اخبار سه شنبه ۲۵ دی

اخبار سه شنبه ۲۵ دی

۱. جلسه سفیر ایران با نمایندگان آراد برندینگ در داکار

⏳ ۱ دقیقه

 

۲. مقاله ویژه تازه واردها

تا می گویی تجارت کن می گوید سرمایه ندارم چون تجارت را آنطور که باید درست نمی شناسد.

 

۳. تعیین قیمت در تجارت

⏳ ۲۱ دقیقه

 

۴. سیر تحول و پیشرفت اقتصاد کره جنوبی

⏳ ۲۱ دقیقه

 

۵. حضور نماینده ترکیه در ایران

⏳ ۱ دقیقه

 

۶. خانواده بهترین مخلوق خداوند

به نوبه خودم ولادت لنگر زمین و آسمان جانشین رسول خدا امیرمومنان علی علیه السلام را خدمت شما آرادی های عزیز تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
شب گذشته بسیاری از شما بزرگواران در شهر مقدس قم و در جمع باشکوه و ملکوتی آرادی ها حضور داشتید و به شادی و سرور برای مولود کعبه پرداختید.
ضمن عرض تشکر از ریاست محترم و مدیران ارشد که زحمت می کشند و در این جشن ها ما آرادی ها را کنار یکدیگر جمع می کنند به آیه ای که جناب رئیس در فرمایش کوتاه اما بسیار دلنشینشان داشتند اشاره کنم که فرمودند محبت و ولایت علی امیرمومنان بین ما آرادی ها انس و الفتی برقرار نمود وگرنه چه بسا ما با یکدیگر دشمن می شدیم.
ایشان ضمن تلاوت کلام خدا که می فرماید:
وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ
و یاد کنید نعمت خداوند بر خودتان که شما با یکدیگر دشمن بودید پس خداوند بینتان الفت برقرار کرد. سوره آل عمران آیه ۱۰۳
از امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: می دانید ریشه این الفت میان مومنین چیست؟
حاضران گفتند خیر یابن رسول الله.
امام فرمودند ولایت علی امیرمومنان و فاطمه سلام الله علیها و فرزندان ایشان.
و این موضوع در میان تاجر جماعت به مراتب بیشتر نمود دارد.
چون در تجارت بحث پول است و پول هم در اصطلاح استاد وحید زمخت است.
جامعه تاجران خارج از آراد را که نگاه کنی دقیقا در می یابی که چشم دیدن یکدیگر را ندارند.
شما ندرتا ببینید تاجران دور هم جمع شوند و حتی یک چایی با هم بخورند.
اگر هم جایی جمع شوند حتما در تعداد اندک است و آن هم برای عقد یک قرارداد تجاری.
همه هم دو چشم دارند و دو چشم دیگر قرض می کنند و چهارچشمی مراقبند تا آن دیگری سرش را کلاه نگذارد و سهمش از سود تجاری را کم نکند یا بالا نکشد.
اگر فکر می کنید فضای بین تاجران خارج از آراد مثل جشن دیشب گل و بلبل است واقعا در اشتباهید و کافیست یک چرخی در بین تاجران و بازاری ها بزنید تا آن وقت دستتان بیاید که اصلا ماجرا از این خبرها نیست.
ما هم که همچون خیل کثیری از دلدادگان پای گیرنده های تلویزیونی و موبایلی خود از پخش زنده تماشاگر این جشن باشکوه بودیم حظ و بهره کافی و وافی را بردیم.
اینکه آراد نه از امسال بلکه از همان سال های اولی که من خودم شخصا وارد شدم و یادم هست مقید به برگزاری مراسم های ولادت و شهادت اهل بیت بود وجوه گسترده ای دارد و مطمئنا یک دلیل آنست که همه ما آرادی ها مهمان سفره پدری شویم.
این سخن پیامبر خداست که فرمود: من و علی پدران این امتیم.
با این حساب مومنان با یکدیگر برادر و خواهرند و چه زیباست که ما آرادی ها به مثابه یک خانواده به مناسبت های از پیامبر و اهل بیتش مهمان خانه اهل بیتیم.
خیلی دور نیست سال هایی که هر هفته یا هر ماه کل خاندان خانه پدر بزرگ ها جمع می شدند.
هم لذتی عجیب و وصف ناشدنی بود و هم اختلاف و درگیری نبود که اگر بود در همین دورهمی ها برطرف می شد.
دقیقا جمع شدن ما آرادی ها در مجالس اهل بیت کار همان خانه پدریست و چه بسا بالاتر چرا که اشتراک در خانه پدر بزرگ به جسم است و اشتراک در خانه پیامبر و علی علیهما السلام به روح و همگان می دانند که روح به جسم برتری دارد.
