۱. دست از بیچاره کردن مردم و کلاهبرداری از آنان بردارید.
پول هایی که پیشتر از مردم گرفتید خواستید با آنها تولیدی را رونق دهید و موجب افزایش نقدینگی مردم شوید.
با آن پول ها چه کردید؟
مردم که متضرر شدند.
پول ها که غیب نشدند.
پول ها چه شد؟
در جیب چه کسانی رفت؟
حالا دوباره می خواهید با مردم صحبت کنید تا اعتمادشان را جلب کنید؟
اعتمادشان را جلب کنید یعنی دوباره فریبشان دهید تا پول هایشان را به بورس بریزند؟
تا با این پول ها چه کنید؟
این همه سال با پول های قبلی رونقی به نقدینگی مردم نداده اید آیا امروز راه جدیدی به ذهنتان رسیده که می توانید یک را دو کنید؟
اگر راهی به ذهنتان رسیده بر روی پول های قبلی که دستتان هست اعمال کنید و سودهای قبلی مردم را بدهید آن وقت مردم اعتمادشان جلب خواهد شد و نیاز به صحبت با مردم نیست.
دلمان می سوزد برای مردمی که پای صحبت اینها می نشینند و به اینها اعتماد می کنند و هر روز بدبخت تر از قبل می شوند.
خدایا مسلمانان را از شر این سرمایه گذاری ها و هرگونه ربایی برهان و آنها را شوق تجارت عنایت کن.
کی می خواهیم به این آیه برسیم که خداوند تجارت را حلال و ربا را حرام نمود.
ربا را نابود ساخت و تجارت ها را رشد داد.
۲. میتینگ دیروز استاد تالیا و خانم خدیجه فتاحی با دو پروموشن ۱۲
استاد تالیا پرسید بر روی چه محصولی کار می کنی؟
خانم خدیجه فتاحی گفت: ۲ محصول که از قضا غیر همپوشان بودند.
سپس اضافه کرد من دو پروموشن ۱۲ دارم.
تمام حاضرین تعجب کردند.
یک نکته بسیار جالب در همین لحظه اتفاق افتاد.
یک اعتبار وحشتناکی در ذهن همه حاضرین جلسه برای خانم خدیجه فتاحی ایجاد شد.
پس مشخص می شود پروموشن جدای از خدماتی که به تاجر داده می شود اعتبار می آورد.
از شخصی می پرسی پروموشن چند داری می گوید ۱.
و شخص دیگری می گوید ۱۲.
شما درباره ۱۲ می گویید این شخص حتما معتبر است.
و کسی که ۱ است یا پول ندارد یا دارد اما به تجارت اعتماد ندارد.
پس در هر دو حالت محل اعتبار نیست.
طبیعتا پروموشن پایین ها نباید ناراحت باشند بلکه باید بپذیرند آنکه پروموشنش بالاتر است در گذشته در مسیرهای پولساز قرار گرفته و خودش عمرش را در بطالت گذرانده است.
حال توبه کند و باز گردد تا راه درست را در پیش گیرد تا به فضل خدا در آینده ای نزدیک او هم ثروتش افزایش یابد و در جای بزرگان باشد.
مثال دیگرش اینست که کسی گوشی اپل دارد و کسی غیر از اپل.
همه می گویند گوشی های دیگر خدماتی بهتر از اپل می دهند و پول کمتری می گیرند.
می پرسی پس چرا مردم اپل می گیرند؟
می گوید برای برندش برای اعتبارش.
مثال دیگرش در ماشین ها بنز و بی ام دبلیو است که پول بیشتری می دهی و اعتبار می گیری.
حال جالب است که در پروموشن هم همین اعتبار را می بینیم در حالیکه خدمات بیشتری هم می گیرند.
یعنی پروموشن ۱۲ یک کلاس و ابهت خاصی دارد و همینکه فرد می گوید پروموشن ۱۲ م یعنی ته اعتبار.
مانند هتل است که از شما می پرسند در این سفر کدام هتل رفتی؟
یک وقت هست می گویی هتل یک ستاره ... و یک وقت هست می گویی پنج ستاره ....
همینکه می گویی ۵ ستاره یعنی اعتبار.
خوشحالیم که آراد توانسته این فهم را در آرادی ها جا بیندازد که پروموشن یعنی اعتبار.
و واقعیت هم همینست که پروموشن بیشتر یعنی برندسازی بیشتر و هر چه انسان بیشتر دیده شود معتبر تر می گردد.
الحمدلله.
۳. ذهن تاجرانه و ذهن کارگرانه
خانم زمانی تمام این دعوت های شما به سمت تجارت فارغ از اینکه مردم بپذیرند یا نپذیرند برای شما خیر و برکت نوشته می شود.
شما نشان دادید که مانند اهالی سینما نیستید که چون خیری را دیدید از مردم دریغ نمایید.
