عوض می کردیم سخیف بودنش از بین می رفت.
درست است؟
اما دیگر دردناک نبود.
باعث بهم ریختن خواننده نمی شد.
نویسنده عامدانه از این کلمات استفاده کرد تا مانند پتکی، لودری یا بولدزری به درون خفته مخاطبش ضربه بزند.
چرا که می خواهد او را بکوبد تا از نو بسازد.
ساده اندیشان خراب کردنش را دیدند و خردمندان ساختن بعدش را.
چرا قدیمی ها با این کلمات بهم نریختند و حتی در دلشان خندیدند؟
یک قدیمی را ندیدیم که معترض شود و هر که معترض شد تازه وارد بود.
چونکه این ترفند آراد را می شناسند و می دانند که برای نابود کردن نیست بلکه این نابود کردن مقدمه ساختن بعد از آنست.
چون پیشتر خودشان هم مورد عنایت این کلمات قرار گرفتند.
چون همین کلمات باعث یک تلنگر اساسی در ذهنشان شد.
و چقدر پیام هایی از این دست در خبر دیروز داشتیم که من واقعا بهم برخورد و میخواهم خودم را عوض کنم و درست شم.
یقینا شما درست می شوید چون اراده این کار را دارید.
ما هم تمام قد کنارتان می ایستیم.
عده ای هم بودند که نوشتند بهم برخورد و میخواهم از آراد انصراف بدم.
و می خواهد نویسنده را تحت تاثیر قرار دهد که دیگر اینگونه ننویسد و عذاب وجدان بگیرد که یک نفر با کلمه او از مسیر تجارت و خوشبختی دور شد.
یعنی آراد با همه مدیران ارشدش، با همه مشاوران و پشتیبانان و کارمندانش، با همه مدرسه تجارت و مکتب تجارت و راستی و پلتفرم لید و سیگنالش، با همه نمایندگان خارجی اش نتوانست او را عاشق خود کند و نگه دارد.
همین چهار تا کلمه سگ و گاو و الاغ و خر نویسنده باعث جدایی اش شد؟!!!! 😁
به بحث برگردیم.
ما حاضریم شأنمان کم شود هر چند معتقدیم این کلمات شأنمان را کم نمی کند اما واقعا حاضریم حتی شأنمان کم شود اما تو رشد کنی؟
معتقدیم همین تعاریف شأن و امثال اینها باعث شده عده ای از بزرگان کشورمان با مردم حرف هایی را که باید بزنند نمی زنند.
مثلا باید با جوانان درباره زشتی خیلی از گناه های سخیف حرف زده شود و گفتمان به راه بیفتد اما می گویند اگر فلان عالِم درباره این ها حرف بزند شأن عالم پایین می آید.
و همین شأن و شأن بازی ها ما را در خیلی از امور پایین کشانده است.
ما در آراد این شأن بازی ها را نداریم.
شما پولدار شو شأن ما محفوظ است.
ما هر کار حلالی که موجب پولدارتر شدن تو باشد می کنیم خواه شأن ما پایین بیاید یا نیاید.
شأن ما تویی عزیز دلم.
پیشرفت تو.
عزت تو.
پول داخل جیبت.
صفرهای جلوی یک حساب بانکیت.
رضایت همسرت از ورودت به تجارت.
علاقه فرزندانت به تجارت بخاطر اینکه اسباب بازی های بیشتری برایشان می خری.
اینها شأن ماست.
مابقی حرف ها گزافه ای بیش نیست.
۵. نویسنده باید کوتاه تر بنویسد تا خواننده خسته نشود.
درد ما اینست که باید کارهایی که وظیفه مدرسه بود و انجام ندادند.
وظیفه دانشگاه بود و انجام ندادند.
وظیفه خانواده ها بود و انجام ندادند.
وظیفه ارگان های فرهنگی بود و انجام ندادند.
وظیفه نهادهای آموزشی بود و انجام ندادند.
وظیفه .... بود و انجام ندادند. سه نقطه را خودتان پر کنید تا برای ما دردسر نشود.
