- مسائل اقتصادی و مالی
- مسائل عقلی و علمی
مسائل اقتصادی و مالی چیست؟
مسائل اقتصادی و مالی را می توانید در ۴ تیتر دسته بندی نمایید.
- وجود شما بتواند خرج و هزینه های خاندانتان را کم کند.
- وجود شما بتواند درآمد خاندانتان را افزایش دهد.
- بتوانید برای اعضای فامیل تولید شغل نمایید و استخدامشان کنید.
- بتوانید به اعضای فامیل قرض دهید و یا انفاق کنید و ببخشید.
هر یک از این چهار مساله را که بتوانید در خاندان پیاده سازی کنید شما را به عنوان بزرگ قلمداد خواهند نمود.
مسائل عقلی و علمی
اعضای فامیل و بستگان یقینا در اموری از زندگی شان به جهت جهل و یا ناآشنایی از مسائل و موضوعات مختلف دچار ضررهای روحی و جسمی می شوند.
یقینا اگر وجود شما به عنوان یک فرد عاقل و عالم به رسمیت شناخته شود و نصایحتان موجب خیر و نفع در اعضای خاندان گردد و جلوی ضررها را بگیرید هر جا نیاز به عقل و مشورت باشد شما محل رجوع خواهید بود.
این محل رجوع بودن برایتان بزرگی خاندان را به همراه خواهد آورد.
بزرگی و به درد بخوری خاندان به چه کار می آید؟
از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که فرمودند: بهترین مردم کسی است که برای مردم سودمندتر باشد.
و نیز فرمودند: بهترین شما کسیست که برای اهل و خاندانش بهتر باشد و من از همه شما برای اهل بیتم بهترم.
آیا لذت نمی برید که خدا و پیامبرش شما را با این سودمند بودن در زمره بهترینها قرار دهند و فضلیتی به دست بیاورید تا موجب سربلندی نزد پیامبر خدا باشید؟
اینکه انسان در خاندانش عزیز و مورد احترام باشد چه قدر متفاوت است تا اینکه بی اثر و بی خاصیت جلوه کند؟
یقینا همه ی ما می میریم.
آیا فرق نمی کند از اینکه در حالی بمیریم که خیرمان به کسی نرسیده و یا آنکه وجودمان در زندگی ها پر از تاثیرهای مثبت بوده باشد؟
آخر دنیا موقع مرگمان برای همه ما یک حرف به جا می ماند:
اینکه بگویند خدا پدر و مادرش را بیامرزد و یا اینکه بگویند خدا پدر و مادرش را نیامرزد و یا اینکه هیچ چیزی نگویند یعنی بود و نبودش فرقی برای کسی نداشته است.
یقینا خردمندان عزت و سربلندی را به حقارت و بی اثری ترجیح می دهند و در راه کسب این عزت می کوشند.
تجارت و نقش عقلی آن در بزرگی خاندان
تمام شما بزرگواران مخصوصا قدیمی ترهایتان تصدیق می نمایید که تجارت تا چه اندازه بر رشد مال ها و عقل هایتان تاثیر زیادی داشته است.
حتی آنهایی که تازه به جمع پیوسته و تجارتی را تجربه نکرده اند اما به آموزش ها جامه عمل پوشانده اند اثرات رشد عقلی را در خودشان دیده اند.
چه افراد زیادی که در کامنت ها اشاره کردند از وقتی که وارد آراد شده اند با تغییراتی که در رفتار و اعمالشان به وجود آمده است خانواده و اطرافیان نگاه متفاوت و باابهتی به آنها داشته اند.
دیدگاهایشان نزد فامیل شنیده شده و بر روی حرف هایشان حساب ویژه ای باز می شود.
اینها همه به برکت همان دو سوم عقلیست که به فرموده امام صادق علیه السلام در تجارت است و جز با تجارت به دست نمی آید.
شخصی محضر امیرمومنان علی علیه السلام رسید و گفت:
ای امیر مومنان
کاش خداوند رزق دنیایی بندگانش را به گونه ای که آنها نیاز به کار دنیایی نداشته باشند می فرستاد تا ما شب و روز به عبادت پروردگار مشغول می بودیم و کار دیگری نمی داشتیم.
