کدام یک از دو مشاور زیر را دلسوزتر به خود می دانید؟
دلیل اول یک دلیل تجربی
ما در آراد هر دو گروه مشاور را داشته ایم و امروز با حذف نام مشاور با عنوان بنگاه های تجاری داریم.
مشاوران دسته اول طرفداران کمی دارند و کمتر کسی به دست آنها وارد تجارت می شود چون اکثر مردم آنها را دوست ندارند و فکر می کنند دلسوز نیستند.
اگر ۱۰ نفر در یک ماه به دست یک مشاور دسته اول وارد تجارت شود بیش از ۸ نفر از آنها تاجر می شوند و البته ماه هایی هم آمار کمتر و بیشتری دارند.
اینها در سال حدود ۱۰۰ تاجر موفق تحویل جامعه می دهند.
چرا آمارشان بالاست؟
چون صحبتشان با مردم درباره پول است و آن تاجران هم پول داده اند و پول کلانی هم داده اند دلشان می سوزد برای پولی که داده اند و می مانند تا در بیاورند.
و در مقابل اینها دسته دوم هم داریم مشاورانی که کمتر درباره پول و پروموشن صحبت می کنند و اینها پرطرفدارند.
به کمک اینها در ماه بیش از ۲۰۰ نفر وارد تجارت می شوند اما آمارها می گوید کمتر از ۲ نفرشان تاجر می شوند.
ساعت ها فقط به حرف زدن های بی فایده مشغولند.
طرف تا یک جایی سوال می پرسد و جواب می شنود و یک دفعه غیب می شود و دیگر جواب تلفن نمی دهد.
تجارت را بدون آنکه آغاز کند رها می سازد.
شاید در طول سال جمعا ۵ تا ۱۰ نفر به دست این دسته از مشاوران تاجر شوند.
تمام تاجرهای این گروه از مشاوران هم تاجران به شدت اهل حرف و پر چانه و اما کم عمل هستند.
سطح موفقیتشان هم بسیار پایین است چون مدل ذهنی شان با مشتریان خودشان هم اینگونه نیست که بتواند راحت پول بگیرند بلکه مانند مشاور خودشان با تجارت برخورد می کنند و ساعت ها حرف می زنند بدون آنکه به فکر گرفتن پول باشند و مشتریان اینها هم غیب می شوند و پول نمی دهند.
پس مشاوران به ظاهر غیردلسوز آراد که درباره پول و پروموشن حرف زده اند در سال ۱۰۰ تاجر قوی تحویل جامعه می دهند.
مشاوران به ظاهر دلسوز که درباره پول و پروموشن حرف نمی زنند و خیلی راهنمایی می کنند در سال ۱۰ تاجر هم تحویل ایران نمی دهند که اکثرشان هم ضعیف هستند.
دلیل دوم یک دلیل عقلی
آنچه باعث می شود اکثر کسانی که در تجارت وارد می شود به جواب نرسند چیست؟
عدم داشتن خودباوری.
یعنی مشکلی با آراد ندارند و فیلم و عکس ها و میتینگ ها و دورهمی های حضوری به آنها ثابت کرده که پول در تجارت است و آراد هم کاربلد است.
مشکل اینجاست که می گوید من نمی توانم تاجر شوم.
این پول ها در تجارت هست قبول دارم.
این افراد هم از تجارت در آورده اند و قبول دارم.
اما من نمی توانم در بیاورم.
چون خودشان را باور نمی کنند به سودی هم نمی رسند.
می دانید چه کسانی باعث این عدم خودباوری می شوند؟
اول از همه اطرافیان نزدیکش.
حالا مشاوری هست که مستقیم می رود سر اصل مطلب و پول می گیرد.
وقتی این تاجر پول را داده حالا اطرافیان هم بگویند نه تو نمی توانی یک جواب به مادر یا پدر یا همسر یا فرزندانش می دهد: که من فلان قدر پول داده ام و از قضا عدد بزرگیست.
اینجاست که اطرافیان اول می گویند: خاک بر سرت.
اما بعد با خودشان می گویند خب چه کنیم.