پس خدا را کرور کرور شکر به جهت اینکه برای ما رئیسی قرار داد و در کنارشان مدیران ارشدی که ما را مهمان خانه پدری مان یعنی پیامبر و امیرمومنان می کنند تا الفت و محبتمان به یکدیگر روز به روز بیشتر شود الحمدلله.
اما زمانی که می گوییم پیامبر و امیرمومنان علی باید بدانیم درباره چه شخصیت هایی صحبت می کنیم.
همان پیامبری که خداوند به جبرئیل وحی فرستاد که این پیام را به او برسان:
يـا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ
ای احمد اگر تو نبودی تمام این فلک یعنی زمین و آسمان ها را خلق نمی کردم.
و کدام علی؟
همان علی که در ادامه این حدیث قدسی آمده است:
وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ
و اگر علی نبود تو را خلق نمی کردم.
اما هنوز کار به پایان نرسیده است تا آنجا که فرمود:
وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما
و اگر فاطمه نبود هر دو تای شما را نمی آفریدم.
و اینجا دیگر حدیث به پایان رسید.
یعنی عصاره خلقت، دلیل آفرینش پیامبر و علی و زمین و زمان وجود اوست.
امروز مناسبت روز پدر است و تبریک عرض می کنیم به تمام پدران باغیرتی که برای آسایش فرزندانشان از جانشان گذشتند.
اما ماجرا را از هر سمت نگاه کنیم مادر چیز دیگریست.
خداوند هم دلیل نهایی خلقتش را به یک زن گره زده است.
فاطمه سلام الله علیها.
امروز می خواهم از این زاویه به موضوع نگاه کنم که خداوند دلیل خلقت کل نظام آفرینش را در چه خانواده ای قرار داد.
پدرش محمد بن عبدالله بود و مادرش خدیجه بنت خویلد.
عبدالله پدربزرگ پدری فاطمه سلام الله علیها که می دانید تاجر بنام قریش بود و در بازگشت از سفر تجاری شام در مدینه بیمار شد و از دنیا رفت. رجوع به ویکی پدیا با لینک
خویلد که پدربزرگ مادری فاطمه سلام الله علیها می شود هم بزرگ قبلیه اسد بود که قبیله اسد هم شغلشان تجارت بوده است و خویلد از تاجران و بازرگانان بنام حجاز به حساب می آمد. رجوع به ویکی پدیا با لینک
پس دو تا پدر بزرگ فاطمه سلام الله علیها هر دو تاجر بودند.
اما چون در عرب جاهلیت زشت می دانستند و ننگ به شمار می آمد که به دختران پولی چه تحت عنوان ارث و چه تحت عنوان هبه داده شود و پیامبر با بخشیدن فدک به فاطمه این سنت نامبارک را در هم شکست با آنکه خویلد از نیکمردان روزگار بود اما ثروتی به خدیجه دخترش نبخشید.
با این حال خدیجه سلام الله علیها به نقل برخی مورخین از ۱۲ و نقل برخی دیگر از ۱۸ سالگی شروع به تجارت کرد که نقل اول صحیح تر است.
و در مدت کمتر از ده سال به چنان ثروت عظیمی دست یافت که ویکی پدیا نقل می کند کاروان تجاری خدیجه به تنهایی با تمام کاروان های تجاری که در سفرهای زمستانی در یمن جمع می شدند برابر بود. رجوع به لینک ویکی پدیا
یعنی شما تصور کن به حساب امروزی یکی از بزرگترین نمایشگاه های تجاری امروز دنیا در دبی برگزار می شود.
تمام تاجرانی که در دبی جمع شوند محصولاتی برای عرضه دارند.
حالا یک تاجر به تنهایی به اندازه جمع همه آن تاجران محصول داشته باشد.
خدیجه سلام الله علیها این بود.
فقط ۸۰ هزار شتر محصولات تجاری اش را جابجا می کردند.
پس این هم می شود مادر فاطمه.
پدرش هم که محمد امین بود.
دلم می سوزد برای کسی که گمان می کند پیامبر خدا چوپان بوده است.
واقعا چون چهار تا گوسفند را به چوپانی بدهند و او آنها را ببرد و بازگرداند لقب امین به او داده می شود؟
تا جایی که وقتی بین بزرگان و صاحب منصبان قریش اختلاف و نزاع در بازسازی کعبه که در جاهلیت نیز مرکز بت های جهان بود شکل گرفت که چه کسی حجر الاسود را بر جای خود قرار دهد گفتند کار را به محمد امین بسپاریم.