برای رشد آرادی ها باید همه کارهای انجام نداده آنها را هم خودمان انجام دهیم.
به مثالی از استاد تالیا شما را توجه می دهیم.
پارچی بود که درونش آب بود.
خاکی درون آب ریختند.
برای اینکه آب دوباره زلال شود باید چه کرد؟
باید بر روی آن آب ریخت.
چقدر آب؟
شاید بیش از صد پارچ آب.
باز هم مانند آب روز اول نمی شود.
اگر مردم از همان کودکی که فطرت هایشان پاک بود و افکار بیهوده آنها را احاطه نکرده بود پول را مقدس می دانستند و درباره تجارت که آسانترین و بیشترین مسیر پولسازی است ورود می کردند بسیار راحت می شد تجارت کرد و کشور را نجات داد.
اما چه کنیم که این نشده است؟
آب همان علوم است.
علم و دانشی که در ذهن های ما گنجانده می شود.
برای پاکسازی این علوم بیخود و بی ارزش که سال ها در ذهن ما ریخته اند نیاز است حجم زیادی از علوم درست ریخته شود تا قبلی ها از بین رود.
نویسنده اگر بخواهد کوتاه بنویسد.
اگر آراد بخواهد محتوای تولیدی رسانه اش را کم کند.
می دانید چقدر زمان می برد تا ذهن ها درست شوند؟
حداقل ده سال.
آیا شما ده سال حاضرید بیایید و هر روز مطالب کوتاه ما را بخوانید تا پولدار شوید؟
پس مجبوریم در هر روز حجم زیادی از اطلاعات را ارائه کنیم.
می گویی خسته می شوی؟
خب عزیز دل تو همان دو خط اول را بخوان و دیگر نخوان.
چرا می خواهی دیگران را از این علوم محروم کنی؟
چون تو خسته می شوی؟
آیا می خواهید آراد تولیداتش را کم کند تا ببینیم آرادی های عاشق چگونه بهم می ریزند؟
تو با آراد انس نداری و خسته می شوی.
وگرنه عاشق کجا از همنشینی با معشوق خسته می شود؟
تو هر چقدر توانت می کشد همراهی کن و هر جا خسته شدی برو عزیزم.
اما دیگران را از این خیر محروم نکن.
همین مدت کوتاه که پخش زنده ها حذف شد چقدر از آرادی ها ابراز نمودند که دلمان تنگ شده است.
آنها از اینکه آراد، کم محتوا تولید کند ناراحت می شوند.
همین منِ نویسنده چنان در دلها جا باز کرده ام 🥳 که اگر چند روز ننویسم دلهایی به غصه خوردن می افتند. 😎
ضمنا یک سوال را جواب بده.
تو آمده ای در آراد تا ما را شبیه خودت کنی یا خودت شبیه ما شوی؟
اگر قرار باشد آراد بشود آنگونه که تو می پسندی درآمدهای ما هم می شود شبیه درآمدهای تو؟
اما اگر تو بشوی آنگونه که ما می پسندیم درآمدهای تو می شود شبیه درآمدهای ما.
کدامیک به عقل نزدیک تر است؟
ما شبیه تو شویم یا تو شبیه ما شوی؟
پس تمرین کن به جای تغییر ما به سبک خودت، خودت را به سبک ما تغییر دهی.
۶. خبر خوش: بازگشت پخش زنده
به زودی پخش زنده به ساختار آراد برندینگ باز خواهد گشت.
همینجا اطلاع می دهیم که سالگرد تولد ۱۷ سالگی آراد برندینگ که از فردای آن روز آراد وارد ۱۸ سالگی اش خواهد شد در تاریخ ۱۸ اسفند به صورت پخش زنده پوشش داده خواهد شد.
سخنرانی ریاست آراد برندینگ در اول سال جدید ۱۴۰۳ را در پخش زنده خواهیم داشت.
پوشش مراسم شب های قدر را در پخش زنده خواهیم داشت.
