در طول این چهل و اندی سال خیلی ها بر صندلی پاستور تکیه زدند و کابینه هایی بر سر کار آمدند و رفتند اما وضعیت اقتصادی مردم ایران روز به روز بدتر شد تا جایی که شاهدیم بیش از یک دهه است که مقام معظم رهبری شعار سالشان را موضوعات بهبود شرایط اقتصادی قرار دادند و درباره چیز دیگری سخن نمی گویند.
اینکه نیت های این روسای جمهور و کابینه هایشان خیر یا شر بوده است ما نمی دانیم اما بی انصافیست اگر بگوییم همه آنها نیتی شر داشته اند و یقینا در بینشان خیرخواهانی هم بوده اند که آنها نیز هیچ کاری از دستشان بر نیامد.
ضمن آرزوی توفیق برای هر یک از عزیزانی که رئیس جمهور آینده ایران خواهد شد و با اعلام چندباره حضور ما آرادی ها در انتخابات دوست داریم رئیس جمهورمان را در امر اقتصاد راهنمایی کنیم شاید متذکر شود که ریشه فقر ایران و راهکار حل مشکلات اقتصادی مردم در چیست؟
پاکسازی شرط اول
زمانی که خانه ای کثیف است و انسان می خواهد آن را تمیز کند پاک کردن خانه از کثیفی های قبلی شرط اول است.
انسان اول خانه را تمیز می کند و بعد اسباب و اثاثیه سالم را در آن قرار می دهد.
و یا زمانی که معده ای عفونی شود و یا مسموم گردد ابتدا باید غذاهای سمی و خراب از معده خارج شود سپس نسبت به خوردن داروها و اغذیه سالم اقدام می گردد.
ما باید ابتدا تشخیص دهیم چه چیزهایی ما را بیچاره کرده تا جلوی آنها را بگیریم سپس نسبت به روش های درمانگر اقدام کنیم.
بد نیست اگر به تجربه تاریخ و همچنین جغرافیای کشورهایی که موفق شدند نگاهی بیندازیم و راهکار را در یابیم.
درد اول: علاقه شدید مردم به کار در مشاغل سطح پایین
در هیچ کشوری اندازه کشور ما و کشورهای شبیه ما مردم را علاقه مند و شیفته مشاغل کارگری و کارمندی نمی بینی.
در کشورهای پیشرفته نظیر دانمارک به عنوان کشوری با رویکرد جمهوریت و عربستان با رویکرد خلافت به مردم بیکار حقوقی می دهند که مبلغ آن حقوق چیزی معادل حقوق شغل های کارگری و کارمندی و حتی کمی بیشتر از آنهاست.
سپس به آنها می گویند اگر مشغول کار شدی این حقوقت قطع می شود.
مستند این حرف در خبرگزاری ایرنا - بیمه بیکاری بسیاری از دانمارکی ها از حقوق واقعی آنان بیشتر است.
مشاهده در ایرنا
چرا این کار را می کنند؟
برای اینکه مردم به سمت کارگری و کارمندی نروند.
چون آنها به این نقطه رسیدند که وقتی تلاش مردمشان در مسیرهای کم پول جریان پیدا کند کشورشان نابود می شود.
کافیست اگر پدر هستید و فرزندانی در سن کار دارید و می خواهید آنها کارمند و کارگر نشوند به آنها حقوق بیکاری بدهید که از حقوق کارمندی و کارگری بیشتر باشد و بگویید اگر کارمند و کارگر شدی این پول را قطع می کنم.
به نظرتان کارمند و کارگر می شود؟
وقتی این جوان ببیند پولی که از پدرش در بیکاری می گیرد بیشتر از حقوق کارمندی و کارگریست هیچ وقت به سمت این شغل ها نمی رود.
مدتی بیکار می ماند اما بیکاری به او فشار می آورد و با فراغ بال دنبال کاری می گردد غیر از کارهای سطح پایین.
پس حتما سراغ شغلی می رود که درآمدش از کارمندی و کارگری بیشتر باشد.
حال سوال اینجاست که آیا برای دولت های کشورهایی که این روش را انجام می دهند به صرفه است یا از جیب هزینه می کنند؟
باید بدانید کاملا صرفه دارد.
آنها با این کار مردم را به سمت تجارت و خرید و فروش که درآمدی ده ها و صدها برابر بالاتر از کارگری و کارمندی دارد سوق می دهند.
زمانی که مردم تاجر شدند درآمدهایشان بالاتر می آید و چون درآمدشان بالاتر بیاید مالیات هایی که باید به دولت بپردازند زیاد می شود و همین مالیات های به دست آمده بیش از ده برابر پولی که به بیکارها می دهند برای دولت هایشان سودآوری دارد.