حالا که این خرابکاری را کرده و گذشته.
پس پشتش بمانیم تا در بیاورد.
مجبورند به خاطر پولی که عزیزشان داده و از دستش رفته است با او مدارا کنند.
همین مدارا باعث می شود که حس خودباوری در این فرد تقویت شود.
و این فرد می شود یک تاجر موفق.
اما در مقابل تاجری که هنوز پولی نداده و یا پول اندکی پرداخته است.
مشاور از یک طرف به او حس موفق شدن می دهد و اطرافیانش به او حس موفق نشدن.
خب به نظرتان کدامیک برنده این جنگ است؟
تازه وارد به حرف مشاور گوش می دهد یا فرزندانش؟ یا پدر و مادر و همسرش؟
این است که ساعت ها حرف مشاور را به پشیزی می فروشد و به حرف اطرافیانش به این جمع بندی می رسد که تجارت مال از ما بهتران است و غیب می شود.
چون پولی هم که نداده و یا پول اندکیست که می تواند به راحتی از آن صرف نظر کند.
و به همین راحتی و خوشمزگی از تجارت کناره می گیرد.
طبق آمارهای ما بیش از ۹۸ درصد تازه واردها با مخالفت شدید خانواده هایشان همراه هستند چون کشوری داریم که ذهن مردم به شدت فقیر است و تجارت در آن ناآشناست.
دلیل سوم یک دلیل مستند
ما هر روز یا هر چند روز یکباره برای شما عزیزان پیامک هایی از طرف آراد برندینگ می فرستیم.
زیر آن پیامک ها نوشته شده لغو ۱۱.
تمام کسانی که ۱۱ را می فرستند یعنی دیگر نمی خواهم پیامکی دریافت کنم را بررسی می کنیم.
اکثر بالای ۹۹ درصدشان کسانی هستند که پروموشن صفر هستند و یا پروموشن پایینی دارند.
چون پول نداده به سرعت منصرف می شود.
پول داده ها اینگونه نیستند.
دلیل چهارم تجارت بدون پروموشن یا با پروموشن
ما معتقدیم تجارت بدون آراد هم شدنیست اما آراد آمد تا تجارت را برای عوام مردم آسان کند.
شما می توانید به تمام تاریخ مراجعه کنید.
این اتفاق فقط در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و بعد از آن اهل بیت اتفاق افتاد و بعد از غیبت کبری در صد سال اول رواج داشت که مردم عادی هم می توانستند وارد تجارت شوند.
اما تقریبا بعد از گذشت صد سال از غیبت کبری دیگر تجارت به دست ثروتمندان افتاد و عوام مردم از آن بی بهره ماندند.
آراد این سنت فراموش شده را احیا نمود.
پس بدون آراد هم نشد نیست اما بعد از چهار سال خاک خوردن بدون نتیجه جواب می دهد.
شما اهلش هستید چهار سال روزی ۸ ساعت وقت بگذارید و جواب نگیرید و باز هم بمانید و محکم ادامه دهید؟
اگر چنین اراده ای در خود سراغ دارید آراد را ترک کنید و شروع کنید.
حال که در آراد هستید دو حالت پیش می آید.
- بدون پروموشن و یا پروموشن کم
- با پروموشن های بالا
وقتی بدون آراد هم می شود تجارت کرد یقینا با آراد بدون پروموشن هم به طریق اولی می شود تجارت کرد چون اطلاعات و ارتباطات به طور گسترده ای در آراد هست و رایگان است.
اما سوال:
شما آدمش هستید که یک سال روزی هشت ساعت وقت بگذارید و کار کنید؟
قول می دهید وسط راه دکمه انصراف را نزنید؟
اینقدر اراده محکم دارید که به طعنه و کنایه اطرافیان به ظاهر خیرخواهتان از راه تجارت کناره نگیرید؟
اگر واقعا اینگونه اید حتما یک ساله با روزی هشت ساعت شما تاجر می شوید.
به شرطی که بشنوید، بفهمید، باور کنید و به کار بندید.