و احتمال دارد برنامه های دیگری نیز در این میان به صورت پخش زنده اجرا و اطلاع رسانی شود.
۷. برخی از مطالب سایت آراد برندینگ تکراری است.
برخی از تاجران بزرگواران این نقد را دارند که برخی از مطالب تکراری است.
مثل برخی از موضوعات آموزشی، برخی از مستندات، برخی از حرف ها و امثال اینها.
درست است.
و همین بزرگواران هم قبول دارند که خیلی از حرف ها هم تکراری نیست.
نکته اول اینکه ما در آراد هر روز تاجر تازه وارد داریم.
برای شما اگر تکراریست برای آن بزرگواران جدید است.
نکته دوم اینکه تکرار در بسیاری از موضوعات مهم، ضرورت است.
آیا نمی بینی که خداوند در کتابش درباره احقاف، اصحاب اخدود و خیلی از کلمات دیگر فقط یک بار سخن به میان آورده اما درباره حمد و ستایش ذات خودش، دنیا و آخرت، اطاعت از پیامبر و خیلی از موضوعات دیگر ده ها و شاید صدها بار سخن گفته است؟
به فرموده قرآن: و یادآوری کن که یقینا تکرارها و یادآوری ها مومنان را سود می بخشد. سوره ذاریات آیه ۵۵
ما اگر هر روز ده بار درون خودمان این آیات و احادیث را تکرار کنیم جا دارد:
روزی بر ده قسم است که نه قسم آن در تجارت است.
تجارت کنید تا از آنچه در دستان مردم است بی نیاز شوید.
مردانی الهی هستند که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد خدا باز نمی دارد.
تاجر جسور پر رزق است و تاجر ترسو محروم.
سه گروه بی حساب وارد بهشت می شوند: امام عادل، تاجر راستگو، پیر زن یا پیرمردی که همه عمرش در اطاعت خدا گذشته باشد.
و ...
اولی که مخصوصا امام معصوم است.
سومی هم که خدا را شکر آنقدر در گذشته نافرمانی کرده ایم که به ما نمی رسد.
می ماند دومی که تنها راه است و ما ان شاءالله از همین راه وارد می شویم.
تکرار هر روزه اینها موجب عزم جدی ما در تجارت می شود.
همین دیروز بود که در کامنتی خواندیم: مرا بدگویی کسی درباره آراد از تجارت دور کرد.
الحمدلله که این فرد متوجه اشتباهش شد و برگشت.
اگر با خودش هر روز این تکرارها را می گفت و انجام می داد اگر بدترین بدی را هم می شنید نمی رفت.
چرا؟
چون با خودش می گفت من باید تاجر شوم و هیچ راه دیگری ندارم.
جز آراد هم که کسی دغدغه مند مردم نیست تا از آنها تاجر بسازد.
حال گیرم همه این حرف ها درباره بدی آراد درست باشد، من راهی جز تجارت و آراد ندارم.
با بدی هایش هم کنارش می مانم.
مگر الان با همسرم که مانده ام بدی ندارد؟
مگر فرزندم بدی ندارد؟
مگر پدر و مادرم بدی ندارند؟
مگر فامیل و اقوام بدی ندارند؟
آراد هم بدی دارد مانند پدرم مانند مادرم مانند همسرم مانند دخترم مانند پسرخاله ام مانند فلان رفیقم که با وجود بدی هایشان هنوز هم با هم هستیم.
کنار آراد هم می مانم ان شاءالله آراد هم بدی هایش را اصلاح می کند همانگونه که امید دارم اطرافیانم بدی هایشان را اصلاح کنند.
اصلا اینها به کنار.
آیا خودم بدی ندارم؟
واقعا خودم معصومم؟
پس باید خودم را هم کنار بگذارم.
مگر می شود انسان خودش را ترک کند؟
پس باید بگوید:
من هم بدی هایی دارم آراد هم بدی هایی دارد.
چرا به آراد می رسیم می خواهیم آن را با خدا و پیامبر و امام صادق علیه السلام مقایسه کنیم؟
وقتی به خودمان می رسیم می گوییم انسانیم و جايزالخطا.