امام علیه السلام فرمود: اگر خداوند راهی بهتر از طلب روزی حلال را برای عبادت بندگانش می شناخت یقینا همین کار که تو گفتی را می کرد.
سپس فرمودند: از رسول خدا شنیدم که فرمود عبادت هفتاد جزء دارد که افضل و برتر آنها طلب روزی حلال است.
تجارت و نقش مالی اقتصادی آن در بزرگی خاندان
همانگونه که اشاره شد می توانیم ۴ گونه رفتار داشته باشیم تا بزرگی اقتصادی خود را اثبات نماییم.
چهارمی اش این بود که قرض دهیم و ببخشیم که این برترین نوع کرامت و بزرگی است و تاجرانی که قوی در تجارت وارد شده اند به چنین قدرت هایی رسیده اند الحمدلله.
پیامبر و اهل بیت مطهرشان در این زمینه سرآمد بودند.
اینکه عده ای می گویند امامان شیعه اکثر این پول ها را از خمس و زکات مردم به دست می آوردند سپس بین دیگران پخش می کردند سخت در اشتباهند.
اگر فقط ذره ای از تاریخ خوانده باشند در می یابند که بعد از امیرمومنان علی علیه السلام و مدت اندکی از خلافت امام مجتبی علیه السلام تمام امامان ما را در یک محاصره شدید ارتباطی و اقتصادی قرار دادند و پیروانشان به شدت اندک بودند.
حتی امام صادق هم که شاگردان زیادی داشتند که آنها را بیش از ۴ هزار نفر ذکر کرده اند اگر به تاریخ نگاه کنید اکثرشان اهل تسنن بودند و امام را به عنوان یک فرد عالم و خوب از فرزندان پیامبر قبول داشتند اما به عنوان امامی که باید خمس اموالشان را به او بدهند قبول نداشتند.
تا جایی که امام فرمودند اگر ۴۰ نفر یار داشتم علیه ظلم قیام می کردم یعنی ۴۰ نفر هم شیعه نبودند.
و نیز از امام کاظم علیه السلام روایت شده که فرمودند: تعداد شیعیانم از تعداد گوسفندان این گلّه کمترند و به راهشان ادامه دادند و ما ایستادیم و گوسفندان را شمردیم دیدیم تعداد گوسفندان ۱۷ رأس بود.
و چه بسیار روایات که از اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده که فرمودند: خمس سهم ما اهل بیت بود که هیچگاه به دستمان نرسید.
و حتی اگر فرض کنیم اندک پولی که هم از خمس و زکات به امامان بعد از امام مجتبی علیه السلام رسیده است باید این را دریابیم که چقدر شیعیان و یاران امام پولدار بوده اند که خمس مالشان اینچنین زیاد می شد و آن را با عشق و علاقه به امام می دادند چرا که امامان قدرت حکومتی و نظامی برای گرفتن پول از مردم نداشتند.
ضمنا پخش کردن پول از مال دیگران چنان فضیلتی ندارد که مردم بگویند کیسه موسی بن جعفر به فلانی رسیده بلکه باید می گفتند پول خمس مردم به دستش آمده است.
پس به راحتی اثبات می گردد که این پول ها از راه کار و تلاش در عرصه تجارت، کشاورزی های گسترده، دامداری های بزرگ و نیز مشارکت امامان در پروژه های کارآفرینی به دست آمده است که در این مورد چهارم نیز گزارش های زیادی وجود دارد که امامان علیهم السلام بر روی فرد قابلی سرمایه گذاری می کردند و چون فعالیت اقتصادی اش به سود می رسید سهمشان را بر می داشتند.
جابر بن حیان که پدر علم شیمی است و از شاگردان امام صادق علیه السلام می باشد یکی از این نمونه های بارز این امر می باشد.
تجارت و ایجاد شغل و درآمد برای اعضای خاندان
دو مسیر دیگر برای اثبات این بزرگی هست.
یکی افزایش درآمد است و دیگری ایجاد شغل برای اعضای خاندان.
توصیه می کنیم با خاندان در تجارت تان شریک نشوید و اگر می بینید در آراد به صورت فامیلی این همکاری ها هست این را یک استثنا بدانید.