وقتی در حال مثلا جذب لید و سیگنال هستید و اطرافیانتان طعنه می زنند مانند کوه مقاوم باشید.
وقتی در حال پاسخ به تلفن ها هستید و جواب نمی گیرید و از سمت اطرافیانتان دشنام می شنوید و مسخره می شوید عین خیالتان نباشد.
یک سال محکم بایستید روزی هشت ساعت خودتان را وقف کنید حتما بدون پروموشن هم جواب می گیرید.
درد اینجاست که نمی مانید همین یک سال را.
۱۲ سال مدرسه رفتید.
۴ سال دانشگاه رفتید.
به هر کس و ناکسی بله گفتید و مطیع و همراهش شدید.
به تجارت و آراد که رسیدید یک سال هم نمی ایستید.
دنیایی شک و شبهه دارید.
دیگر از آن اطاعت خبری نیست.
می دانید چرا؟
چون در آن راه ها همراهی شیطان بود و شیطان کسی را مامور دور کردن شما نمی کرد.
اما اینجا تجارت است.
سنت پیامبر خداست.
راه ثروت است که شما را از فقر دور می سازد.
اینجا شیطان با تمام اعوان و انصارش بسیج می شود تا شما تاجر نشوید.
می گوید کجا؟
ثروتمند شوی که از فقر دور گردی که دیگر نتوانم بر تو مسلط گردم؟
بایست که من فقیر بودن تو را می خواهم تا تو را به فحشا کشانم.
پولدار شوی چگونه با مبلغ اندکی بتوانم تو را بخرم و به کشتن امامت در کربلا بفرستم؟
تو باید فقیر بمانی تا به هر خفت و حقارتی که من از تو خواستم تن دهی.
اینجا شیطان با همه توانش می ایستد و نمی گذارد یک سال دوام بیاورید.
اما در مسیرهای دیگر با شما کاری ندارد.
شما صد سال اینستاگرام داشته باش کسی نمی گوید چرا ساعت های عمرت را اینجا هدر می دهی.
سال ها موسیقی گوش بده کسی تو را مانع نمی گردد.
سال های سال با فیلیمو بی وقفه فیلم ببین کسی با تو کاری ندارد.
لیسانس را گرفتی فوق لیسانس را هم بگیر سپس به دکترا مشغول شو همه تشویقت می کنند.
آفرین و هورا برایت می کشند چون تو را که از فقر نجات نمی دهد.
شیطان دشمن ثروت است و موافق فقر.
الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء.
تو سال ها کسب مهارت کن در مسیرهایی که ربطی به پول ندارد شیطان هم یکی از طرفداران و تشویق کنندگان توست.
اما بخواهی ثروتمند شوی می گوید ترمز.
ببینید ما در کشور اسلامی در تمام زمینه ها پیشرفت داریم.
علمی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و ... هر سال پیشرفت های چشمگیر داریم.
اما درباره اقتصاد هر سال بدتر از سال قبل.
چرا؟
چون شیطان با بقیه امور کار چندانی ندارد و می گوید بگذار رشد کنند و سرشان گرم باشد.
اقتصادشان نباید درست شود تا ذلیل منِ شیطان بمانند.
حال پروموشن چه می کند؟
اول اینکه چون پول می دهید شما را مقاوم می کند و طعنه اطرافیانتان را کم می سازد.
چون پول می دهید بخش زیادی از کارها به گردن کارمندان آراد می افتد و اطرافیانتان کمتر شما را مشغول می بینند و کمتر می توانند طعنه بزنند.
چون پول می دهید خدمات متنوعی دریافت می کنید که شما را به شدت گرم می کند.
تفاوت کسانی که پروموشن دارند و آنهایی که ندارند زمین تا آسمان است.
پروموشن هم سرعت می دهد و هم انگیزه.
استقامت و صبر می بخشد.
مشتری می دهد و لید و سیگنالتان را به شدت بالا می برد.
مشتری را به سمت شما می آورد و حال آنکه بی پروموشن همواره شما باید سمت مشتری بروید.
حال مشاوری هست که فقط دنبال پروموشن است.
