۱. عدم توجه به عکس پروفایل مناسب در تجارت
ادعا می کند که تولیدی فرش دارد و چنین پیامی را در تبلیغاتش می نویسد.
سپس عکس پروفایلش را باز می کنیم با تصویر زیر مواجه می شویم.
واحد نظارت ما در طول یک هفته ۵۸۵ تاجر آرادی که عکس پروفایلشان به هیچ وجه رنگ و بوی یک تاجر را نمی دهد شناسایی کردند و به صورت پیام و تلفن توضیح دادند که این عکس ها شما را موفق نمی کند.
به نظر شما اینها باید در تجارت موفق شوند و دیگران از آنها الگو بگیرند و بقیه هم به سبک اینها رفتار کنند یا باید شکست بخورند تا درس عبرت دیگران شوند و دیگران راه اینها را نروند؟
۲. بزن در روها
بزن در روها شخصیت هایی هستند که فقط و فقط به فکر سود خودشان هستند و هیچ نیتی برای سود رساندن به طرف مقابل ندارند.
اکثرشان عجول هم هستند و می خواهند سریع به پول برسند بدون آنکه کوچکترین خیری به دیگران برسانند.
یکی از راه های شناختشان اینست که وقتی کامنت می گذارند هیچ اشاره ای به متن سایت ندارند و معلوم است اصلا آن را نخوانده اند و فقط چون می دانند خیلی از آرادی ها کامنت ها را می خوانند تبلیغ محصولشان را انجام می دهند تا مشتری پیدا کنند و سود ببرند.
در منطق ذهنی شان فقط آنها باید سود کنند بدون اینکه به انسان های دیگر توجهی داشته باشند.
طبق نظارت یک هفته ای که انجام دادیم به ۱۲۶ نفر با این روحیه رسیدیم که فقط کامنت تبلیغ محصولشان را می گذارند و هیچ حرف دیگری نمی زنند.
و در همه متن ها هم یک پیام تکراری کپی شده می گذارند.
اینها باید سود کنند تا الگو شوند یا ناموفق باشند تا مایه عبرت و درس دیگران گردند؟
نمونه ای از این کامنت ها را می بینیم.
۳. نمک نشناس ها
گروهی هستند که روز اول هیچ چیزی از تجارت نمی دانستند و با آراد مسیر را یاد گرفتند اما هیچ اقراری ندارند.
نمونه اش را می بینیم که البته برای برملا نشدن اطلاعات بخشی از کامنت را حذف کردیم.
اول اینکه از کجا فهمیدی هر لید و سیگنالی که به تو رسیده از خودت بوده و نه از آراد؟
مشتری به گوشی ات زنگ می زند بر روی گوشی ات می نویسد این تماس از تلاش های آراد نیست و از تلاش های خودت می باشد؟
در ثانی ما تو را که خوب می شناسیم و مستندات روز اولت هم در کامنت ها ثبت شده.
تو قبل از آراد اصلا می دانستی تجارت را با کدام ت می نویسند؟
تو اصلا لید و سیگنال می دانستی چیست؟
تو اصلا درکی از فروش داشتی؟
آیا غیر از اینست که همه اینها را از آراد یاد گرفتی و آراد این اعتماد به نفس و باور را در تو پدید آورد که می توانی تجارت کنی.
پیام روز اولت هست که می گفتی هیچ کس از اطرافیانم حتی پدر و مادرم و حتی خودم باور نمی کنیم که من تاجر شوم.
حالا خدا را شکر که به فروش رسیدی اینگونه می نویسی که آراد برایم هیچ کاری نکرد؟
حتی پیشتر امضای انتهای کامنتت این بود که آرادی بمانید.
حالا قاطی کردی و به کسی که عزت را از او بدست آوردی اینگونه پرخاشگر می شوی؟
منتظر باش تا به زودی حقارت و فلاکت خودت را ببینی.
نشنیدی که بزرگی فرمود: هر کس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده خود کرده است.
ما نیازی به بندگی تو و امثال تو نداریم.
اما حداقل حرمت نگه دار و با چنین الفاظی، نمک نشناسیت را در جمع ابراز نکن و دیگران را از این خباثت درونیت آگاه نکن.
طی تحقیقات واحد نظارت در هفته گذشته ۲۴ نفر با چنین روحیه ای در کامنت ها شناسایی شده اند که هیچ بودند و تاجر شدند حال روز اولشان را فراموش کرده اند.