اما به شما توصیه می کنیم از افراد خاندانتان به عنوان نمایندگی های فروشتان و نیز نیروهای فنی کارتان برای جذب لید و سیگنال بیشتر بهره مند شوید.
فلان فامیل هست که سر و زبان دارد و عقل تجاری اش بیشتر است این ها را به بخش فروش ببرید تا بر روی فروش بیشتر محصولتان متمرکز شوند.
فامیل دیگری هست که عقل تجاری اش اندک است و دانش فنی و تخصصی دارد او را به کارهای کامپیوتری برای تولید محتوا، سایت، شبکه های اجتماعی مشغول نمایید تا سیگنال تان را رشد دهد.
اگر توان مالی تان مقدور بود حقوق ثابت بدهید و یا بخشی حقوق ثابت و بخشی پورسانت و اگر توان مالی مناسبی امروز ندارید به صورت پورسانت با آنها کار کنید اما هیچگاه اجازه ندهید خود را شریک تان بدانند چرا که استقلال فکری و مالی تان را از شما خواهند گرفت و این موضوع در آینده که تاجر بزرگتر و سرشناس تری می شوید دردسر ساز خواهد شد.
نمی خواهیم ذات شراکت در تجارت را به طور کامل نفی نماییم اما شرایط و حدودی دارد که فعلا توصیه نمی کنیم مخصوصا به تازه واردها.
تجارت حلزونی و کاهش هزینه های جاری در زندگی های فامیل
اگر درس های مدرسه تجارت را دیده باشید درسی داریم با موضوع تجارت حلزونی.
و اکثر آرادی های قدیمی با این اصطلاح و وجه تسمیه نام حلزون بر روی این مدل از تجارت آشنایی دارند.
حتی اگر امروز نمی توانید از سه مدل پیشین یعنی قرض دادن و بخشیدن، ایجاد شغل و نیز افزایش درآمد برای رشد اقتصادی خاندانتان استفاده کنید حتما می توانید از این مدل آخر بهره مند شوید و برای خاندان خود به درد بخور باشید.
همه خانواده ها نیازهایی دارند که آنها را از جایی تامین می کنند.
حتما دیده اید در هر شهر و روستایی که هایپر مارکتی باشد که تمام نیازها را برآورده نماید و به قیمتی ارزانتر به مردم برساند بسیار شلوغ و پرتردد خواهد بود.
آنجا مردم فقط خریدارند و نمی فروشند.
پول می دهند و پولی نمی گیرند.
اما حلزون ها نر و ماده ندارند.
هم نر هستند و هم ماده.
اگر خرید و فروش را به نوعی عقد تعبیر نماییم مانند عقد ازدواج کما اینکه این تعبیر با نام عقد معامله کاملا شناخته شده است شما در خرید و فروش حلزونی هم می خرید و هم می فروشید.
اجازه دهید موضوع را کمی باز کنیم.
فرض کنیم شما بتوانید این ادعا را در فامیل خود مطرح کنید که هر کسی هر جنسی خواست به من بگوید تا با ارزانترین قیمت و بهترین کیفیت به او برسانم.
این یعنی همان هایپر مارکت بزرگ.
این یعنی کم کردن هزینه های خاندان.
یعنی نیازهای خاندانتان را با کیفیت بهتر و قیمت ارزانتری به دستشان برسانید.
شاید با خودتان بگویید خب من چگونه بتوانم این ادعا را عملی سازم؟
یادتان هست چند روز پیش که از قبیله قریش سخن به میان آوردیم و گفتیم که خداوند فرمود: الفتی میانشان بود در سفرهای زمستانی و تابستانی.
این الفت بین قریشیان در تجارت به چه کاری می آمد؟
اینگونه نبود که هر یک از آنان تجارت همه چیز را بر عهده داشته باشند بلکه هر یک از آنان بر روی یک یا نهایتا چند محصول متمرکز بود اما وقتی الفت میانشان بود هر یک از آنها می توانست ادعا کند که در تمام تجارت ها تخصص دارد.
طرف مقابل می پرسید من فلان محصول را می خواهم.
اگر خودش داشت که توضیح می داد و می فروخت و اگر نداشت به فلان هم قبیله ای اش که با او رفاقت و الفت داشت معرفی می کرد و او می فروخت و درصد سهمی برایش قرار می داد.