آراد هم خطا و عیب دارد من و شما هم داریم.
دو تا معیوب با هم می سازیم دیگر.
اصلا بگذار درباره ما آرادی ها اینگونه بگویند:
جماعتی بزرگ از معیوب ها که در یک مجموعه معیوب دور هم جمع شده اند و با توکل به خدا و تمسک به سنت پیامبر خدا می خواهند عیوبشان را کم نمایند.
اگر اینگونه بگویند شأنمان کم می شود؟
نه والله.
خدا و پیامبرش می دانند که معیوبیم اما دوستمان دارند چون روز به روز عیب هایمان را کم می کنیم و همین برای خدا موضوعیت دارد که بیخیال و بی عار نیستیم.
پس تکرار موضوعات مهم اراده هایمان را محکم نموده و القائات منفی را از ما دور می کنند.
۸. چرا آراد به موضوعات احساسی می پردازد؟
عده ای البته بسیار اندک در انتهای کامنت ها می نویسند:
به جای پرداختن به این موضوعات انگیزشی و احساسی به موضوعات تکنیکی و فنی تجارت بپردازید.
اولین کاری که می کنیم اینست که می رویم اسمشان را در مکتب تجارت و راستی، پلتفرم لید و سیگنال که کاملا موضوعات تخصصی می باشد بررسی می کنیم می بینیم حتی یک چراغ سبز هم ندارد.
واقعا تو دنبال مطالب تکنیکی تجارتی؟
چرا پس هیچ حضوری در قسمت هایی که آراد به موضوعات تکنیکی تجارت می پردازد نیستی؟
دنیایی اطلاعات تکنیکی و فنی تجارت موجود است.
آراد یک بسته کامل را می خواهد ارائه دهد.
تاجر به موضوعات تکنیکی نیاز دارد به انگیزه هم نیاز دارد.
تاجر است و قبل از تاجر بودنش انسان بوده است.
انسان احساس می خواهد و ما باید احساسش را هم ببینیم.
و این تفاوت ارزشمند آراد است که حتی به نیازهایی که ربطی به تجارت هم ندارد بها می دهد.
شما اگر خوشت نمی آید فقط قسمت های تکنیکی را دنبال کن.
تجربه ما می گوید کسانی که یک جاهایی هستند و یک جاهایی نیستند به زودی یا همه جا را تبدیل به هستند می کنند یا تبدیل به نیستند.
به زودی یا شبیه عاشقان آرادی می شوی و یا اصلا نیستی که این انرژی های منفی ات را به ما برسانی.
۹. نمی توانیم به شما ابراز عشق و محبت نکنیم.
مطلب قبلی درباره تجارت سخت است یا آسان؟ واقعا مطلب تندی بود.
چقدر شما عزیزان بزرگوارانه در کامنت ها ما را همراهی کردید.
دیروز خبری از واحد مدیریت آمد که گویا مهندس قربانی مدیرعامل محترم و سایر مدیران ارشد در جلسه ای به تحلیل کامنت های مطلب قبلی پرداختند و نتیجه آن شد:
باید این تاجرانی که عده ای قدیمی و عده ای جدید هستند و این چنین عاشقانه مجموعه را دوست دارند مورد حمایت جدی تری قرار گیرند.
به موجب این جلسه تشویقی هایی درباره افزایش قدرت برندسازی تاجران همراه در دستور کار قرار گرفته که البته اجرایی شدن آنها با توجه به نیاز به زیرساخت منابع انسانی بیشتر به سال بعد موکول گردید.
اما همینقدر بدانید که قدرتان را می دانیم و از هیچ تلاشی برای رشدتان فرو گذار نمی کنیم.
اگر شما به آراد عشق می ورزید بدانید که ما نیز درباره شما اینچنین هستیم.
خدا نکند روزی بیاید که عشق شما به آراد از عشق آراد و مدیرانش به شما بیشتر باشد.
هر جای این عالَم که نفس می کشید نگاه پر مهر پروردگار همراهتان باشد.