مردم ایران از ابتدا اینگونه نبوده اند.
ما مردمان فقیری نبودیم بلکه مردمانی ثروتمند بودیم که هم از لحاظ مالی در شرایط خوبی قرار داشتیم و هم فرهنگی غنی داشتیم.
این را تاریخ ما ایرانی ها شهادت می دهد.
اما اتفاقاتی افتاد که به این روز افتادیم که قصد داریم آنها را تحلیل کنیم سپس در ادامه بگوییم چه باید کرد تا دوباره از این فقر خلاص شویم.
جاده ابریشم سند محکم ثروتمندی ایران
احتمال زیاد نام جاده ابریشم به گوشتان خورده است که شرق و غرب عالم را به یکدیگر وصل می نموده است.
مرکزی ترین و حساس ترین قسمت جاده ابریشم از ایران می گذشت.
از این رو هر کالایی که می خواست جابجا شود باید مسیر ایران را در پیش می گرفت به همین جهت ایران بزرگترین مرکز تجاری جهان در عصر گذشته بوده است.
دِیر گچین که در جاده تاریخ قم ری در میان مثلث قم گرمسار ورامین واقع شده است از بزرگترین کاروانسراهای جاده ابریشم بوده است که مادر کاروانسراهای ایران هم لقب گرفته است.
اگر به لباس مردم ما در فیلم ها و توصیف آنها در کتاب های تاریخی نگاهی بیندازید و نوشته های جهانگردان معروف من جمله مارکوپولو را درباره ایران و ایرانی بخوانید در خواهید یافت که ما مردمانی ثروتمند و همچنین اصیل بوده ایم و خدا را شکر که هر چند گذر حوادث ما را از اسب انداخت اما از اصل نینداخت.
هرچند به دلایلی که در ادامه می گوییم فقر به سراغمان آمد اما فرهنگ و ادب و معرفت ایرانی هنوز که هنوز است سرآمد و الگویی شایسته است.
انقلاب چین و شوروی
اما طی دویست سال گذشته و شاید کمتر از آن شاهد تغییر نظام فکری جهان بودیم.
مخصوصا با انقلابی که در شوروی شکل گرفت و کار به دست بولشویک ها افتاد و تفکرات لنین و استالین بر شمال آسیا حاکم شد و نیز قدرت گیری چین در شرق که تفکری شبیه همان تفکر را در بر می گرفت ناخودآگاه این تفکر در میان مردم ما نیز رواج پیدا کرد.
تفکر بولشویکی
در تفکر بولشویکی و کمونیستی، حاکمان می کوشند تا از مردم کارگر بسازند چرا که برای پیشبرد اهدافشان نیازمند برده های ارزان هستند.
از اینرو با فریب مردم و زیبا نشان دادن مقام کارگر و کارمند و نیز ایجاد شرایطی که به ظاهر کارمندی و کارگری را آسان نشان می دهد و با ارائه خدمات ارزان قیمتی نظیر بیمه و پزشکی در فکرهای مردم القا می کنند تا از تجارت ها، تولید و صنعت، شغل های بازاری و همچنین کشاورزی و دامپروری دست بردارند و پشت میز نشینی را با حقوق ماهیانه و بیمه و سنوات ترجیح دهند.
در این حالت مردم رزق و روزی خود را که پیشتر از خداوند و در بازار یا از روی زمین و حیوان مطالبه می کردند کنار گذاشته و چشم امیدشان به حاکمان خواهد بود.
در چنین حالتی است که هم حکومت تعداد زیادی برده به دست خواهد آورد و هم به جهت آنکه روزی مردم به دست حاکمان است همان مردم در جهت حفظ حکومت حاکم می کوشند و علیه ش اقدامی نمی کنند.
وام یا دام
حکومت هم با دادن وام ها و گرفتن پولش در هر ماه اجازه هیچگونه ریسکی را به مردم نمی دهد چرا که اگر مردم بخواهند تجارت یا صناعت یا زراعت و یا دامپروری کنند حداقل یک سال نیاز است تا به سود برسند اما وام هایی که سررسید ماهیانه دارند این اجازه را به آنها نخواهد داد.
پس مردم ترجیح می دهند به سمت آن مشاغل نرفته و همین کارمندی و کارگری را برگزینند تا بتوانند با حقوق ماهیانه خود وام ها را بپردازند.