به نظر شما چنین افراد نمک نشناسی باید در تجارت ها موفق شوند تا نمک نشناسی تبدیل به یک الگو شود یا باید شکست بخورند تا درس عبرت سایرین گردند؟
۴. شک و بدبینی به آراد
بارها گفتیم اگر در شک و بدبینی به سر برید سال های سال هم بمانید به هیچ تجارتی نمی رسید.
شک و بدبینی در کجاها خودش را نشان می دهد؟
آیا اگر آراد بگوید فرم پر کن و پول سینما و استخر و شارژ اینترنت بگیر شک می کند؟
اصلا.
چرا؟
چون با مغز خودش همسو است.
شک و بدبینی در جایی بروز پیدا می کند که با مغز خودش همسو نیست.
اگر طرح آراد با مغزتان همجهت باشد و شک نکردید هنری نیست چون در واقع مغز خودتان را تایید کرده اید نه آراد را.
اگر در جایی طرح آراد با مغزتان خلاف جهت بود و باز هم اعتماد کردید معلوم است که در درونتان خوشبین هستید.
نمونه اینگونه افراد را در طرح هایی که عقل هایشان به درستی اش پی نمی برد بیشتر می بینیم.
اینها با خودشان اگر یک بار بگویند آیا در کل این کشور شرکتی بوده که از صفر به این نقطه بدون ریالی وام رسیده باشد جواب همه شک هایشان را می گیرند.
ضمنا آیا شرکتی هست که همراهانش اینگونه عاشق و شیدایش باشند آن هم بعد از گذشت سال های سال.
پس حتما خیرخواهی کرده و در طرح هایش منفعت یارانش را دیده اما نه به مدل عقلی که من در سرم دارم.
اگر قرار بود هر چه آراد بگوید با عقل تو هم جهت میشد که آراد هم میشد یکی مثل تو.
آیا از زندگی خودت راضی هستی؟
آیا خودت را الگوی اقتصادی مردم ایران می دانی؟
پس چرا می خواهی آراد با مدل عقلی تو خود و یارانش و همراهانش را اداره کند؟
دقیقا باید با خودت بگویی هر جا آراد بر خلاف مدل عقلی من برنامه هایش را چید یعنی رشد بزرگ.
حرف زیاد است و حوصله ها کم پس به دیدن چند نمونه از این کامنت ها می رویم.
طی هفته گذشته ۱۳ نفر با چنین روحیه ای شناسایی شده اند که در هر طرح جدیدی بدبینی و شک شان بر ملا می شود.
باید اینها جز موفق ها باشند تا مدل فکری شان در آراد گسترده شود یا باید شکست بخورند تا از راهشان برگردند و تغییر کنند؟
۵. تفکرات خلاف تفکر آراد
آراد تفکراتش را درباره اقتصاد و تجارت راحت بیان می کند.
بسیار از این تفکرات نشان می دهد که آراد کلاهبردار نیست و نمی خواهد مردم را فریب بدهد.
چون اگر فریبکار بود نمی گفت اکثر مردم دروغگو هستند.
هیچ کلاهبردار و فریبکاری خودش را با اکثر مردم درگیر نمی کند.
چون کلاهبرداران بر روی جهل مردم حساب می کنند و مشتری هایشان همان اکثریت مردم هستند پس همواره اکثریت مردم را به نیکی و بزرگی می ستایند تا بتوانند در اصطلاح عامیانه خرشان کنند.
اما آراد در بسیاری از مواقع، کوبنده ظاهر می شود تا نشان دهد که دنبال جلب نظر اکثریت نیست چون تاجران را خردمندان تشکیل می دهند و خردمندان در اقلیت به سر می برند.
آراد دنبال گرگ و سگ و شغال نمی گردد.
آراد دنبال یافتن شیرهاییست که دست زمانه آنها را نادیده گرفته است.
آراد در پی کسانی می گردد که بر روی زمین ضعیف شمرده شده اند و حال آنکه ضعیف نبودند.
اما در این مواقع افرادی هستند که با عنوان مختلف ژست عاقلانه تری می گیرند.
جالب است اکثر این افراد مگس صفت هم هستند.
یعنی از هزار متن که بخوانند و خوبی ببینند هیچ وقت بیان نمی کنند.
و منتظر می مانند تا در یک متن حرفی پیدا کنند که از نظر عقل آنها اشتباه باشد.
در این موقع شروع به تایپ کردن می کنند و فقط به همان قسمت از متن سایت که به نظر آنها اشتباه است می پردازند.
و مانند مگس که هر چیز سالمی برایش جذابیت ندارد و هر چیز نجسی او را به خود جذب می کند اینها هم منتظر می مانند تا چیز نجسی به گمان خودشان در آراد پیدا کنند و بر روی آن بنشینند.
