اینجانب هاله طایفهسقایی هستم. متولد ۱۳۶۲ از شهر تبریز از اواخر سال ۱۳۹۳ وارد آراد شده و فعالیتم را شروع کردم.
نحوه آشنایی با آراد
نحوه آشنایی من از طریق آگهی استخدام بود که برای کلاسهای رباتیک اعلام شده بود. آن زمان خیلی دوست داشتم که کلاسهای آموزشی داشته باشم.
با توجه به این که دو فرزند داشتم، فکر کردم که اگه نتوانم کلاس بگیرم، میتوانم این آموزشها را به فرزندانم آموزش دهم. اینطور شد که هزینه نمایندگی را واریز کرده نماینده آراد شدم .
همزمان با آراد، شرکت رباتیک دیگری هم بود که خواست خدا بود آراد را انتخاب کردم و همیشه بابت این اتفاق، خدا را شاکر هستم که من را در مسیر آراد قرار داد. اوایل با توجه به آشنایی کمی که با اساتید پیدا کرده بودم و کلاسهایی که شرکت کرده بودم نگاهم به آراد بسیار مثبت بود.
سیاست سرمایه گذاری
با سیاستهای سرمایه گذاری که داشتند به آنها اعتماد کرده و حدود ده میلیون تومان پولی را که داشتم واریز کردم و وارد دنیای سرمایهگذاری شدم. این پرداختی بدون قرارداد بود یعنی قرارداد را امضا کردم بعد از اینکه پول را واریز کردم، فرستادم به شهر مشهد. آنجا امضا شد و بعد از مدتی برای ارسال شد.
همسرم روزهای اول امید چندانی نداشت که من بتوانم از آراد کسب درآمد داشته باشم و همیشه میگفت: که اگه میخواهی شغلی داشته باشی و کسب درآمدی کنی در کلاسهای مختلف شرکت کن.
آزمونهای مختلفی است آنها را امتحان بده شاید قبول شدی. البته در یکی از آزمونها قبول شده بودم ولی در نیمه مرحله دوم رهایش کردم چون با آراد آشنا شده بودم.
من به خاطر همین صحبتها هم که شده بود سعی میکردم که خودی نشان دهم و نشان بدهم که میشود کسب درآمد کرد. عضویت من در آراد به عنوان نمایندهای که برای کسب درآمد باشد، نبود در واقع از ضمیر دلم بود. کلاسها را شرکت کردم. کلاسهای مهندس زیارکلایی و جناب مهندس شعبانی که از آنها تشکر میکنم.
بیشتر بخوانید: تجارت انواع کفش
کلاسهای رباتیک، برای کار برندینگ من بسیار کارآمد بود. نحوه صحبت با مدیر و مجاب کردن آنها و از نحوه صحبت با تلفن در برندینگ هم استفاده کردم.
اطرافیانم با دیدن این تغییرها با اینکه درآمدی نداشتم، بسیار خوشبین شدند. پدر و مادرم زمانی که باتلفن صحبت میکردم متوجه این تغییر شده بودند و میگفتند که خیلی خوب و روان صحبت میکنی و مدیر را مجاب میکنی.
شروع برندینگ
خدا را شکر تابستان خوبی بود کلاسهای رباتیک برگزار شد. بعد از آن، کلاسهای برندینگ را شروع کردم و فعالیت در حوزه برندینگ؛ با توجه به اینکه سابقه تجارت نداشتم و اکثر اطرافیانم کارمند بودند. مطلب گذاری در حوزه کفش را انجام دادم و شماره همسرم را گذاشتم.
بیشتر بخوانید: صادرات کفش به عراق
حدود سه تا چهار ماه مطلب گذاری انجام شد تا اینکه تماسها شروع شدند. در زمانی که سایتها پایین بود و شرایط با الان فرق میکرد. کفش، حوزه پر رقیبی بود و باید مطلب زیادی روی سایت میگذاشتم.
