ابتدا با هم نتیجه رای گیری را می بینیم:
۸۸ درصد می گویند مدیران ارشد بدون نظر هیچ کسی و به صلاحدید خودشان می توانند اخراج کنند.
۸ درصد می گویند بقیه آرادی ها باید در این باره نظر دهند.
۴ درصد می گویند اعضای دیگر شورا تصمیم بگیرند.
تحلیل جالب اول
۸۸ درصد که معتقدند حرف، حرف مدیران ارشد است و تمام.
۴ درصد هم می گویند اعضای شورا رای بدهند و اگر فرض را بر همین بگذاریم اعضای شورا خودشان می گویند حرف مدیران ارشد باشد و ما خودمان مدیران ارشد را در این امور قبول داریم.
۸ درصد هم می گویند به رای همگانی بگذارید و اگر فرض کنیم به رای همگانی هم بگذاریم ۸۸ درصد که می گویند مدیران ارشد.
یعنی اگر بگوییم نظر آراد بر اخراج فلان شخص است طبیعتا ۸۸ می گویند ما نظر آراد را قبول داریم و ۱۲ درصد باقیمانده چه بگویند قبول داریم چه بگویند قبول نداریم تاثیری نخواهد داشت.
پس در ۱۰۰ درصد حالت ها کسی که آراد نظر به اخراجش داشته باشد رای می آورد.
اما اگر این فرد به رای گذاشته شود آبرویش پیش همه آرادی ها می رود در حالیکه اگر فقط در همان شورا حذف شود اعضای شورا می فهمند و حرمتش نزد بقیه محفوظ است.
هر چند دو نفری که تاکنون از شورا اخراج شده اند خودشان به سیاه نمایی پیش بقیه پرداختند که یا ایها الناس ما پاکانی بودیم که آراد ما را ناپاک خواند و در واقع خودشان آبروی خودشان را بردند.
اینها گمان می کنند اگر این کارها را انجام دهند بقیه سمت آنها خواهند بود و اکثریت رای را به آنها خواهند داد.
نمی دانند آراد با این عملشان یقینش بر ناپاکی شان بیشتر خواهد شد.
شما وقتی با یک بخش از خانواده تان به مشکل می خورید بقیه اعضای خانواده را درگیر می کنید که ببینید با من چه کرد؟
این کار را نمی کند مگر همان کسی که پیشتر هم به بدگویی مشغول بود و حال دنبال بهانه ای برای بدگویی بیشتر بود که به زعم خودش به دستش رسید.
تحلیل جالب دوم
تحلیل جالب دوم در کامنت ها و همان رای گیری هاست.
کسانی که در زندگی شان اهل خیانت نیستند و پیشتر هم درباره آراد بدگویی نکرده بودند با رفتار این افراد به شدت حالشان بهم خورد و ابراز نفرت و انزجارشان را از این عمل بیان کردند.
اما نکته ظریفی را تیم سایبری و تلفن مخفی شب گذشته به ما رساندند مبنی بر اینکه تمام کسانی که خودشان بدگویی می کنند یا در گذشته کردند کامنت های ملایمی نوشتند و در رای گیری هم نظرشان بر این بود که به رای آرادی ها باشد.
درست هم همین است.
شما الان به یک دزد بگو فلانی دزدی کرده است.
می گوید موضوع را جدی نگیرید و کار بدی هم نکرده است و باید مورد تحلیل قرار گیرد که چرا دزدی کرده است.
چون دزدی کردن در نظر این شخص قبیح نیست و اگر بخواهد بگوید این شخص بسیار لجن است در درون خودش می گوید من هم که این لجن بودن را دارم.
اما کسانی که هیچگاه دزدی نکرده درباره دزد و دزدی بیشترین کینه را بیان می کنند.
و درباره هر عمل زشتی این مصداق دارد.
کسانی که خودشان مرتکب عمل زشتی می شوند وقتی به آنها بگویی فلانی مرتکب شد حس بدی نسبت به او نمی گیرند چون می گویند خب با هم همکاریم.