و اینگونه بود که هیچ مشتری ای را از دست نمی دادند.
در تجارت هم زیاد پیش می آید که مشتری شما از شما مثلا نخود می خواهد و در کنارش زعفران و پسته هم می خواهد.
اکثر ایرانی ها در این مواقع دلال بازی در می آورند یعنی مشتری هر چه بگوید می گویند دارم و خودشان ورود می کنند که این امر بی تخصصی می آورد و عموما مشتری از دست می رود چون می فهمد که این کاره نیستند.
اما در الفت قریش تنها در محصول خودشان ورود می کردند و گُل را شخصا می زدند و در محصولی که مربوط به آنها نبود پاس گُل می دادند تا گل را رفیقشان بزند.
این یعنی همان تخصص تجاری.
یعنی رشد فروش.
من در محصول خودم شخصا می فروشم و در محصول دوستان تاجرم پاس می دهم.
حال ممکن است مشتری من را امین و محل وثوقش ببیند اینجا مانعی ندارد اگر همه صحبت ها را خودم با تاجران دوستم انجام دهم و سپس بار را گرفته و به دست مشتری ام برسانم.
در خاندان و فامیل عموما به جهت اعتمادی که وجود دارد نیاز به معرفی تاجران دیگر به فامیل ندارید و الفت و رفاقت خودتان با سایر تجّار کفایت می کند.
برای رشد تجارت حلزونی چه کنم؟
همزمان با نشر این ادعا در بین خاندان به عنوان بزرگ تجارت، با سایر تاجران آرادی ارتباط بگیرید.
اینکه اصرار داریم کامنت بگذارید دلایل فراوانی دارد که در آینده برکاتش را بیشتر در خواهید یافت اما یکی از برکاتش همین است که تاجران آرادی خود را به یکدیگر معرفی نمایند.
این معرفی نه فقط معرفی بر اساس اسم، شهر، نام محصول و آدرس سایت است بلکه شما با روحیات یکدیگر هم آشنا شده اید.
آنهایی که با عشق کامنت می گذارند و با عشق کامنت های دیگران را می خوانند می دانند که چقدر به یکدیگر حس مشترک دارند با آنکه یک بار هم همدیگر را ندیده اند.
یکی از آنها اهل شیراز است و دیگری مشهد.
یکی آقاست و دیگری خانم.
یکی جوان است و دیگری پیر.
اما عقایدی مشترک، قلوب آنها را به یکدیگر پیوند داده است.
و چقدر این الفت ها در روابط تجاری می تواند در قدرت تجاری یک تاجر موثر باشد.
پس توصیه می کنیم به سایت های یکدیگر سر بزنید.
همدیگر را به درستی بشناسید.
با هم رفیق شوید.
در راه رشد تجارت ها، یاری رسان هم باشید.
تلاش کنید یک روح باشید در تعداد زیادی جسم.
شاید در ابتدا کمی اغراق آمیز به نظر بیاید اما شدنیست و به فضل خدا حادث خواهد شد.
رفیق تجارت حلزونی داشتن به چه کاری می آید؟
یک وقتی هست که تو از او می خری یک وقت او از تو خرید می کند.
یک مشتری داری در شهر او که اعتمادش به تو کم است به دفترش می فرستی تا به جای تو اعتماد سازی کند یا پول را بگیرد.
به قول عزیزی که می گفت خانه های تاجران آرادی که در تمام شهرهای ایران ساکنند خانه های امید ماست.
خانه امید یعنی اینکه اگر روزی در این شهر گره ای به کار افتاد می دانیم که خانه ای هست که می توانیم آنجا بمانیم.
شاید در طول عمر یک بار هم این اتفاق نیفتد اما وجود این حجم از خانه ها چقدر می تواند قلب انسان را گرمتر نگاه دارد.
و چون این مقاله به سایر زبان ها نیز ترجمه می شود به خارجی هایمان می گوییم که در ایران، خانه های امید زیادی دارید و یقین داریم که خانه های شما نیز در کشورهای مختلف خانه های امید ما خواهد بود.
و این دلدادگی ادامه دارد ...