اینجاست که انسان عاقل می فهمد که آن وام نبود بلکه دام بود.
دامی برای بستن پای آدمی بر زمین و شکستن بال پروازش.
نقش آمریکا و غرب در فقر ایرانی
تفکر مردم ما از یک سو و تحریم های ظالمانه آمریکا و غرب از سوی دیگر موجب شد تا تجارت برای ایرانی ها سخت شود و چون تجارت به مشکل بخورد تولید نیز سخت می گردد از اینرو خیلی ها تصمیم شان قطعی تر شد که برویم به سمت کارگری و کارمندی و خود را با همان حقوق بخور و نمیر قانع کنیم.
تفکرات صوفیانه هم شد مزید بر علت که فقر را مقدس دانست و از انشعاب های قناعت و دروازه بهشت خواند.
تشیع انگلیسی از بزرگترین حامیان این تفکر بود.
هم او بود که وهابیت را در عربستان، داعش را در عراق و روسیه و طالبان را در افغانستان بوجود دارد و همه اینها همان تفکر فقر پرستی را دارند که ریشه و منشا همه آنها آمریکاست.
و این کشورها همه همسایگان ما هستند و ما در میانه این محاصره قرار گرفته ایم.
سخنان رهبری راهگشای اقتصاد مردمی
با آنکه مقام معظم رهبری در ایران در طول دوازده سال گذشته بارها مردم را به جهاد اقتصادی و خواهش برای ورود آن ها به بازار اقتصادی و حتی تجارت خارجی دعوت نمودند اما ریشه های فرهنگی این موضوع، نشنیدن برخی مسئولین و اثرات منفی تفکرات باطل در بیش از صد سال گذشته مخصوصا در زمان حکومت منحوس پهلوی اجازه تغییر دیدگاه ها را نداده است.
اشاره به دو روایت از پیامبر اسلام
نقل است از پیامبر خدا که فرمود روزی بر ده قسم است که نه قسم آن در تجارت است.
و نیز فرمود هر کس خود را اجیر دیگری کند و امید روزی اش را از خدا قطع نموده و به مردم بسپارد سپس به فقر مبتلا شود و خدا را برای نجات از فقر صدا بزند خداوند به سخنش اعتنایی نمی کند و منادی ندا می دهد که پروردگارت تو را آزاد آفرید و روزی ات را ضمانت فرمود ولی این تو بودی که خود را اجیر دیگری کردی و روزی ات را از غیر خدا مطالبه نمودی حال خداوند بین تو و او تنها گذارده تا به راه درست باز گردی.
سخنی با مردم
پس ای مردم جهان بدانید که ما ایرانی ها فقیر نبودیم بلکه فقرمان از جایی شروع شد که خود را اجیر دیگران کردیم و دست از تلاش در راه تجارت یا صناعت یا زراعت یا دامداری کشیدیم که این مشاغل شغل اجدادی مان بوده که پیشتر هم بسیار با رونق و عزت همراهی مان کرده است.
اما در عصر کنونی چند درصد از جوان ها را می یابی که علاقه مند به این ها باشند و چند در صد را می بینی که در صف های طولانی استخدام برای گرفتن حقوقی بخور و نمیر خود را به ذلت و خواری افکنده اند تا مثلا از بین ۱ میلیون نفر استخدامی ده هزار نفری را جذب نماید.
زمانی که آدمی عنان و اختیار خود را به دیگران می سپارد و رزق و روزی تضمین شده اش را از دیگران می طلبد ثمره اش می شود همین.
آراد برندینگ می کوشد تا به مردم بفهماند که کسب درآمد از راه تجارت بسیار آسان است.
شما که ۸ ساعت در راه های دیگر زحمت می کشید و خسته می شوید چرا این انرژی را در راه تجارت صرف نمی کنید که هم درآمد چند صد برابری آن شغل ها دارد و هم عزت و افتخار و عقل و شخصیتتان را افزایش خواهد داد.
یقینا فریاد بلندمان را به گوش جهانیان خواهیم رساند.
می دانیم که در ابتدای امر خردمندان ما را یاری خواهند نمود سپس چون خداوند صبرمان را ببیند نصرتش را بر ما خواهد رساند و بعد از مدتی سایر مردم نیز ما را همراهی خواهند نمود.
و این وعده خداست که صابران در راه حق را یقینا یاری خواهد نمود.
و ما به این وعده دلخوشیم.
