۱. سریال بریجرتون و خانم ویسِلدُن
چند روزی هست که با سریالی آشنا شده ام به نام بریجرتون که درباره حوادثی پیرامون ازدواج در خانواده های اشرافی انگلستان در دویست سال پیش می باشد.
در این فیلم می بینیم که پولدارهای زیادی هستند که به شدت باکلاس، خوش فکر، مهربان، جوانمرد، عاشق و پر از انسانیت و بزرگواری اند و جالب است که شغل همه آنها تجارت است و به شدت ثروتمند هم هستند.
و اینگونه می شود که انگلستان می شود انگلستان و ما هم می شویم ایران با فیلم هایی که می سازیم.
نکته جالب در این فیلم وجود خانمی است به نام خانم ویسلدن که نویسنده یک شب نامه است و نوشته هایش به شدت پرطرفدار است.
خانم ویسلدن یک اسم مستعار است در انتهای فصل اول معلوم می شود که خانم ویسلدن کیست اما بقیه مردم نمی فهمند و کارگردان فقط به بیننده نشان می دهد.
چند روز پیش همکارم آقای اسد حسینیان به من گفت سریال بریجرتون را دیده ای؟
گفتم نه.
گفت حتما ببین خانم ویسلدن.
من تعجب کردم و رفتم دیدم و بعد از آشنا شدن با خانم ویسلدن به شدت خنده ام گرفت و هر بار که می نویسم گمان می کنم خانم ویسلدن هستم.
در حالیکه او خانم بود و من آقا هستم.
او مستعار بود و من واقعی ام اما شباهت هایی هم هست که مهمترین آنها پرده برداشتن از اسراریست که در جاهای دیگر گفته نمی شود.
من و ویسلدن اگر خودمان را به طور کامل معرفی نمی کنیم فقط به ترس از جانمان است.
در تیتر دوم نمونه ای از این ترس را می گویم.
۲. مردمی به شدت دزد
اگر یادتان باشد در مطلب قبلی که نوشتم به این اشاره کردم که ما در ایران مردمی به شدت دزد داریم و تنها کمتر از ۲۰ درصد مردم اینگونه نیستند.
خب حال تصور کنید همه مرا بشناسند.
چه اتفاقی بر سرم خواهد آمد؟
همین روز گذشته بالای ۲۰ کامنت حمله ای به سمتم آمده که شما مردم نجیب و شریف ایران را دزد خواندید.
حال می خواهیم اثبات کنیم که حقیقت ماجرا چیست؟
کسانی که حرف نویسنده را دروغ شمردید و گمانش را توهین و افترا تلقی کردید از شما می خواهم کاری انجام دهید.
۱۰۰ میلیون تومان از پولتان را بردارید و به میدان شهرتان بروید.
۱۰۰ نفر را دور خودتان جمع کنید و به هر کدام از آنها ۱ میلیون تومان بدهید و شرط بگذارید که تا یک ماه آینده این پول را به شماره کارتی که به آنها می دهید واریز نمایند و هیچ سودی هم نگیرید.
منتظر بمانید و ببینید تا یک ماه آینده چند نفر پول را به حسابتان باز می گردانند و چند نفر این کار را انجام نمی دهند؟
اگر بیشتر از ۵ نفر از صد نفر پولتان را پس دادند من شاهرگم را می زنم.
امام علی علیه السلام می فرماید: خوش گمانی به کسی که ناشایست است و بدگمانی به کسی که شایسته است بدگمانی به خداست و این بدگمانی از نشانه های نفاق است.
سپس فرمودند: اگر در جمعی بودی که اکثر مردم ناشایست بودند ابتدای امورت با بدگمانی باشد و اگر در جمعی بودی که اکثر مردم شایسته بودند ابتدای امورت با خوش گمانی باشد که این از نشانه های ایمان به خداست.
حال شما در جایی که باید با بدگمانی نسبت به مردم زندگی کنید روحیه خوش گمانی می گیرید و همین خوش گمانی شما را نابود خواهد کرد.
تصور کنید در شرکتی که از ۱۰۰ نفر تنها ۱۰ نفر درستکارند و بقیه خائن تشریف دارند اکثریت را درستکار بدانید گمان نمی کنید که درستکارها از دست شما به شدت ناراحت می شوند؟
چرا که درستکاری شان را خاص ندانستید و بین درستکار و خائن تفاوت چندانی قائل نشدید.