خداوند این خیرخواهی تان را برایتان ثبت خواهد کرد.
و دقیقا همینطور است که نوشتید.
هر خردمند و عاقل و باتجربه ای که آراد را می بیند از بزرگی و عظمتش انگشت حیرتش در دهانش می ماند و هر جاهل کم عقل بی تجربه ای را می بینی دنبال یافتن ایرادی بنی اسرائیلی برای تخطئه آن است.
۴. کامنت های تو مرا به وجد می آورد.
آقای رحمانی فر من نه شما را دیده ام و نه می دانم چه سن و سالی دارید اما هر وقت کامنت شما را می خوانم از درک بالا و نگاه عمیقتان به وجد می آیم.
کمتر پیش آمده که اینچنین تمجیدی که از شما کرده ام را از دیگران کرده باشم اما یقین دارم مادری دارید که در تربیت شما سخت کوشیده و پدری که در طلب لقمه حلال بسیار جدی و سخت گیر بوده است.
یقینا ایستادگی شما در راه تجارت از شما یک تاجر بسیار حرفه ای خواهد ساخت.
۵. تعریفی از آراد برندینگ
خانم بیگدلی در این کامنت بسیار کوتاه و مختصر آراد برندینگ را به دیگران توضیح می دهد.
اگر همه بنگاه های تجاری که می خواهند مردم را به تجارت و آراد دعوت کنند یک دیالوگ برای خود داشته باشند بسیار زیباست.
یک بار بنشیند و با خود بنویسید آراد چیست؟
خانم بیگدلی بسیار زیبا، درست و واقع بینانه آراد را شناختید.
۶. پذیرش اشتباه شرط اول موفقیت
اکثر مردم وقتی می فهمند گذشته را در خطا گذرانده اند نمی پذیرند چون اگر بپذیرند باید قبول کنند سال ها در گمراهی بوده اند.
چون نمی خواهند قبول کنند سال ها در غلط بوده اند نمی پذیرند تا خیال خودشان را راحت کنند.
اما گروه اندکی که همین ها هم موفق های آینده هستند می پذیرند که در گذشته اشتباه کرده اند.
عباس فتیلی عزیز دلمان است که می پذیرد.
همین پذیرش شرط اول موفقیت است.
منتظرم عباس جان روزی خبر تجارت هایت را در همین کامنت ها بگذاری و بخوانیم و لذتش را ببریم.
۷. چه کنیم تا تغییر برایمان سخت نباشد؟
چه راهکار قشنگی را بیان کردی مهدی جان.
آفرین.
تو را می شناسیم و مصداق واقعی هستی بر همین حرف هایت که نوشتی.
و خوشحالیم که هر از چند گاهی خبر تجارت هایت را به همه می گویی و آنها را تهییج می کنی.
۸. تجارت را زندگی می کنی علی اصغر بزرگ
علی اصغر دولت کوچکترین تاجر آرادیست که عضو شورای سیاستگذاری هم هست.
کوچکتر از علی اصغر هم داریم اما به اندازه او شناخته شده نیستند.
ببینید اسمش را چگونه نوشته؟
نوشته فرزند پسته.
یعنی تجارت را خانواده خودش دانسته و خودش را فرزند محصولش می داند.
علی اصغر حسرتیست برای خیلی ها که ای کاش در این سن تجارت را شروع می کردیم.
حال که خداوند روزی ات کرده که وارد تجارت شوی فقط نگرانتیم که مغرور نشوی.
شاکر خداوند باش تا روزی ات افزون گردد و بر مردم فخر فروشی نکن که این نعمت از تو گرفته نشود.
آفرین بر تو ای جوان ترین مرد آراد.
۹. مطالب سایت را با دقت بخوانید.
به این آدرس بفرستید: t.me/Arad102
خیلی از عزیزان مطالب سایت را با دقت نمی بینند چون همین سوال در هر خبری که از اطلاعات و ارتباطات تجاری می آید گفته می شود.
یعنی یک بار نیست که گفته شده بلکه صدها بار گفته شده اما عزیزان چون بی دقت رد می شود نمی بینند در حالیکه متاسفانه قدیمی آرادی هم هستند.
۱۰. بر همین عهدت بمان تاجر شدنت قطعیست.
چقدر زیبا نوشتی سجاد که مهمترین اتفاق زندگی ام تغییر ذهنیت و نگاه بوده است.
اکثر مردم فقط اگر پول زیادی به حسابشان بیاید خوشحال می شود و برای افزایش فهم و درک و نگاه و ذهنیت هیچ ارزشی قائل نیستند.
آنها درکی از عشق و محبت و معرفت ندارند و فقط پول برایشان ارزش است.
آفرین که ارزش های واقعی را شناختی و بر همین روش ادامه دهی پول هم از آنِ توست.
۱۱. طرح های بیچاره کننده ای که به ظاهر زیبا هستند.
شما را به خدا از این کارها نکنید.