این مشاور دلسوز شماست چون با همین پروموشن تمام فتنه های شیطان یا اکثرش را از شما دور می سازد.
اما بی پروموشن همه دردها سر جای خود می ماند.
این مشاور به ظاهر دلسوز بی پروموشن راه گفتار درمانی را پیش می گیرد.
مگر می شود در مقابل شیطان و نیروهایش با حرف های توخالی ایستاد؟
اگر شیطان قرار بود با گفتار درمانی شکست بخورد که دیگر اسمش شیطان نبود.
یک مشاور شروع می کند ساعت ها مشورت دادن به شما که تازه وارد هستید و می گوید تجارت کن.
اقوام و دوستان و فکر خودتان هم می گوید نکن.
چه کسی برنده می شود؟
مشاور؟!!!!
خخخخخخ
پیشاپیش خداحافظی صمیمانه ما را برای خودتان که پروموشن ندارید و این دسته از مشاوران را دلسوز خود می دانید پذیرا باشید.
دلیل پنجم یک مثال عینی
اگر یادتان باشد پیشتر گفتیم درباره شباهت های تجارت با ازدواج.
طبق آمارهای ما میانگین سنی تاجران آرادی بالاست و همین یکی از نشانه های درستی آراد است که مانند هرمی ها و رمز ارزها بچه ها را جمع نکرده تا آنها را بفریبد بلکه اکثر افراد الحمدلله سن و سالی دارند و سرد و گرم زمانه چشیده اند.
اکثر شما بزرگواران پدر و مادر هستید و درصد کمی از تاجران آرادی را سراغ داریم که ازدواج نکرده و یا صاحب فرزند نباشند.
بیش از ۸۰ درصد تاجران آرادی فرزند دارند و می فهمند چه می گویم.
اگر دوران ما یادتان باشد یعنی دهه هفتاد که ازدواج کردیم و به قبل از آن، کسانی بودند که مسئول ازدواج دادن جوان ها بودند.
در هر تیره و طایفه ای هم از این دست انسان ها بودند که کارشان این بود می گشتند برای پسرهای مجرد دختر مناسب برای ازدواج پیدا می کردند حالا از داخل روضه ها و مهمانی ها و عروسی ها و قص علی هذا.
یک جلسه خواستگاری و نهایتا دو جلسه می گذاشتند و می دیدی بله.
دختر و پسر زیر یک سقف هستند و عقد دائم خوانده شده است.
این عده از افراد را در نظر بگیرید شبیه همین مشاورانی که سریع دنبال پول گرفتن برای پروموشن هستند یعنی می خواهند عقد دائم این فرد با تجارت را بخوانند تا دیگر نتواند زیر میز بزند.
حالا می دیدی دختر و پسر هنوز همدیگر را نمی شناسند اما چون دیگر کار از کار گذشته بود مجبور بودند زندگی را بسازند.
زمانه گذشت و اینگونه افراد از طرف رسانه ها و مسیرهای دیگر مورد تمسخر و استهزا قرار گرفتند.
تفکراتی به میان آمد که باید جوان ها همدیگر را بهتر بشناسند و یک جلسه دو جلسه کافی نیست و هزار حرف دیگر.
چند نمونه طلاق را هم که در اثر شناخت کم بود در ذهن مردم پررنگ کردند و فیلم ها برایش ساختند و کار به جایی رسید که دخترها و پسرهای امروزی می گویند ما باید اول آشنا شویم و به این راحتی ها ازدواج نمی کنیم و ساعت ها باید با هم حرف بزنیم تا به نتیجه برسیم.
این نوع تفکر خیلی هم مقبول افتاد و همه مردم آن را قبول دارند و می پسندند.
شبیه همین مشاورانی هستند که ساعت ها مشورت می دهند و لایک هم دارند.
سوال: ثمره این سبک جدید چه شد؟
دخترانمان بیش از ده پسر را تجربه کرده اند اما هنوز ازدواجی در کار نیست.
بچه ای نیست.
نسلی نیست.
فقط آشنایی است و بعد از مدتی کات کردن.
پسرانمان بیش از ۲۰ دختر در زندگی دیده اند اما از ازدواج خبری نیست.