همین رفتارتان آنها را هم از درستکاری شان ناامید می گرداند و یا لااقل به آنها انگیزه نمی دهد.
۳. درک عمیق از تجارت
چقدر به وجد می آییم وقتی می بینیم عده ای آرادی ها چه درک عمیق و روشنی از تجارت و ابعاد گسترده آن دارند.
پیش تر صحبت از جهاد اکبر می شد فقط فکر می کردیم مربوط به چند کار عبادی محدود است اما امروز آرادی ها می دانند که جهاد اکبر چه ابعاد گسترده ای دارد.
آفرین بر شما بزرگوار.
۴. امامانی ثروتمند که اکثر مردم گمان می کنند فقیرند.
بارها خواندیم که امر به معروف یعنی امر به ولایت.
امر کردن مردم به امامان پاکیزه.
اما کدام امام؟
امامی که خودش فقیر است و فقط با خمس و زکات مردم زندگی می کند؟
یا امام تاجر ثروتمندی که اموالش را بارها در راه خدا می بخشد و حتی ریالی از خمس و زکات را در زندگی شخصی اش خرج نمی کند بلکه آنها را میان نیازمندان تقسیم می کند؟
امامی که شاگردش می شود زینب سلام الله علیها که چون در خرابه شام بعد از آنهمه گرسنگی و تشنگی و بی لباسی برایشان غذا و لباسی می آورند به بچه های برادرش دستور می دهد که از آن برندارند و می فرماید: صدقه و زکات بر ما اهل بیت پیامبر حرام است.
حال که امامان خویش را درست شناختیم بر همه ما وظیفه است که به مردم هم بشناسانیم.
۵. کج فهمی هایی که کشورمان را بیچاره کرده است.
وقتی می گوییم شیطان عده ای فکر می کنند شیطان فقط مربوط به امور آخرتی است و در امور دنیایی هیچ مداخله ای ندارد.
حال آنکه خداوند می گوید بیشترین حربه شیطان با فقر است.
پیامبر خدا می گوید فقر که بیاید ۷۰۰ گناه می آورد.
امام علی که خودش معصوم است و به امام مجتبی که ایشان نیز معصوم هستند و حتی فکر گناه به ذهنشان نمی رسد می فرماید: پسرم بر تو از فقر می ترسم.
امام صادق می فرماید از دری که فقر می آید ایمان می رود.
فقر اینچنین نابود کننده ایمان و معنویت است اما عده ای می گویند شیطان چه کار با تجارت دارد؟
همین کج فهمی ها ما ایرانی های عاشق اهل بیت را بیچاره کرده است.
باید این تفکرات پوسیده را اصلاح کنیم.
۶. باوری درست
دقیقا برعکس کامنت قبلی بزرگوار دیگری راه حقیقت را شناخته و به درکی عمیق رسیده است.
آقا محمد دو چیز یادت باشد:
اول اینکه از صفات انسان حلال زاده نیست که حتی دشمنش را بخواهد تمسخر کند چه رسد به دوستش پس این ها را رها کن و با آرادی ها وصل شو.
ثانیا ایستادگی ات در مسیر تجارت پاسخ دندان شکنی خواهد بود بر تمام کسانی که بزرگی ات را انکار می کنند و تو را به استهزا می کشانند.
توجه داشته باش اگر بایستی دروغگویی شان را ثابت خواهی کرد و اگر کم بیاوری آنها را راستگو کرده ای.
۷. بین این دو سختی انتخاب کن.
چه سخن حکیمانه ای گفتی بزرگوار.
نیاز به هیچ شرحی از سمت نویسنده نیست.
۸. مردم را کوتوله نگه داشته اند.
این ماهی ها پیشتر صدها بار فکر دریا به ذهنشان خطور کرده است اما می دانی چرا اینکه دیگر خطور نمی کند؟
هر بار که به دریا فکر کرده اند به آنها باتلاقی را نشان دادند و القا کردند که دریاست.
ماهی ها هم رفتن و در باتلاق گیر کردند.
و دوباره و سه باره و ده باره همین بلا بر سرشان آمد.
حالا که آراد دریا را نشان می دهد مردم باز هم گمان می کنند باتلاق است.
