رهایی از رنج های اطرافیان + صوتی

رهایی از رنج های اطرافیان + صوتی

? از این که با پاسخ دادن به سؤالات و پیام های زیبایتان به من انرژی مثبت می دهید بسیار متشکرم بسیار سپاس گذارم. راجع به رنجش ها صحبت کردیم، رنجش های گذشته، آشغال هایی که جمع شده بودند تمام خانه خودتان را تمیز کنید. [remusics src="https://s3.eu-1.blufs.ir/aradbranding-fa-wp-content/uploads/2021/08/602.mp3" pic="https://s3.eu-1.blufs.ir/aradbranding-fa-wp-content/uploads/2021/09/WhatsApp-Image-2021-08-07-at-13.46.jpg" desc="رهایی از رنج های اطرافیان" title="دکتر اصغری"] ? دفترچه دوستی ? چه کار کنیم که اصلا رنجش ها جمع نشوند؟ ? تا آنجایی می شود پایین بیایند. ? یکی از راه حل ها همین بود که هروقت می رنجم ببینم انتظارم، توقعم به جا است یا نا به جاست؟ اگر به جاست طرف مقابل توانایی انجام توقع من را دارد یا خیر؟ [av_notification title='' color='green' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg=''] «باید را به هر رنگ که می نویسم قرمز می شود» (علیشاه مولوی) [/av_notification] ? سعی کنید با آرامش صحبت کنید «من توقع دارم درس خودت را بخوانی پسرم»، به این دلایل «مادر من آن کار را باید انجام بدهی»، «همسر من، من این انتظار را از شما دارم» توقع زیادیه؟ ? ببخشید من خواسته خودم را به شما می گویم حرفت را بزن و در سینه خودت نگه ندار. اینها روی هم جمع می شوند و بعداً کار دست تو می دهند. حالا طرف مقابل شما حق دارد بگوید می توانم یا نمی توانم. تمرین امروز ما این است، آدمها معمولاً فعالیت بدنی زیادی انجام داده باشند «دوش می گیرند» اگر عادت ندارید هر روز دوش بگیرید اشکالی ندارد اما من می خواهم به شما پیشنهاد بدهم که هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید یا حتی هر شب اگر به خواب شما آسیب نمی زند دوش بگیرید. ? دوش روحی و روانی بگیرید ? امروز گذشته می خواهم بخوام، امروز از کی رنجیدم، چه کسی را رنجانده ام؟ کی بود چه کسانی بودند؟ چی بود؟ اگر این کار را انجام می داد خیلی خوب بود. در آن اداره پدر من را در آوردند این طوری کرد او مالیات بیشتر و بیخودی می گیرد او از من عوارض می گیرد. رنجش های خودت را یادداشت کن یکی از دوستان تولید کننده می نالید می گفت که مثلاً اداره مالیات فلان می کند،... از زمین و زمان در حوزه تولید می نالید به او گفتم ببین شرایط و قوانین «بازی تولید» در ایران همین است. یا بپذیر و ادامه بده و یا از این کار بزن بیرون و خودت را خلاص کن. ? تو نمی توانی به تنهایی تامین اجتماعی را تغییر بدهی، تو نمی توانی اداره مالیات و گمرک و سیستم باربری و سیستم بانکی و ... را اصلاح کنی. یک جایی واقعاً به زور پول می گیرد مثلاً مالیات می گوید پارسال این مقدار بوده امثال فلان قدر باید بپردازید. مالیات بر در آمد است در آمد من امسال کمتر شده صفر شده ضرر کردم اساس را براین می گذارد که شما دارید دروغ می گویید درحالی که شما گاهی مجبورید دروغ بگوئید وگرنه نابود می شوید. یک سیستم غلط و اشتباهی پیش می آید به جای اینکه به هم احترام