تحلیل جالب سوم
تحلیل سوم هم درباره همین کسانیست که از خیانت در امانت این افراد حس نفرت پیدا نمی کنند.
اینهایی که به ظاهر باکلاس می شوند و حس مهربانی شان برای خائنین گل می کند.
سوال اینجاست به نظر شما اگر این خیانت در حق خودشان انجام شود و یا این افراد که در حق آراد بدگویی می کنند و مردم را از این راه مقدس تجارت دور می سازند درباره پدر و مادر خودشان بدگویی می کردند باز هم چنین لحن ملایمی را از آنها می شنیدیم؟
اگر کسی به پدر و مادرشان توهین کند و به دیگران بگوید بابا ننه فلانی کثیفند آیا باز هم منطقش این بود که باید با این افراد مهربان بود؟
واقعا همینقدر بی رگ و سیب زمینی صفتند و یا چون فقط در آراد هستند تا نفع ببرند و هیچ حس محبتی به آراد ندارند به ما که می رسند باکلاس می شوند؟
کسی اگر در حق خودشان هم خیانت کند و یا دزدی از اموال آنها صورت بگیرند پر از غیظ و کینه و نفرت می شوند یا آنها هم مهربان و صبور این افراد را مورد مرحمت و لطف خویش قرار می دهند؟
به خودشان که برسد زمین و زمان را به هم می دوزند اما درباره آراد که می شود بی تعصب رفتار می کنند.
خدا را شکر که تعدادشان در آراد به ده درصد هم نمی رسد.
تحلیل جالب چهارم
عده ای هم در کامنت ها نوشتند باید برای این امر یک تشکیلات جدایی ایجاد شود.
چیزی شبیه نهاد نظارتی جدا برای بعد و یا نهاد نظارتی جدا برای قبل از انتخابات.
این افراد چون ساختار ذهنی شان بر گرفته از رفتار دولت ها و حکومت هاست چنین تزهایی دارند.
آراد معتقد است هر چه این اضافه کاری ها زیادتر شود ناکامی ها بیشتر است.
آراد اگر مجبور به ایجاد یک سطح سازمانی نباشد این کار را نخواهد کرد.
وجود شورا و بنگاه ها چون یک ضرورت بوده است آراد آنها را ایجاد نمود وگرنه همان ها را هم ایجاد نمی کرد.
عده ای دوست دارند به هر چیز ساده ای شاخ و برگی عریض و طویل بدهند.
ما نهایتا در یک دوره شورا ۱۰ نفر اخراجی خواهیم داشت که نیاز به ایجاد خدم و حشم برای این امر نداریم که بخواهیم قبلش یا بعدش یک تیم مستقل بگذاریم تا به این امور بپردازد و بقیه ایام بی کار باشد.
این رای گیرها و رفراندوم ها هم چون بار اول شورای انتخابیست لازم بود تا تکلیف مشخص شود و دفعات بعد هم دیگر نیاز نیست.
در همان گروه شورا بدون آنکه بقیه بفهمند گذاشته می شود فلانی اخراج شد و تمام.
حتی نیاز به توضیح هم نیست چون اعتماد به مدیران ارشد در سطح بالایی وجود دارد.
شبیه هرمی ها و شبکه ای ها نشویم.
آراد چهار سطح دارد.
- مدیران ارشد
- شورای سیاستگذاری
- بنگاه های تجاری
- اعضای بنگاه ها
آراد معتقد است با همین ۴ سطح به تمام اهدافش خواهد رسید و نیاز به سطح پنجمی ندارد که در کنار این سطوح یا به موازاتش یا در بغلش یا در چپ و راستش ایجاد نماید.
هر چه شاخ و برگ اضافی بدهیم شبیه هرمی ها می شویم کما آنکه در همین چند روزه عده ای به غلط رفتار پروموشن گیری بنگاه ها را به هرمی ها تعبیر کرده اند.