اینگونه ذهن مردم را کوتوله نگاه داشتند.
تکلیف ماست که به این خواب دردناک پایان دهیم.
۹. پیشنهادهای به ظاهر درست اما کاملا غلط
ریشه تمام ناموفق ها معلوم است.
یا نمی شنوند.
یا نمی فهمند.
یا باور نمی کنند.
یا عمل نمی کنند.
باید اینها تغییر کنند و کمیسیون های موجود می توانند این تغییر را به اندازه ای که خود ناموفق ها می خواهند صورت دهند.
اما اینکه ما کمیسیونی بگذاریم به نام ناموفق ها سخنی به ظاهر زیبا اما کاملا غلط است.
تصور کنید تازه واردی روز اول بشنود که یک کمیسیون هست به نام ناموفق ها.
چه حسی در ذهنش پیش می آید؟
می گوید اینجا چقدر ناموفق دارد که یک کمیسیون به نام ناموفق ها راه انداخته اند.
نکند من هم جز آنها بشوم.
نکند من هم ...
شیطان همینطوری از طریق دوست و آشنا و فک و فامیل بر ذهن تازه واردها القائات منفی دارد دیگر ما لازم نیست به این القائات دامن بزنیم.
۱۰. آراد هزار سیگنال واقعی می دهد چرا یک سیگنال؟
چرا آراد فقط یک سیگنال بدهد؟
آراد هزار سیگنال می دهد.
شما خبر ارتباطات تجاری را باز کنید دنیایی سیگنال خارجی می بینید.
در ارتباطات درون سازمانی آرادی ها دنیایی سیگنال هست.
تجارتخانه سیگنال می دهد.
پرزنت نمایندگان خارجی سیگنال می دهد.
اینهمه سیگنال از اینهمه راه که آراد می دهد.
شما روزی می توانید ده سیگنال داشته باشید.
چرا فقط یک سیگنال؟
اگر منظورتان از سیگنال اینست که یک نفر زنگ بزند و بگوید شماره کارت بده که این اصلا وجود خارجی ندارد.
سوپر مارکت که باز نکردی عزیز برادر.
تجارت است.
ضمنا آقای امیری هر باری که کامنت می گذاری فقط انرژی منفی و یاس و ناامیدی.
ما که سرشار از انرژی مثبتیم کامنت های شما را می خوانیم یک روز به اغما می رویم.
خدا به داد مشتری ای برسد که به شما برسد.
۱۱. ما چنین تازه واردهایی را ندیدیم.
ما ندیدیم هیچ پروموشن صفری که عاشقانه آراد را دوست داشته باشد.
واقعا اینهمه خدمات آراد حمایت نیست؟
دنبال چه می گردید؟
می شود واقعا حمایت را معنا کنید؟
چیزی که ما دیدیم و شنیدیم خیلی ها حمایت را در این می بینند که بدون هیچ تلاشی پولی به حسابشان واریز شود.
اگر این شد قبول می کنند که آراد حمایت کرده و در غیر اینصورت آراد اگر خودش را تکه تکه هم بکند حمایت به حساب نمی آید.
۱۲. فیلم هایی که دیده نمی شود.
اینها هفت کامنت مربوط به فیلم کوتاه درباره اثر خانم ها در زندگی مردان است.
اگر کسی فیلم کوتاه یک دقیقه ای را دیده باشد می فهمد که عنوان به گونه ای انتخاب شده که با محتوای داخل فیلم شباهت کمی دارد.
این کامنت ها نشان می دهد که این افراد فیلم را نمی بینند و فقط از روی عنوان شروع به کامنت نوشتن می کنند.
عزیزان کسی به خاطر کامنت نوشتن به شما اعتباری نمی دهد.
اگر می خواهید فیلم را نبینید و کامنت بگذارید توصیه می کنیم فیلم را ببینید و کامنت نگذارید.
همین رفتارها را می کنید که چند ماه دیگر می گویید من در آراد وقت گذاشته ام اما موفق نشدم.
زیر آبی می روید.
لایی می کشید.
دست بردارید و درست و حسابی کار کنید.
۱۳. راهکاری بسیار جامع برای تغییر
جناب آقای معافی خداوند به شما خیر کثیر دهد که این راهکار را بیان نمودید.
وجود شما و امثال شما مایه دلگرمی ماست.