همسرم نمیتوانست همیشه و همه جا جوابگوی تلفنها باشد زیرا کارمند بودند و چون در کلاسها شرکت نمیکردند، انگیزهای هم نداشتند. تصمیم گرفتم که شماره خودم را بگذارم و آن کار را کردم. در کلاسهای فروش شرکت میکردم. راهنماییهای اساتید بزرگوار را تا آنجایی که میتوانستم و در توانم بود، گوش میکردم.
کسب درآمد از اولین معامله
توانستم از چند مشتری که تماس داشتند، یکی را پول کنم. آن اولین معامله من بود. تامین کنندهام از شهر مشهد بود و میخواستم برای شیراز بفرستم. تامین کننده آشنا بود مشکلی نداشتم ولی خریدار گفت: بعد از تحویل بار پول را واریز میکنم. یکی از همکارانم در شیراز بودند من به اسم ایشان زدم. بارنامه رو تحویل گرفتند. بعد از واریز، جنس را به مشتری تحویل دادند.
البته الان میبینم که آن زمان نحوه صحبت من ضعیف بوده و به صورت شرکتی با ایشان صحبت نکرده بودم و چنین روالی را داشتم. الان بسیار راحت و با مبالغ خیلی بیشتر از آن مبلغ را واریز میکنند. حتی در بعضی سفارشها مثل صندل چرم زنانه، اجناس را بعد از یک یا دو هفته برایشان ارسال میکنیم و مشکلی پیش نمیآید.
خلاصه علاقه من به برندینگ اینطوری شروع شد و همسرم از من بسیار حمایت کردند و همچنین همکاران بسیار خوبی در دفتر تبریز داشتم که از تجربههای آنها هم استفاده میکردم و از راهنماییهای اساتید بزرگوار در روزهای اوج کاری بهره مند میشدم. باید مدل برای مشتریها میفرستادم.آنها بیشتر به صورت تلگرامی یا واتساپ پیام میدادند و من مدلها را برایشان میفرستادم.
بسته به فصل خرید، مثلا برای عید یا کفش مدرسه یا کفشهای زمستانی با توجه به ماههایی که فروش در اوج هست، حدودا ده تماس و تعدادی هم پیام دارم. البته این تعداد کم و زیاد میشود. برای کشورهای خارجی صادرات داشتیم که از طریق واسطه بود یعنی کسی را در ایران داشتند که فارسی بلد بود.
او را می فرستادند. صحبت کرده و قرار داد میبستیم و خودشان کارهای گمرکی را انجام میدادند. با توجه به اینکه ارزش پول ایران پایین آمده و کفش و صندل چرم مشهد و تبریز مشهور است.
خریداران بیشتر دنبال کفش چرم هستند. سعی میکنم با مشتریهای قدیمی بیشتر در ارتباط باشم. مثلا صحبت کردن و نگهداشتن ارتباط در ایام مختلف سال و پیام دادن به آنها.
بیشتر بخوانید: کفش پاشنه سه سانتی
اعتماد سازی برای مشتری
برای مشتریهای جدید برنامهای برای اعتماد سازی داریم که پیاده میکنیم و اینها را مدیون اساتید بزرگ آراد و مهندس قربانی عزیز هستم که راه را به من نشان دادند.
هر چند شاگرد زرنگی نبودم ولی اگر مسیر درست باشد هر قدر هم که کُند بروی به هدف میرسی. از همه عزیزان درخواست دارم که حتما در جلسات قم و تهران برای یکبار هم شده شرکت کنند.
ما وقتی که گاهی دچار روزمرگی میشویم زمانی که در جلسات قم شرکت میکنیم و اساتید را از نزدیک میبینیم واقعا انگیزه بیشتر میگیریم. به همکاران عزیز توصیه میکنم که حتما تجارت را شروع کرده و ترسی نداشته باشند. قبل از این که کارشان را شروع کنند در مورد اما و اگرها و اینکه چه چیزی پیش میآید، نگران نباشند.
اساتید در کنار ما هستند و کمک میکنند و مشاورین دلسوزی داریم که در همه حال میتوانند ما را راهنمایی کنند. بهتر است از همین الان شروع کنید و هر جا مشکلی پیش آمد، مطمئن باشید که آراد هست تا شما را راهنمایی کند و قدیمی تر هایی که می توان با آنها مشورت کرد.