آشنایی با روش و اصول تجارت
محمد دلگری هستم، متولد شبستر از استان آذربایجان شرقی. تا کنون خدای خالق متعال ۳۱ سال خورشیدی فرصت زیستن در این دنیا را به من بخشیده است. مانند خیلی های دیگر رفتن به دانشگاه را راهی برای پیدا کردن حرفه و شغل بهتر می پنداشتم. پس تحصیلاتم را تا مقطع کارشناسی مهندسی برق ادامه دادم. هرچند به نسبت زمانی که گذشت، دستاورد ارزشمندی از این تحصیلات حاصل نشد؛ اما حداقل در انتخاب رشته، واقعا انتخاب کردم و این نبود که کاری انجام دهم چون دیگران می گویند و انجام می دهند.
اولین بار حدود ۲۰ ساله بودم که یک فعالیت شغلی را تجربه نمودم. کار در یک مغازه فروش تجهیزات کامپیوتری. الان که به آن سالها فکر می کنم، دو نکته بودن در کاری که با خرید و فروش مرتبط بود و همین طور ارتباط با مشتری، مهم ترین دستاورد آن شغل بود.
همواره دوست داشتم (از دوران نوجوانی) که شغلم شغلی باشد منطبق بر علایقم. اما به سبب بسیاری از ندانستن ها رفتم به سوی کارمندی در یک شرکت. هرچند کارم در آن شرکت با تحصیلاتم رابطه مستقیم داشت؛ اما هرگز نبود آن که می خواستم، هرگز...
آشنایی با آراد
آشنایی با آراد همچون یک اتفاق بود؛ اما در گذشته هم گفته ام که تعبیر خواست خداوند را بیشتر می پسندم تا این که بگویم شانس یا اتفاق. از اواخر سال ۹۲ خورشیدی کار در برندینگ را با حوزه سیم و کابل آغاز کردم.
دانش من از خرید و فروش محدود بود به همان خرید و فروشهای کوچک در یک مغازه و در یک شهر کوچک. اما اکنون نیازمند بیشتر دانستن و عمیق تر تفکر نمودن بودم. پس سعی کردم بشنوم از بزرگان آراد بشنوم تا بتوانم جهان بینی ام را اصلاح کنم. تا بدانم که مسیرهای بسیار روشن تری هست که از آن غافل بوده ام. از استادانم گام به گام بیشتر از تجارت دانستم. این که چه کاری در اولویت است، چه کاری در تجارت خوب است، چه کاری بد است و ... . حدود یک سالیست که اراده ام را در کار و حوزه سیم و کابل بیشتر کرده ام. هم اکنون من هستم و تجارت، این شغل دوست داشتنی.
یادم می آید در نیمه سال ۹۳، اولین فروش از طریق برندینگ را تجربه نمودم. ۵۶۵۰۰۰ تومان پول گرفتم، بی آن که مشتری مرا ببیند، بی آن که دفتری یا مغازه ای یا شرکتی داشته باشم و من بودم و یک سایت و یک شماره موبایل؛ اما خدایی داشتم که مرا با بندگان آگاهش به مسیر نو و زیبایی رهنمون شده بود. نه خود باور داشتم که می شود، نه دیگران؛ ولی شد. این فروش ها تکرار شد و تکرارش یعنی اینها تصادف و اتفاق نبود.
مشتری از سراسر جهان
تماس ها بیشتر شد، از همه ایران و روزی بود که به ۳۰ تماس تلفنی از سوی مشتریان هم رسیدم. در این میان و در سالهای اخیر تماس هایی از افغانستان، عراق، ترکیه، تاجیکستان، چین و ترکمنستان داشته ام. تماس تلفنی، ایمیل و واتس اپ. بیشترشان فارسی بلد بودند و به راحتی با آنها صحبت کردم و گروهی هم که انگلیسی نوشته بودند، به کمک دوستان و گوگل ترنسلیت پاسخ دادم سوالهایشان را!
تجارت حرفه جذابیست؛ حرفه ای که باید در آن همواره یاد بگیری و بیاندیشی.
به لطف خدا تجارت را ادامه خواهم داد و به خواست او به اهداف بزرگتری می اندیشم و شکرگزارم که در این مسیر بدون راهنما نیستم. شما هم که هم اکنون دست نوشته ام را خواندید و هنوز آغاز نکرده اید تجربه های جذاب تجارت را؛ پیشنهاد می کنم که شروع کنید، یاد بگیرید، تفکر کنید و لذت ببرید از این حرفه بی مانند. موفق باشید؛ والسلام/
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز
۵
/
۵ تعداد رأی:
۲