امیدواریم کامنت ارزشمندتان در صفحه خبر مورد بازدید تعداد بیشتری از آرادی ها قرار گیرد چرا که انصافا راهکاری به شدت سودمند است.
۱۴. نشنیدید می گویند: نخوردیم نون گندم اما دیدیم دست مردم؟
جناب آقای خراسانیان شما را از کامنت های کوتاه اما دل نشینتان می شناسیم و ابراز ارادت داریم خدمت وجود نابتان.
یقینا همانگونه است که فرمودید.
اما باید آرادی های تازه وارد این ضرب المثل را با خودشان زمزمه کنند که:
نخوردیم نون گندم اما دیدیم دست مردم.
یعنی دیدن تجارت های دیگران و طعم صادراتشان باید همه را به تجارت به پایبندی صد برساند نه فقط کسی که تجارت را انجام داده است.
من وقتی می بینم دیگری که شبیه خودم بوده صادرات داشته چرا نباید در تجارت محکم شوم؟
راه که یکسان است و خداوند به او هم استعدادی بیشتر از من نداده است پس من هم به صادرات می رسم.
۱۵. بدگوها اصلا نمی بینند.
بدگوها اصلا یک بار به سایت نمی آیند که ببینند.
کسانی هم که با صحبت آنها از راه گمراه می شوند آنها هم نمی آیند تا ببینند.
ثبت اثر در سایت کار بسیار فاخر و ارزشمندیست اما اگر انتشار آنها در شبکه های اجتماعی تاجران و کارمندان آرادی به خوبی انجام نشود اثر گسترده ای نخواهد داشت.
انتخابات شورا به ما نشان داد اگر آرادی ها از ظرفیت های تبلیغاتی شبکه های اجتماعی شان به نفع منافع مشترک استفاده کنند بیش از ۸۰ درصد قدرت اطلاع رسانی خواهیم داشت اما اگر این کار را نکنیم فقط ده درصد مخاطب سایت هستند.
۱۶. این تفکر آرادی ها را بزرگ می کند.
عده ای از آرادی ها کاملا به این درک رسیده اند که اگر آراد بزرگ و ثروتمند شود این مساوی است با بزرگ و ثروتمند شدن خودشان.
اما چون ما در جامعه ای زندگی می کنیم که مسئولان خودشان را از مردم جدا کرده اند پیش فرض ذهنی کسانی که درک و شناخت خوبی از آراد ندارند اینگونه است که مدیران ارشد آراد و کارمندانش را همان مسئولین می دانند و تاجران را شبیه مردم.
تا این نوع نگاه تغییر نکند و تاجر و کارمند خودشان را شبیه ندانند و مدیران ارشد را خیرخواه تر از خودشان به زندگی شان نشناسند آن رشدی که انتظار داریم اتفاق نمی افتد.
آفرین خانم قلی پور با این درک عمیقتان از آراد.
۱۷. می گوییم آرادی ها خاصند یعنی همین.
شما نظر یک میلیون نفر از مردم جامعه را درباره فیلم ها بپرسید.
اگر هزار نفرشان چنین نظری را داشتند آن وقت بگویید آرادی ها خاص نیستند.
و این در حالیست که این نظر جناب ایرانپور بزرگوار نظر قاطبه آرادی هاست.
(قاطبه: جمهور، اکثریت، کل، تمام، بیشتر)
خلاصه یک جاهایی حس فاخر کردن نوشته به ذهنم می آید 😁 و حس کردم قاطبه زیباتر است تا آرادی ها هم ادبیاتشان روز به روز قوی تر شود.
۱۸. کاش فامیلی ات هم فامیلی ام نبود تا راحت تر می نوشتم.
یک شخصی هست به نام حسین احمدی که سبک جدیدی در کامنت نوشتن ها برای خودش انتخاب کرده است.
به طرز کاملا مرموزانه ای می نویسد که همکاران ما در واحد تایید کامنت، نتوانند نیت واقعی اش را بفهمند و کامنتش را تایید کنند.
وقتی کامنتش را بخوانی شک و تردید به صورت کاملا آشکار در ذهن خواننده مخصوصا تازه واردها می آید.
این موضوع را نه در یک کامنت بلکه در بیش از ۴۰ کامنت خودم به شخصه دیده ام.