نمونه اش را در دو کامنت زیر می بینیم.
این کامنت را در ۳ ساعت بعد از ثبت فرم هدیه ۷۲ هزار تومانی نوشته و هنوز اجازه نداده ۲۴ ساعت بگذرد تا واحد مالی فرم را مرتب و سپس برای پرداخت به بانک ارسال کند.
این شخص نه تنها در این کامنت بلکه در اکثر کامنت ها همینگونه است که می گردد تا عیب و نقص را بیابد.
خداوند در سوره اعراف آیه ۱۷۹ می فرماید: و ما اکثر انسان ها را مستحق جهنم یافتیم چرا که عقلشان را به کار نمی گیرند. آنها مانند چهارپایانند بلکه گمراهترند، آنان غافلانند.
این عزیز دلمان می گوید من اینگونه نمی بینم.
بعد با همین خوش بینی به میان مردم می رود و چنان مورد عنایت مردم قرار می گیرد که بعد از مدتی که قشنگ به فلاکت و بدبختی رسید به زمین و زمان بدبین می شود و خدا را هم کفر می گوید.
در تجارت چنان کلاهش را بردارند.
مشتری یا تامین کننده چنان او را به خاک سیاه بنشانند که نگو و نپرس.
در حالیکه خداوند می گوید بنده من به تو گفتم که اکثر آنها مانند چهارپایانند و تو گفتی نه خدا تو اشتباه می کنی و اکثرشان مانند گوسفند نیستند.
مضمون متن ما بالای ۱۰۰۰ کلمه بود و برای همه آن هزار کلمه فقط یک کلمه موافقت.
برای ۵ کلمه ای که در متن بود و مخالف بودی چقدر زیاد نوشتی و حتی رفتی حدیث را سرچ کردی و تایپ نمودی.
ضمنا چرا فکر می کنی احتیاطی که امام صادق علیه السلام فرمود همانیست که تو می پنداری؟
چه متر و میزانی داشتی که عقلت اینچنین حکم کرد که تو در مسیر احتیاط هستی و برداشت تو همان احتیاطی است که امام صادق به آن امر فرموده و رفتار آراد خارج از احتیاط است.
چرا حتی یک درصد در ذهنت نیامد که آراد در مسیر احتیاط است و تو در مسیر افراط یا تفریط ای عقل کل؟
ما که بیش از ۴ سال است با تاجران در ارتباطیم وقتی می خواهیم متنی بنویسیم دست و پایمان می لرزد سخنی را بنویسیم حتی درباره موضوعی که آشکار و واضح است بعد شما چگونه در موضوعی که کاملا کلی است و امام به فروعش اشاره نکرده و احتیاط را تفسیر ننموده اینچنین حکم قطعی داده ای؟
واحد نظارت در هفته گذشته ۸۶ نفر از تاجران آرادی را شناسایی کرده که رفتارهای اینچنینی دارند.
جالب است که در بررسی ها به این نتیجه رسیدیم که آنها کمتر از ۵ درصد هم به تعالیم آراد عمل نمی کنند چون در ذهنشان اینست که عقل من بالاتر است و چرا باید عمل کنم به تعلیم کسی که عقلش از من کمتر است؟
به نظر شما این دسته از افراد باید تاجران موفقی شوند یا به رشد و شکوفایی نرسند تا درس عبرت سایرین گردند؟
جمع بندی
اسم ها را پاک می کنیم تا شاید اشتباه کننده به اشتباهش پی ببرد و باز گردد.
قصد تخریب به هیچ وجه نداریم اما اینها همان هایی هستند که با عقاید غلطشان علاوه بر اینکه خود را از تجارت محروم می سازند در فضای دیگر تازه واردها را هم به شک و تردید می اندازند.
از قدیمی ترها می خواهیم که سستی عقایدشان و دلایل ناکامی شان را به آنها متذکر شوند.
اگر در جمع بیان کرد در جمع پاسخ بگویند و اگر در پی وی مشاهده کردند در پی وی جواب دهند.
شخصی در جمع موجب دلسردی دیگران شد و دیگری به پی وی اش رفت و پاسخ داد.
گیرم در پی وی قانعش کردی با آنهایی که با کلامش در جمع دلسرد شدند چه کنیم؟
و اما کسی که زود دلسرد می شوی.
از یکی سوال می کنی چند ماه است وارد آراد شده ای؟
عددی می گوید.
می پرسی چقدر فروختی؟
می گوید هیچ.
چرا در ذهنت نمی آید که او یکی از همین افراد است که خودت در این متن تصدیق کردی باید موفق نشود تا درس عبرت سایرین گردد؟