چرا؟
چون فقط سال های عمرشان در همین آشنا شدن ها و خوشگذرانی ها و امثال اینها گذشته و کسی نیست تا این آشنایی را به ازدواج جوش بدهد.
کسی نیست کاری کند که عقد دائم یکدیگر شوند.
برای همین هم تا تقی به توقی می خورد از هم جدا می شوند و با افتخار هم می گویند ما کات کردیم.
و می روند سراغ نفر جدید.
دقیقا حکم مشاورانی که ساعت ها با مردم صحبت می کنند اما بحث پول و پروموشن در دهانشان نمی چرخد و بعد از مدت کوتاهی کات.
این مشاور با یک فرد جدید و آن فرد کات کرده هم با شغل و راهی جدید غیر از تجارت.
اما آنهایی که پروموشن بالا هستند مگر به این راحتی می توانند بگوید کات؟
خطبه عقد دائمش با تجارت خوانده شده و چون مبلغ بالایی پول داده عالم و آدم خبر دارند که ایشان وارد تجارت شده است.
نمی تواند به راحتی کات کند.
اما کسی که پروموشن صفر است یا پروموشن پایین دارد پولی نداده که بقیه بفهمند.
مثل دختری که یواشکی با پسری در ارتباط است و راحت هم می تواند کات کند.
در گذشته به سرعت عقد دائم را می خواندند و زن و شوهر با هم زندگی می کردند و بچه دار می شدند با هر مکافاتی که بود.
الان دختر و پسرها زیادتر همدیگر را چشیده اند اما از ازدواج و فرزند خبری نیست.
این مثال ها کمی تلخ است اما می زنیم تا تقریب به ذهن بیشتری برایتان اتفاق بیفتد.
پروموشن بالا را شبیه عقد دائم و پروموشن صفر را مثل همین دوستی ها در نظر بگیرید.
و دیگر تصمیم با خودتان است که کدام مشاور را دلسوز بدانید.
آفرین بر مشاوران دلسوز آرادی که می روند تا پروموشن ها بالا بیاید و طعنه ها را هم تحمل می کنند اما یقینشان را از دست نمی دهند.
از سوی دیگر پروموشن یکی از دو بال ثروت در آراد در کنار تجارت هاست.
این دسته از مشاوران و تاجران هستند که قدرت مالی آراد را بالا می برند و به آراد اجازه می دهند تا توان انجام کارهای خارق العاده ای را داشته باشد که دولت ها هم از انجامش عاجزند.
این تفکر که مشاور مدتی با ما حرف بزند و راهنمایی کند و پول نخواهد سپس بعد از چند ماه خودمان پول می دهیم فریب شیطان است.
دروغ ذهن است.
شما چند ماه نمی مانید تا کار به آنجا بکشد.
مانند همان دختران و پسرانی که روز اول به خیال خودشان قصد ازدواج دارند که دوست می شوند اما هیچ وقت کارشان به ازدواج نمی کشد و کات می کنند.
آنها هم روز اول به خودشان همین دروغ را می گویند که قصدمان ازدواج است.
دلیل ششم حق کدام طرف است؟
یادتان هست میتینگ چند روز پیش استاد تالیا برای فهمیدن درست و غلط یک موضوع چگونه تمام شد؟
استاد چه گفتند؟
باطل همواره در سمتی است که عوام مردم سمت آن هستند.
این سوال که کدام مشاور دلسوزتر است را برای عوام مردم مطرح کنید.
کدام جواب را به شما می دهند؟
می گویند دسته اول که فقط می خواهند پول بگیرند یا دسته دومی که ساعت ها دلسوزانه مشورت می دهند؟
عوام می گویند دسته دوم.
پس پاسخ غلط همانست که عوام می گویند.
اکثر مردم اگر پاسخ های درستی به سوالات شبهه ناک زندگی داده بودند که وضعشان این فقر و بدبختی و فلاکت امروز ایران نبود.
انتخاب های غلط و پر تکرار مردم ایران کار را به اینجا کشانده است.
التماس تفکر