البته نظر ما این نیست که ایران هم بلافاصله وارد این فاز اجرایی شود اما اگر می خواهید کشور را از این حالت نجات دهید اینقدر کارگری و کارمندی را تبلیغ نکنید و مردم را به سمت آنها دعوت نکنید.
امامان شیعه همواره مردم را از اجیری یا همان کارگری و کارمندی نهی کرده و بازداشته اند و فقر را ننگ اسلام دانسته اند شما اینقدر فقر را مقدس و پاک جلوه ندهید.
تا جایی که شخصی از امام صادق پرسید چرا هر چقدر دعا می کنم تا خدا مرا از فقر نجات دهد اجابت نمی کند؟
امام فرمودند: خداوند تو را آزاد آفرید و روزی ات را ضمانت کرد اما تو خودت را اجیر و کارگر دیگری ساختی و حال روزی ات را از او بخواه چرا که خودت او را روزی رسان خود کرده ای.
در اسلام به فقرا پول داده می شد نه به جهت اینکه آنها را مقدس بدانند بلکه به خاطر اینکه اسلام می خواست این ننگ گروهی از مسلمانان را پوشش دهد تا دیگران اسلام را دین ننگینی ندانند کما اینکه امروز شاهدیم در فضاهای مجازی متاسفانه علیه اسلام اینگونه تبلیغ می شود که اسلام دین فقیرها و بدبخت بیچاره هاست حال آنکه در صدر اسلام، عموم مسلمانان تاجر بوده اند تا جایی که ادبیات قرآنی نشان می دهد خداوند با آنها ادبیاتی کاملا تاجر مسلکانه داشته است.
درد دوم: بازارهای سرمایه، شرکت های سرمایه گذاری و بانک ها
در هیچ کشور پیشرفته ای حتی یک دهم میلی که در مردم ایران به سرمایه گذاری هست نیست.
آنها دنبال کار و تلاش هستند و مردم ما دنبال اینکه پولشان را به جایی بدهند و سود بگیرند.
تا زمانی که پول ها در مسیر کار و تلاش به جریان نیفتد این وضع ادامه دارد.
شما نرخ سود بانکی کشورهای پیشرفته را ببینید.
یک درصد دو درصد و در همین حدود.
در برخی بانک های آلمان و برخی کشورهای دیگر نرخ سود منفیست یعنی اگر پول به بانک بدهی از شما پولی هم کم می کنند و آخر سال بر می گردانند.
چون دوست ندارند مردمشان با پول بازی کنند.
اسلام هم بازی با پول را ربا و حرام دانسته و آن را جنگ با خدا می خواند.
اما میل و شوق عظیمی در ایرانی ها وجود دارد تا مردم سرمایه گذاری کنند.
ای مردم ایران
شما با کار و تلاش به این پول ها رسیدید.
سپس پول بی زبانتان را به دیگران می دهید و هیچ خدمت یا محصولی دریافت نمی کنید و فقط چند صفر و یک در گوشی های موبایلتان به شما نشان می دهند که اگر همه با هم به آن بانک یا موسسه سرمایه گذاری بروید و خواهان پولتان شوید می بینید که ندارند تا سرمایه تان را به شما بازگردانند.
کشورهای پیشرفته معادل سرمایه ای که از مردم گرفته اند ذخایر طلا دارند.
اما ما نداریم.
ما فقط عدد و رقم به مردم می دهیم.
اگر یک اصل را برای خودتان در نظر بگیرید هیچگاه نمی بازید.
با خودتان بگویید من یا خدمتی ارائه کردم که به این پول رسیدم یا محصولی به دیگران فروختم.
شما پول را اینگونه به دست آوردید.
پول شما پول زحمت کشیست.
پول عرق ریزانتان است.
با خود بگویید من چون پولم را اینگونه به دست آوردم پولم را به کسی می دهم که یا از او خدمتی دریافت کنم یا محصولی بخرم.
پول زحمت کشی بی زبانتان را به کسی می دهید و یا در جایی می گذارید و در ازای آن صفر و یک در گوشی موبایل دریافت می کنید و خوشحال می شوید؟!!!
چرا این کار را می کنید که بعد از مدتی بر خاک سیاه بنشینید و از غصه دق کنید؟
خدا را شکر که همین دیشب هر دو نامزد بر ضرر توده مردمی که در بورس سرمایه گذاری کردند به صورت کاملا رسمی اذعان داشتند و گفتند که سرمایه های مردم در بورس نابود گردید و پولش به جیب عده ای دانه درشت مفسد اقتصادی رفت.