به طور مثال در همین کامنت می خواهد القا کند که این جلسات با بزرگان اقتصادی هیچ نفعی ندارد.
اول جوابش را می دهم تا فکر نکند بچه زرنگ تهران است و بعد از آرادی ارزشمندمان پرده بر می دارم.
اما مزایای این جلسات جناب آقای حسین احمدی و امثال ایشان که فکر می کنید خیلی تیزید.
اولین تاثیرش اینکه چشم های کورتان باز شود و ببینید که بزرگان سر تعظیم در برابر سازه آراد خم کرده اند و شما الف بچه با نگاه پر از شک به آراد نظر نیندازید.
دوم اینکه ببینید تاثیر دکور و وجود منابع انسانی منظم چقدر می تواند در قدرت مذاکره موثر باشد.
سوم اینکه نحوه پوشش و آداب تجاری ظاهری را از رفتار کارمندان آراد بهتر بفهمید.
چهارم اینکه آداب مذاکره و چیدمان نشستن در مذاکره تجاری را از بزرگان یاد بگیرید.
پنجم اینکه این افرادی که می آیند می توانند برای تجارت ایران شر به پا کنند که پیشتر هم کرده اند.
آراد با همنشینی در جلسات با این ها از آنها می خواهد که اگر به خیرشان امید نیست شر نرسانند.
ششم اینکه این افراد به دیگران هم می گویند که می شود تجارت را شبیه آراد مردمی کرد و اگر بخواهند می توانند از ظرفیت آراد برای مردمی کردن تجارت و نجات کشور استفاده کنند.
هفتم اینکه روابط تجاری بسیار گسترده ای برای آراد ایجاد می شود.
و نفع های دیگری هم دارد که همین هفت تا برای عاقلش کفایت می کند و هفتاد تایش هم برای جاهلش تاثیری ندارد.
اما نکته مهمتر اینجاست که آراد سازه اش را برای تازه وارد بسته است.
یعنی تازه وارد اگر به نقشه کنونی آراد عمل کند موفق می شود و اگر نکند موفق نمی شود.
آراد هیچ برنامه جدیدی برای افزایش حمایت و خدمات به تاجر تازه وارد ندارد و همه تلاش آراد به عمل انداختن و کار کشیدن از تازه واردهاست.
اگر منظورتان از نتیجه جلسه اینست که آراد بگوید تجارت برای تازه واردها راحت تر شد نه اینگونه نیست.
چون آراد به این نتیجه رسیده که راحت کردن تجارت برای تازه واردها به معنی کم شدن پروموشن آنهاست و کم شدن پروموشن هم ماندگاری آرادی ها را کم می کند که آسیبی غیر قابل جبران است و هم منابع مالی آراد را با خطر مواجه می سازد.
پس همین خدمات برای تازه واردها کفایت است تا موفق شوند اگر بخواهند.
اعضای شورا و بنگاه ها اگر می خواهند تازه واردها موفق شوند فقط کاری کنند که آنها بشنوند سپس بفهمند آنگاه باور کند و بعد به کار ببندند تا رستگار شوند.
نیاز به هیچ کار پنجمی نیست.
اما در کنار همین افراد عزیزان دل زیادی هستند که درک درستی از نتایج همین جلسات دارند مانند وریا داودی بزرگوار از مریوان.
۱۹. حسین احمدی دیگری از جنس طلا
اینگونه نیست که احمدی ها همه یک جور باشند. 😂
حتی همه حسین احمدی ها هم یکجور نیستند.
ما یک حسین احمدی دیگری داریم از قم که هر بار کامنت هایش را می خوانیم پر از حس مثبت و سرزندگی می شویم.
خدایا شکرت که اگر نعمتی را از ما می گیری نعمت دیگری را بهتر از آنکه گرفتی به ما می دهی تا همواره به عنایتت امیدوار باشیم.
امیدواریم احمدی تهرانی از منِ احمدی مشهدی دلگیر نشود و سبکش را تغییر دهد و شبیه احمدی قمی گردد.
تهرانی ها، احمدی تان را در یابید و نصیحتش کنید که پیش از او افرادی همین راه را رفتند و جز خواری به جایی نرسیدند و طعنه هایشان ضرری به آراد نرساند و فقط خودشان بودند که از آراد جدا شدند و امروز با یک زندگی، بدتر از زندگی قبل از آرادشان درگیرند.