کار را به ایشان سپردند چون چوپان امانتداری بود؟
واقعا عقل را به کار نمی اندازیم و این حرف ها را می زنیم؟
یعنی بزرگان عرب با آن حجم زیاد از تکبر و غرورشان که با یکدیگر به تفاهم نرسیدند کار را به چوپانی فقیر سپردند تا او تصمیم گیری کند؟
عرب باشی این موضوع را بهتر درک می کنی چون در اعراب مهمتر از اعتبار فردی، اعتبار قبیله و عشیره ایست.
همین امروز هم بعد ۱۴۰۰ سال همین است.
یعنی اگر یک عربی باشد که بسیار توانمند باشد اما از قبیله و خاندان سرشناسی نباشد خیلی او را حساب نمی کنند.
اینکه بزرگان عرب به این نتیجه رسیدند که اختلافشان را محمد امین حل کند به جهت آن بود که قریش بزرگ خاندان عرب بود و در قریش بنی هاشم گل سر سبد بود.
محمد نگین انگشتری بنی هاشم بود.
و امین بودنش را در تجارت کسب کرده بود تا جایی که هر کسی سرمایه ای داشت که می خواست افزایش دهد با محمد به مضاربه می گذاشت.
نقل امانتداری و حرفه ای بودنش در تجارت بدان جا رسید که خدیجه سلام الله علیها از ایشان درخواست کرد که بخشی از سرمایه اش را بگیرد و با آن تجارت کند.
و آورده اند که در آن تجارت چندین برابر سود به خدیجه رسید.
و خدیجه نه به جهت سود مادی بلکه به جهت امانتداری او یک دل نه صد دل عاشقش گردید.
زمانی که با یکدیگر ازدواج نمودند خانه پیامبر از خانه خدیجه به مراتب کوچکتر بود چون خدیجه در خانه ای زندگی می کرد که مورخان آورده اند تمام مکه در آن خانه جمع می شدند و خدیجه آنها را اطعام می کرد.
پیامبر به خدیجه فرمود: می روم و خانه ای در شان شما تدارک می بینم آنگاه شما را به خانه خودم می برم.
اینجا خدیجه فرمود: ای محمد، من و همه دارایی هایم متعلق به توییم پس از من دوری نکن.
رشته کلام فراموشمان نشود.
صحبت بر سر فاطمه سلام الله علیها بود که دلیل خلقت آفرینش بود که در چه خانواده ای به دنیا آمد.
پدر بزرگ پدری و مادری هر دو تاجر.
پدر و مادر هم هر دو تاجر.
خداوند اراده فرمود دلیل خلقت زمین و آسمان ها در چنین خانواده ای متولد شود.
الان باز عده ای می گویند چرا نویسنده می خواهد همه چیز را به تجارت ربط دهد؟
خب من چه کار کنم که شغلشان تجارت بوده است.
اگر مورخان می نوشتند عبدالله مثلا نانوا بود و خویلد مثلا نجار بود خب ما حرفی نداشتیم.
یا تاریخ نویسان می آوردند خدیجه به طور مثال بانوی خانه داری بود که هر از چند گاهی معلمی می کرد و محمد هم مثلا با اسبی که داشت رانندگی می کرد و مردم را جابجا می نمود و یا با شترش بار می برد.
خب ننوشتند اینها را و همه بالاتفاق آورده اند که کل این خاندان تاجر بوده اند.
این دیگر گناه من نویسنده نیست.
بروید یقه طبری و یعقوبی و زمخشری و مادلونگ و بقیه تاریخ نویسان را بگیرید که چرا برای شغل های شما که تاجر نیستند یک منقبتی یک فضلیتی ذکر نکرده اند؟
کسی اگر از من بپرسد چرا خداوند از بین تمام زنان عالم افتخار مادری فاطمه را خانم خدیجه سلام الله علیها داد به عقل ناقص خودم می گویم:
چون تمام ثروتی که از راه تجارت به دست آورده بود را یکجا و با عشق کامل و با ایمان محکم به رسول خدا داد تا در راه اسلام خرج کند و هیچ منتی هم بر سر پیامبر نگذاشت.
خداوند هم این ثروتش را از او خرید و تجارتی با او راه انداخت.
که ای خدیجه تو همه ثروتت را در راه پیامبرم و دینم خرج نمودی؟
من هم در ازایش تو را مادر فاطمه که دلیل آفرینش کل عالم است قرار می دهم.
تو همه مال و ثروتت را به من عطا کردی من هم إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