در ساختار هرمی نفر اول نفر دوم را می آورد و نفر دوم نفر سوم را و نفر سوم نفر چهارم را و همین طور ادامه دارد.
در آراد تاجری که عضو بنگاهی شده است نمی تواند تاجر دیگری را بیاورد و درصد پروموشن بگیرد.
حتی شورا هم نمی تواند تاجری را وارد کند.
فقط بنگاه ها این اجازه را دارند.
حتی نکته جالب اینجاست که آراد به صورت مستقیم هم کسی را وارد تجارت نمی کند.
فقط بنگاه ها هستند که مردم را وارد تجارت می کنند.
پس فقط یک بنگاه است و مردم و هیچ سطح سومی هم نیست.
اگر آراد می گفت فلانی که وارد تجارت شدی شخص دیگری را وارد کن و به شخص وارد شده می گفت تو هم کسی را وارد کن آن وقت تبدیل به شرکت هرمی می شد.
آراد فقط این اجازه را به بنگاه ها داده و به افراد چنین اجازه ای نمی دهد.
پس اتهام هرمی بودن به آراد زدن یا از سمت کسی است که اصلا نمی داند هرمی چیست و فقط حرفی شنیده و یا طرح آراد را درست شناخته و یا اینکه خباثت دارد و می خواهد از ناآگاهی مردم علیه آراد استفاده کند.
آراد هیچ وقت سمت هرمی بودن نرفته و همواره آن را کوبیده است اما این قسمت نظر منِ نویسنده است که دوست دارم بنویسم و به قول استاد وحید شهد الله در این باره با مدیران ارشد صحبت نکرده ام و نظر آنان را نمی دانم و نظر شخصی ام را می گویم.
تجارت آن قدر در ایران عزیزمان فراموش شده است که اگر با هرمی شدن مردم به تجارت بیایند نظرم اینست که مردم همدیگر را هرمی هم که شده وارد تجارت کنند.
هرمی که مشکل شرعی ندارد.
فقر کشور را نابود کرده است و تنها راه تجارت است.
حالا ما گیر کنیم در اینکه مردم را هرمی به تجارت آوردیم یا غیر هرمی؟
مردم از نداری در حال مرگند عده ای گیرشان اینست که هرمی شد یا هرمی نشد؟
این عده کجای این دنیا سیر می کنند نمی فهمم.
با عقل های نداشته شان چقدر نظریات عقلی محکمی می دهند.
یقین دارم در زندگی مالی شان هم بدبخت و بیچاره اند و در هر کامنتی که از ناموفق ها می بینم همین عقاید و باورهای پوچ و بی ارزششان را می بینم.
من نظرم بر اینست که اگر مردم هرمی هم وارد تجارت شوند مانعی ندارد هر چند می دانم که چون آراد نمی خواهد چهار سطحش را ۵ سطح کند به هرمی شدن رضایت نمی دهد.
نویسنده می داند
نویسنده می داند با این سبک نوشتن ها ۹۵ درصد را عاشقتر می کند و نهایت ۵ درصدی هم خوششان نمی آید که مهم نیستند.
به تجربه دریافتم این ۵ درصد را هر جوری بنویسم عاشق نمی شوند.
اینها فقط یک راه راضی شان می کند و آن هم اینکه پول را به شماره کارتشان بریزم بدون اینکه زحمت تکان خوردنی بخواهند به خودشان بدهند.
اینها در غیر از این حالت راضی نمی شوند.
پس هیچگاه به خاطر رضایت این ۵ درصد نق و غری عشق و علاقه ۹۵ درصد همراه و یار آرادی را نمی فروشم.
می دانم که جاهایی که این ها را می کوبم چقدر در درونتان خوشحال می شوید.
هر هفته چند پیشنهاد از سمت همین ۵ درصد برای برداشتن من به مدیران ارشد مطرح می شود که رضایت خیل کثیر آرادی ها مانع از برداشتنم می شود.
ممنونم که حمایتم می کنید.