|
هر مهارت تجاری، پلی به سوی ثروت بیشتر |
گوینده ها و مجری ها از افراد موفق در زمینه تجارت هستند
گویندگی و مجری گری هم از موارد بسیار مهم است. شما مجری های مختلفی را در برنامههای مختلف رادیو و تلویزیون دیده اید. همانطور که مشاهده می کنید آنها روی صحبت کردن خود بسیار مسلط هستند و اکثراً توانایی زیادی در جمع کردن موضوع دارند، اما بعضی از این افراد این تسلط را ندارند. شما در برنامه های مختلف دیده اید که گاهی اوقات به طور مثال به فلان مجری گفته اند بیاید و این برنامه را اجرا کند. نتیجه کار او به یک دعوا ختم شده است. چرا؟ زیرا توانایی جمع کردن موضوع را نداشته است. پس فن بیان به ما کمک میکند تا بتوانیم یک مجری خوب هم باشیم. مجری هایی که وارد دنیای تجارت می شوند نسبت به افرادی که این کار را بلد نیستند پول بیشتری به دست می آورند. پس ما باید فن بیان خود را افزایش دهیم.ارائه مشاوره به مشتری، رمز فروش بیشتر
بارها تاکید کردهایم زمانی فروش بیشتر می شود که مشتری شما را به عنوان یک مشاور بداند. بداند که شما خود به اصطلاح این کاره هستید. هر سوالی از شما می پرسد شما بتوانید به خوبی به سوال او پاسخ دهید.
بعضی از ما فکر میکنیم در کار خود مسلط هستیم، اما این یک توهم است. هر سوالی از ما بپرسند ما یک جوابی میدهیم، اما شاید جواب ما برای مخاطب قانع کننده نباشد. نکته اینجاست که مخاطب ما هر جایی احساس کند که جواب ما قانع کننده نیست یقیناً دیگر با ما همکاری نمی کند. مشتری هایی که تا امروز از ما خرید کردهاند یقیناً به خاطر فن بیان ما می باشد.
روش های فروش و راه های تقویت آنها
به طور کلی سه روش برای فروش وجود دارد. اولین آنها به روش چت کردن و پیام دادن می باشد. فروشنده به وسیله پیام دادن مخاطب خود را برای خرید جنس و پرداخت پول قانع می کند.
بعضی ها می توانند تلفنی پول دریافت کنند. مخاطب را در پشت تلفن راضی کردهاند که به آنها پول واریز کند. واضح هست که تلفنی انجام این کار راحتتر است زیرا مخاطب در این روش بیشتر اعتماد میکند. درواقع مشتری از طرز صحبت کردن ما متوجه میشود ما به اصطلاح این کاره هستیم یا خیر. روش حضوری از این دو روش ساده تر است، زیاد چشم می بیند و چیزی که چشم ببیند سریعتر به آن اعتماد ایجاد می شود. بعد از گوش است و بعد روح ما می باشد.
فن بیان مهمترین هنر در فروشندگی است
پس خیلی مهم است که ما بتوانیم در همه بخش ها مخاطب خود را داشته باشیم. اما توجه کنید که اکثر مشتریان ما تلفنی هستند، و در این نوع مذاکره زبان ما است که می تواند بازی را به نفع ما تمام کند. شما اگر دست نداشته باشید، اگر پا نداشته باشید، اگر کور هم باشید امکان انجام این کار را به صورت تلفنی دارید. زیرا عضو اصلی در این کار زبان میباشد. به صورت کلی بدانید که تجار دو عضو بسیار مهم و کاربردی دارند. یکیشان زبان است و دیگری عقل. یعنی این دو عضو هستند که برای ما پول می آورند و بقیه اندام ها را نداشته باشند برایشان مهم نیست. به طور مثال یک راننده تاکسی برای کسب درآمد نیاز به دست، پا، چشم، گوش و غیره دارد. به این نکته توجه کنید که دو عضو انسان هستند که در گذر زمان هر چقدر زمان می گذرد قوی تر می شوند. عقل و زبان. این دو عضو با گذر زمان ضعیف نمی گردند بلکه رشد هم می کنند. به طور مثال دستهای ما با گذر زمان ضعیف تر می شوند ولی آنهایی که پیر ترند بیشتر میفهمند. از تکنولوژی صحبت نمی کنیم که نمی توانند به طور مثال با یک گوشی کار کنند.کاربرد اصلی فن بیان
کاربرد اصلی بیان دفاع است. وقتی از شما سوالی پرسیده می شود این بیان است که به شما کمک می کند تا از خود دفاع کنید. به طور مثال فرض کنید در یک شرکتی هستید و نیروی انسانی شما قصد دارد از شرکت خارج شود. در این شرایط زبان شما می تواند هر کاری انجام دهد. فرض کنید نیرو انسانی شما می خواهد برود و می گوید در جای دیگر، شرایط بهتری برای من وجود دارد و این نیرویی است که کارآمد است و شما دوست ندارید او را در شرکت از دست بدهید. در اینجا این زبان شماست که به شما کمک میکند این نیرو را در شرکت خود حفظ کنید. صحبت کردن، مذاکره با مشتری و نگهداری مشتری ناراضی به وسیله فن بیان ممکن است.بیان احساسات خود به طور صحیح در زندگی
خیلی از دعوا هایی که به طور روزمره اتفاق میافتد به این علت است که ما نمی توانیم حرف بزنیم. مواردی در ذهن ما وجود دارد و ما میخواهیم آنها را بیان کنیم، اما نتیجه آن چیز دیگری می شود که در نتیجه آن دعوا و یا بحث شکل می گیرد. دلیل همه اینها توانایی بیان کردن می باشد. اگر ما بتوانیم بحث را کنترل کنیم اتفاق های جالب تری می افتد و نتیجه صحبت به دعوا ختم نمی شود.روش های تقویت فن بیان
تا به اینجای کار فهمیده ایم فن بیان کاربردهای زیادی دارد. حال می خواهیم با روشهای تقویت آن آشنا شویم. یکی از بحث های اصلی در مورد فن بیان کنترل استرس می باشد. منظور از استرس فشارهایی است که ما وارد می شود. اوایل که خود بنده در موقعیت های مختلف صحبت می کردم ترس بسیاری داشتم، به این صورت که حتی گلویم خشک میشد، دستهایم می لرزید و چشمهایم به سمت های مختلف می رفت، دلیل آن هم این فشارها بود.