فکر می کنید سال های بعد رویه به گونه ای دیگرست؟
همیشه همینگونه بوده و هست و خواهد بود.
بورس آمریکا و کشورهای پیشرفته جهان در بهترین حالت ۵ تا ۷ درصد سود می دهد که اگر بدهد آنگاه مردم ما در ایران انتظار دارند از این بورس مبلغی بیش از آمریکا و کشورهای پیشرفته سود کنند.
اپل به عنوان یکی از بزرگترین شرکت های سودده جهان به سرمایه گذارانش سود ۵.۴ درصدی را در سال پیش را داده است آن وقت ما از خیارشور سازی روستای خرچنگ آباد انتظار سود بالای ۵۰ درصد داریم.
مستند سود اپل در روزنامه فردای اقتصاد -
مشاهده خبر
واقعا انسان نمی داند بخندد یا گریه کند؟
سود بانک ها در اکثر مواقع از رشد تورم هم کمتر است.
درمان شرط دوم
اگر با این دو پدیده مبارزه شود پاکسازی صورت گرفته است و حال نوبت آنست که مراحل درمان آغاز شود.
سخن امیرمومنان علی علیه السلام را جلوی چشمانتان قرار دهید.
" تجارت کنید تا خداوند به شما برکت دهد که خودم از رسول خدا شنیدم که فرمود روزی بر ده قسم است که نه قسم آن در تجارت و یک قسم در سایر شغل هاست.
تجارت را رها نکنید که خوار و ذلیل و حقیر می شوید. "
حال مردم را به تجارت سوق دهید.
مردم سرمایه هایی از گذشته دارند که باید آن را به جای سرمایه گذاری و راکد نگه داشتن در مسیری درست به جریان بیندازند.
و چه مسیری بهتر و سازنده تر و مبارکتر از تجارت؟
شروع تجارت هم نیاز به هزینه دارد.
بخشی از این هزینه ها مربوط به ساختن شخصیت تجاری خود انسان است و بخشی مربوط به تجهیزات و بخشی خدمات تجاری و چیزهای دیگر.
نیاز است تا گوشی موبایل بهتری داشته باشد.
نیاز است تا خط همراهش شماره معتبرتری باشد به سلامتی تاجر است.
نیاز است تا لباس های بهتری بپوشد.
نیاز است تا اکسسوری های بهتری در اختیار داشته باشد.
نیاز است تا دفتری تدارک ببیند و میز و صندلی تجهیز کند.
نیاز است تا خدماتی برای برندشدنش در اختیار بگیرد.
سایتی داشته باشد.
محتوایی بر آن قرار دهد.
برندسازی کند و تبلیغات داشته باشد.
نیروهایی استخدام کند و حقوق بدهد.
با خارجی ها ارتباط برقرار کند.
برود و بیاید و مذاکره کند.
همه اینها هزینه است اما هزینه ای نیست که تبدیل به عدد صفر و یک شود و در گوشی موبایل باشد بلکه هزینه انسان سازیست.
این فرد با تمام این هزینه هایی که می کند خودش را به انسان مفیدتر و سازنده تری تبدیل کرده است.
و چون خود انسانی اش رشد کرده است هیچگاه این هزینه ها نابود نشده است.
زمانی که از مردم کشورهای مختلف سوال پرسیدند که در چه شغلی فعالیت می کنید و یا از کودکانشان پرسیدند در آینده می خواهید چه شغلی داشته باشید دیدیم که تمام کشورهای پیشرفته یکی گفت از ده تا چهار تا تاجرند یا می خواهند تاجر شوند یکی گفت سه تا یکی گفت دو تا یکی گفت یکی.
اما وقتی این سوال را در ایران مطرح کنیم.
می بینیم که از هر هزار نفر حتی یک نفر هم تاجر نیست و نمی خواهد در آینده تاجر شود.
تعداد تاجران صادرکننده ایرانی طبق برآورده روزنامه معتبر دنیای اقتصاد کمتر از ده هزار نفر برآورد شده است.
مشاهده متن خبر
یعنی ما از هر هشت هزار یا نه هزار نفر فقط یک تاجر صادرکننده داریم.
این آمارها را ما خودمان هم می توانیم لمس کنیم.
در عروسی ها و عزایی هایمان بیش از هزار یا دو هزار نفر شرکت می کنند.
چند نفرشان تاجرند؟
خیلی ها می گویند ما در کل خاندانمان یک تاجر هم نداریم.
اینها درد اقتصادی ایران است.
هم درد را شناساندیم و هم درمان را گفتیم.
خردمندان را یک اشاره کافیست.