بگذاریم و اعتماد کنیم بپذیریم هستند ساختارها و سیستم هایی که توانسته اند این احترام و اعتماد را ایجاد کنند. ? رنجش ها از پدرم و مادرم، از خودم امروز همسرم این را گفت، بچه من این را گفت، شب همه رنجشهای همان روز خودت را یادداشت کن. به همان روشی که قبلاً عرض کردم، همان لحظه هم حل کنید سپس بخوابید، یعنی یک دوش بگیرید، یک دوش روانی تمام رنجش ها، پلیدی ها سیاهی ها و کثیفی ها «از سر بشویید تا از پایتان خارج شود» شب که می خواهید مثل یک فرشته سبک بال سرتان به بالش نرسیده خوابتان ببرد.مدت هاست من خودم این تمرین را انجام می دهم، چندین سال است تقریباً رنجش عمیق و زیادی از کسی ندارم، نه برای اینکه من روئین تن باشم و... نه درحالی که اگر بلاهایی که از قبل دوستان سره من آورده اند را تعریف کنم باور کنید گریه خواهید کرد. ? به قول حضرت حافظ: «من از بیگانگان هرگز ننالم که بامن هرچه کرد آن آشنا کرد» ? یاد گرفتم همان لحظه روزش یا شبش حل کنم، اما یک تمرین می ماند بین همسران، بین شرکا بین کسانی که خیلی به هم نزدیک هستند، هم خانه هستند. به شما پیشنهاد می کنم یک دفترچه داشته باشید به نام دفترچه دوستی، یا این کار را انجام دهید رنجش های خودتان را یادداشت کنید مثلاً«عزیزم همسرم، من چون تو را دوست دارم به این رابطه اهمیت می دهم، از دست تو رنجیده ام اما نمی دانم حق دارم یا ندارم؟» ? رنجش من این است، البته «حکم صادر نکنید» تو بدی، نه بنویسد مثلاً امروز که می خواستی به من چایی بدهی روی خودت را به آن سمت کردی و به من محل ندادی من خیلی ناراحت شدم رنجیدم. چرا همسر من مرا دوست ندارد؟ چرا به من چای نداد؟ چیزی که در دل شما است مثل یک اظهار نامه برای همسر شما می رود، یعنی به ایشان یک اتهامی را گزارش می کنید، «تفهیم اتهام می کنید» یعنی الان ایشان حق دارد از خودش دفاع کند. می گوید کی تو چای خواستی؟ اصلاً متوجه نشدم و حواسم نبود ببخشید، خیلی هم تو را دوست دارم، خوب شد که به من گفتی. ? اما وقتی که نمی گویید چه؟ ? می ماند، یکی می آید روی آن، یکی بدتر از قبلی می آید روی آن، آخرش یک روز منفجر می شوید و داد می زنید سرهم «این چه زندگی است که من دارم، صبح تا شب کار می کنم چون می کنم هیچکس قدر من را نمی داند یک چای از شما خواستم!» 20 سال پیش یک چای خواسته بودی همان موقع می گفتی پس نگذارید رنجش ها جمع بشوند، یک راهش گفتن است. برای همسر و شوهر خودتان یادداشت کنید. ? اگر باهم ارتباط منطقی برقرار کنید  رنجش های شما حل می شود یا اصلاً به وجود نمی آیند، اگر جمع بشود نظیر سر یک «چوب کبریت» است. سر چوب کبریت به خودی خود خطری ندارد شما فکر کنید باروت های سرهای کبریت ها را داخل یک ظرف بریزید مثلاً یک پارچ آب، پر از باروت های سر کبریت کنید کبریت آخری اگر شعله بگیرد اینجا را منفجر می کند و همه جا را خراب می کند اکثر مواقعی که ما پرخاش می کنیم جیغ و داد و ... کنترل از دست ما خارج می شود. ? به قول سعدی: «اگر خود هفت سبع از بر بخوانی/چو آشفتی الف ب ت ندانی» ? برای رنجش هایی است که نگفتیم، بعضی وقت ها دیدید؟ سابقه می آوری تو فلان موقع اونجوری کردی، آن موقع ال کردی بِل کردی پدرت این کار را انجام داد، مادرت آن کار را انجام داد. تو خودت این کار را کردی برادرت این کار را کرد پنج سال پیش، چرا نگفتی؟ برای اینکه بلد نبودم بنویسم، بلد نبودم حمام روانی کنم، حمام روح کنم، البته دوستان می گویند تو اینها را از کجا می دانی؟ می گویند تو که ازدواج نکردی از کجا می دانی؟ «می گویم نخردیم نون گندم، دیدیم دست مردم.» ? بسیار دوستان و نزدیکانی را دیده ام که همین مسائل ریز رنجش های ریز، جمع شده، جمع شده، جمع شده واقعاً مثل آن ظرف چوب کبریت یک دفعه شعله ور شده و زندگی را داغون کرده. هر وقت که وقت داشتی رنجش های خودت را مدیریت کن، توقع چه داشتم؟ از خودمان می پرسیم. یا به جا بوده یا نا به جابوده اگر به جا بوده می پرسیم آیا او می توانسته انجام بده یا نه؟ می توانسته اما انجام نداده حق با شماست بله اگر هست برو بهش بگو. ? اما اگر نیست رفته یک نامه برای او بنویس، به او تلفن بزن ولی با این جمله «من این رابطه (مثلاً خانوادگی/شراکتی/اقتصادی) را دوست دارم و تو را هم دوست دارم می خواهم این رابطه ما بهتر و سالم تر باشد همچنان از این مورد یک رنجشی پیدا کرده ام که خدمتت می گویم نمی دانم که حق دارم یا ندارم[سپس رنجش خودتان را بگو]» با این پیش فرض موضوع را بگو.  «احساس خودت را نگو و حکم صادر نکن» مشکل ما این است تو منو دوست نداری تو منو نمی خواهی او می گوید من چکار کنم من تو را می خواهم این همه دوستت دارم دارم با تو زندگی می کنم دارم با تو شراکت می کنم ... دلیلش چیه؟ ? من از شما رنجیده ام برای چه رنجیده ام؟ ? مثلاً سلام کردم، جواب سلام من را ندادی خیلی راحت بگویید «عزیزم چرا وقتی من سلام می کنم جواب سلام من را نمی دهی؟» می گوید کی سلام کردی می گویی فلان روز فلان موقع می گوید معذرت می خواهم ببخشید، نشنیدم، متوجه نشدم، فکر من درگیر بود. ما به جای اینکه دلیل رنجش را بگوئیم «احساس خودمان را می گوئیم» یکی دیگر از مشکلات همین جاست. همیشه بنویسید که آن مسئله برای خودتان هم روشن بشود. وقتی می نویسید هیجان و خشم شما تبدیل به منطق و استدلال سازنده تبدیل می شود. آن را منتقل می کنید که جانشین هیجان و خشم شما شده، نه هیجان خودتان را. ? سؤال این جلسه: برای مدیریت و درمان رنجش ها کافی است...

  • از خود بپرسیم آیا خواسته من به جاست یا نه و اگر خواسته من بجاست طرف مقابل از عهده آن بر می آید یا خیر؟
  • طرف مقابل را مقصر بدانیم
  • به خودمان بگوئیم اشکالی ندارد کاری است که شده
  • همه تقصیرها را ببینیم و فراموش کنیم
این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۳ / ۵ تعداد رأی: ۲

ارسال نظرات (۳ نظر)

مصطفی راستی

من همیشه سعی داشتم بنویسم مخصوصا در مورد رنجش از اطرافیان و اگر آنها منطق برخورد نمی دانستند با نامه به آنها متذکر شوم اما با استقبال روبرو نبود.

شادی

در برخی موارد اگر فرد منطقی باشد می توان با او به درستی رنجش ها را در میان نهاد.

مهدی

موارد گفته شده صحیح و قابل تامل است اما به هر حال ارتباط دو طرفه است.

روزی ۱ ساعت کار با ماهی ۱۶ میلیون درآمد