از سرمایه گذاری ها به هر روشی دوری نمایید.
مخصوصا سرمایه گذاری بر روی تولیدی زدن.
تولید کننده هایی که سال ها تولید می کنند مانند .... در گل مانده اند.
شما با تجارت آشنا شده اید دوباره چرا می خواهید تولید کننده شوید؟
تجارت به مراتب از تولید پرسودتر است.
به جای این سرمایه گذاری ها پولتان را بر روی برند کردن خودتان بر تجارت و افزایش اعتبار و اعتماد خودتان خرج کنید.
از سرمایه گذاری ها به هر شیوه ای دوری نمایید.
همه سرمایه گذاری ها ظاهری زیبا دارند که می توانند مردم را فریب دهند.
اما ایران حتی یک نمونه سرمایه گذاری موفق نداشته است چون در کشور تورمی زندگی می کنیم و فهم مردم از سرمایه گذاری فقط رباست.
و هیچ فرقی بین حلال و حرام نمی گذارند.
بر روی خودتان سرمایه گذاری کنید تا در تجارت برند شوید.
همین.
۱۲. عشق به آراد رمز موفقیت تجارت است.
مهدی رفیعی راد جز ناموفق هاست که هر از چند گاهی در کامنت ها می بینید و در هیچ کامنتی بوی محبت و عشق نسبت به آراد ندارد.
مدیران ارشد بارها گفته اند که تجارت را ادامه دهید چه با آراد و چه بدون آراد.
ما هم از روی سخن مدیران ارشد این حرف را چندین بار نوشتیم و شما هم خواندید.
اما اینکه یک تاجری بگوید چه با آراد چه بدون آراد یعنی هیچ محبتی به آراد ندارد.
مثل اینست که پدر شما بگوید زندگی کن چه با من چه بی من.
اگر شما هم به پدرتان همین حرف را بزنید یعنی هیچ محبتی به پدرتان ندارید.
شما باید بگویید پدر جان ما بی تو زندگی نمی کنیم نه اینکه بگویید بله پدر جان من با تو یا بی تو زندگی می کنم.
همین هاست که ناموفقند.
۱۳. چه قدر خوشحالیم برای شما
حسن وطن پور عزیز چقدر از خواندن کامنتت لذت بردیم.
چقدر خداوند شما را دوست داشت که فهم تجارت را از بچگی در شما قرار داد و چقدر خداوند ما را دوست داشت که آرزوی بچگی های شما را در ما قرار داد.
ان شاالله حال که با هم آشنا شدیم تا فردای قیامتمان هم این آشنایی را ادامه خواهیم داد.
۱۴. از خانواده سمندر لذت می بریم.
خانواده سمندرها یک خانواده بسیار موفق آرادیست.
این خانواده در همه زمینه ها با آراد بسته اند.
مانند کسانی نیستند که بگویند ما آراد را در اینجا قبول داریم در آنجا قبول نداریم.
با اینکه قبل از آراد اختلافات زیادی با آراد داشته اند اما امروز خودشان را به طور کامل با آراد تطبیق داده اند.
و ما لذت می بریم از اینکه رشدشان را هر روز می بینیم.
۱۵. یعنی نمی توانی انرژی مثبت بدهی؟
در مطلب قبل مطلبی را درباره آقای امیری گفتیم به این امید که فکر کند و بیندیشد و از راه غلطش باز گردد.
این کامنت نشان می دهد که این شخص معتقد است خودش در راه درست است و انتقاد و پیشنهادش حق است و آراد در سمت غلط قرار گرفته است.
حالا از اینها که بگذریم ناراحت شدنش برایمان این کامنت را جذاب کرده است.
امیری جان
اینهمه امکانات در آراد واقعا نمی تواند قلبت را عاشق کند؟
باید حتما انرژی منفی بدهی تا بتوانی کامنت بگذاری؟
یعنی یک کامنت هم نمی توانی بگذاری که انرژی مثبت بدهی؟
اینقدر برایت سخت است؟
یعنی اگر نتوانی نق و غر بزنی و انرژی منفی بدهی فقط به یک سلام و علیک باید بسنده کنی؟
تو تاجر موفقی نمی شوی مگر اینکه تغییر روش دهی.
۱۶. آراد برندینگ یا یوتیوب؟
این کامنت مربوط به خبری است که درباره سریال بریجرتون و خانم ویسلدن نوشتیم.
چون خلیل ستاری را می شناسیم که بسیار دوست داشتنی است می خواهیم بگوییم خلیل جان:
اینجا سایت تجاری آراد برندینگ است نه یوتیوب و آپارات و فیلیمو.
فکر کنم باید یک قسمتی برای سایت باز کنیم به نام فیلم ها.
بعد ژانرهای مختلف را در آن بیاوریم مثلا عاشقانه، درام، رمانتیک، خانوادگی، رازآلود و ...
خدا خیرت بده خلیل جان. 😁