برای اینکه یک تاجر قدرت مند شوید نیاز است خود را در موقعیتی قرار دهید که تمامی ترس ها را از خود بگیرید. اما اگر کسی روی این زمینهها کار نکرده باشد دچار مشکل می شود و با خود می گوید که این کار مانند یک برنامه زنده است، اگر سوالی پرسیدند و نتوانستم جواب بدهم آبروریزی میشود.
خیلی از اوقات وقتی از کسی دعوت می شود که در جایی حضور پیدا کند نمی آید. ممکن است دلایل بسیاری بیاورد ولی مشکل اصلی آن بیان می باشد. یاد بگیریم که بتوانیم با هر کسی که مخاطب ماست ارتباط برقرار کنیم و این کار خیلی میتواند برای ما مفید واقع شود. در نتیجه بحث استرس مهمترین بحث می باشد.
تاثیرسرعت مناسب در حرف زدن در تقویت فن بیان
گاهی بعضی از افراد شکایت میکنند که ما همه موارد را به مشتری توضیح داده ایم، چرا آنها از من خریداری نمی کنند. حدیثی از امیرالمومنین علیه السلام وجود دارد که در تجارت کاربرد زیادی دارد. ایشان می فرمایند بشنو، بفهم، باور کن و به کار ببندند تا رستگار شوی. در این حدیث گام اول خوب شنیدن است.
اجازه بدهید از این زاویه به داستان نگاه کنیم.
برای این که مشتری از ما خریداری کند و به ما پول بپردازد اولین کاری که باید انجام دهیم این است که مشتری به خوبی ما را بشنود. اگر خاطرتان باشد ما سه بخش در فروش داشتیم، فروش به صورت چت، تلفنی و حضوری. گام اول در هر سه اینها شنیدن است. یعنی شما باید حرفی بزنید که مشتری بشنود. اگر شنیدن اتفاق نیفتد، به شما اعتماد نمیکند و هرگز به شما پول پرداخت نمی شود.
پس در گام اول باید به طور کامل به این نکته توجه کنیم که مشتری حرف های ما را میشنود. مثلا باید از او بپرسیم تا مطمئن شویم. مثلا بگوییم میشنوی؟ یا یک سوال از او بپرسیم. فن بیان می خواهد این مطالب را به ما یاد دهد. اگر می خواهید فروش داشته باشید این تکنیک ها را باید رعایت کنید. در اینجا کلیت ماجرا برای شما شرح داده شده است، اما دیگر خلاقیت خودتان است که چه آپشن هایی را بگذارید و چه ترفندهایی را به خرج بدهید تا متوجه شوید فرد مقابل حواسش به شما هست یا خیر. شنیدن و فهمیدن. این دو گام اول است.
فهمیدن، گام دوم در فروش موفق
گام دوم فهمیدن است. زمانی که با مشتری های مختلف صحبت میکنیم هر مشتری یک مشکلی دارد. مشتری هایی که در سطح ما هستند و حرف های ما را میفهمند به ما پول میدهند. ما در یک شرکت بررسی میکردیم که آیا نیروهای ضعیف توانایی گرفتن پول را دارند یا خیر. نتیجه جالبی که به آن رسیدیم این بود که نیروهای ضعیف پولهای ضعیف را میگرفتند و نیروهای قوی پول های قوی را. یعنی اگر یک نیروی قوی با یک مشتری ضعیف روبرو می شد نمی توانست پول دریافت کنند. دلیل آن این بود که مشتری ضعیف حرفهای نیروی قوی را نمیفهمید. وقتی نیروی ضعیف با مشتری ضعیف روبرو می شد، مشتری ضعیف می گفت حالا متوجه حرف های شما می شوم، و اعتماد می کرد و پول را پرداخت میکرد.
بارها تاکید کرده ایم که انتهای هدف ما مهم است که چقدر می خواهیم درآمد داشته باشیم. اگر میخواهیم پولهای بیشتری به دست بیاوریم باید قوی تر باشیم. البته دیگر ضعیف ها با ما کار نمی کنند و این طبیعی است. آیا افراد ضعیف ماشین بنز خریداری میکنند؟ خیر. افراد ضعیف تر در سطح های ضعیفتری خرید می کنند و این طبیعی است. پول های بزرگ در دست قوی ها است پس باید قوی شوید تا پول های بزرگ را دریافت کنید.