? وقتی با دوستان در مورد ورود به صادرات صحبت می کنیم وقتی به آن ها توصیه می کنیم در بخش های صادراتی فعال شوند معمولا یک استدلال و یک منطق تکرای را می آورند آن این است که من فعلا چون تجربه لازم را ندارم با بازار داخل شروع می کنم و کار را یاد می گیرم و تجربه می کنم و بعد وارد بحث صادراتی می شوم. این منطق و استدلال در نگاه اول یک منطق و عقلانی است یعنی با هر آدم آماتوری که صحبت بشود می گوید درست می گویید چون بلد نیستید داخلی هم آسانتر است فعلا با داخلی شروع کن بعد در بازار صادارتی فعالیت کن.
"باور های غلط ورود به صادرات" "مهندس مرادی" ولی واقعا این یک نگاه ساده و آماتور است و این نگاه غلط است حالا چرا؟ اگر فرض کنیم شما تمام پیش نیازهای ورود به صادرات را داشته باشید یعنی از نظر مادی آن بودجه را داشته باشید صبر کردنتان برای این که در بازار داخلی یاد بگیرید و بعد وارد بازار خارجی بشوید یک آنالیز کاملا اشتباه است. با چند تا منطق ساده؛ منطق اول فرض می کنیم که شما می خواهید به ترکیه بروید یک راه این است که قیمت بلیط تهران استانبول را در بیاورید و هزینه هتل های استانبول را در بیاورید و هزینه تاکسی های استامبول را در بیاورید و مناطق دیدنی استانبول را بررسی کنید و بعد بر اساس نزدیکی آن ها به همدیگر برنامه ریزی کنید هزینه غذا و بقیه پارامترهایی که در آن چند روزی که در استانبول هستید را محاسبه می کنید و بعد تصمیم می گیرید که به سفر بروید.
در اینجا برای فهمیدن این پارامترها زمان زیادی را از دست داده اید و احتمالا وقتی به سفر می روید متوجه می شوید که یک سری محاسبات را اشتباه انجام دادید یا اصلا انجام ندادید و باعث می شود که در سفر پولتان کم بیاید ولی یک راه دومی هم برای استانبول رفتن داشتید و آن هم این بود که با یک تور بروید یک تور می گوید من 5 میلیون از شما می گیرم و شما می دانید که این پول را دارید و همه هزینه های گردش و تفریح را تور می دهد. من فقط کافی است که این پول را داشته باشم دیگر اینجا اتفاقی تحت عنوان اشتباه محاسباتی وجود ندارد دیگر نیازی نیست که هزینه بلیط هواپیما و کرایه تاکسی و هتل و هر چیزی که وجود دارد را محاسبه کنید.
شما خیلی راحت 5 میلیون به یک تور می برید و شما را به ترکیه می برد شما می توانید وارد صادرات بشود با روش اول و همه چیز را یاد بگیرید و این همه چیز یاد گرفتن شاید ده سال طول بکشد یک راه دومی هم دارد که می گویید من وارد می شوم و به کمک مشاورینم یک تیمی مثل تیم آراد وجود دارد و اساتیدی دارد که سال ها کار کردند و با تجربه هستند و من به جای این که ده سال تجربه کنم از ده سال تجربه آن ها بهره می برم مثل آن تور است و خیلی راحت وارد صادرات می شوید. پس این استدلال اول که من یاد بگیرم، شما با یک سال در بازار ایران چیزی یاد نمی گیرید اگر هم یاد بگیرید باید سال ها وقت بگذارید. نکته بعدی که وجود دارد با توجه به شرایط بد اقتصادی و اختلاف زیاد دلار با ریال تعداد کسانی که در حال تلاش هستند که وارد صادرات هستند زیاد شده است شاید اگر بررسی میدانی انجام بدهید از تولید کنندگان و فعالان اقتصادی تعداد کسانی که از سال های 88 تا 95 وارد صادرات شدند خیلی پایین تر است با این که تعداد سال هایشان بیشتر است نسبت به کسانی که از سال های 96 به بعد تا الان وارد صادرات شدند یعنی جامعه با یک سرعت زیادی علاقمند ورود به صادرات می شود.
درآمد امروز باید دلاری باشد تا شما با مخارج ایران با ریال هایش بربیایید. اگر شما بخواهد یک یا دو سال زمان بگذارید و بازار ایران را یاد بگیرید در عمل به اندازه هشت و ده سال ده هشتاد و اوایل ده نود عقب افتادید و رقبا زیاد شدند و کار کردن برایتان خیلی سخت شده است. اما استدلال و دلیل سوم قوانین کشور است، ما محصولات زیادی را صادر می کنیم یک باره ممنوع می شوند شما دو سال بازار ایران را در محصول فلان یاد می گیرید بعد به خیال این که با تجربه شدید وارد صادرات می شوید و صادراتش ممنوع می شود در حالی که اگر از الان کار می کردید اگر هم صادراتش ممنوع می شد شما صادر کردن را بلد شده بودید.
شما امروز وارد تجارت جهانی شدن را بلد شده بودید و این باعث می شد که با تغییر محصول دیگر زیاد آسیب نبینید این استدلال که من در بازار داخل کار می کنم در حالی که پتانسیل مالی و شرایط ورود به صادرات را دارم یک استدلال غلط است پس اگر خواستید وارد بحث صادرات بشوید نمی دانستید که روی چه محصولی کار کنید و یا بین چند محصول مردد هستید می توانید با من ارتباط بگیرید.ما محصولات را از نظر تجاری و تجارت جهانی و از نظر وضعیت نسبت به بازار دیگر کشورها برایتان آنالیز می کنیم و در اختیارتان می گذاریم تا خیلی راحت تر بتوانید وارد صادرات و پول درآوردن بشوید.