|
راه نوین مبارزه با فقر |
کافیست فقط یک بار فهرست کشورها را بر پایه جمعیت جستجو نمایید تا متوجه شوید ایران ۱۷مین کشور پرجمعیت جهان است.
حال فهرست کشورها را بر پایه مساحت جستجو نمایید تا متوجه شوید باز هم ما ۱۷مین کشور وسیع جهان هستم.
از نظر منابع و معادن و ذخایر نفتی و گازی جهان بین ۳ کشور اول جهانیم.
از نظر قدرت سیاسی جز ۱۰ کشور برتر دنیاییم.
از نظر قدرت علمی جز ۱۰ کشور برتر دنیاییم.
از نظر قدرت نظامی جز ۱۰ کشور برتر دنیاییم.
اما از نظر صادرات طبق آخرین آمارها ایران در رتبه ۳۷ قرار دارد و از نظر واردات هم در رتبه ۴۲ هستیم.
می خواهم چه بگویم؟
می خواهم بگویم چرا وقتی از نظر جمعیت ۱۷مین هستیم و این حجم بالا از ظرفیت را در کشورمان داریم در عرصه سیاسی، علمی، نظامی و هر چیزی که دلتان بخواهد جز ده کشور برتر دنیاییم اما به تجارت که خداوند نه دهم ثروت را در آن قرار داد می رسیم باید رتبه مان تا این اندازه فاجعه بار باشد؟
جالبتر اینجاست که رتبه ۳۷ را هم به خاطر صادرات نفتی داریم که دولت بر عهده گرفته است و اگر آمارهای صادرات غیرنفتی کشورها را با هم مقایسه کنیم رتبه ای بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ جهانی متعلق به ایران خواهد بود.
چرا این وضع پیش آمد؟
ما در کشوری زندگی می کنیم که تجارت را حقیر شمردیم و آن را خوار کردیم.
خداوند هم به جهت همینکه سنت پیامبرش را خوار کردیم ما را در حقارت قرار داد.
اگر فیلم سال های دور از خانه که زندگی زنی به نام اوشین را روایت می کرد به یاد داشته باشید همه فکر و ذهن اوشین این بود که دو فرزندش تاجر شوند و به آرزوی تاجر شدن فرزندانش سختی های زندگی را به جان می خرید.
ژاپنی ها اینگونه فیلم ساختند و شدند ژاپن و فیلم های ما را هم که می بینید که چگونه تجارت و پول را تحقیر می کنیم و شدیم ایران امروز پر از فقر و نداری.
تعداد مورد نیاز تاجر برای آبادانی ایران
اگر به آمارهایی که پروفسور تقسیمی در برنامه هایش ارائه می دهد دقت کنید می بینید که کشورهایی که از فقر به ثروت رسیدند وقتی این اتفاق برایشان افتاد که بیش از ۵۰ درصد مردم آن کشور به تجارت یا ارائه خدمات تجاری مشغول شدند.
یک فرهنگ سازی عمومی در جامعه شکل گرفت و شد تجارت مردمی در سراسر کشور.
اینگونه کشورشان را نجات دادند.
اگر این آمار را در ایران حساب کنیم یعنی باید بیش از ۱۰ میلیون نفر به تجارت و ارائه خدمات تجاری روی بیاورند.
در حالیکه آمارهای ما در ایران به عددی کمتر از ۵۰ هزار نفر اشاره دارد که سهم آراد در این میان قابل توجه است وگرنه عدد بسیار کمتر از اینها می بود.
خداوند در کتابش برای مومنان وعده فرموده که اگر ۲۰ نفر باشند باید از عهده ۲۰۰ نفر بر آیند و اگر ۱۰۰ نفر باشند باید از عهده ۱۰۰۰ نفر بر آیند. سوره انفال آیه ۶۵
یعنی هر یک نفر کار ده نفر را بکند.
اگر حتی چنین شود ما نیاز به ۱ میلیون تاجر و ارائه دهنده خدمات تجاری داریم تا ایران را از این وضعیت نجات دهیم.
آراد بدون بنگاه ها نمی تواند ادعایش را جامعه عمل بپوشاند.
آیا آراد به تنهایی و بدون حمایت بنگاه ها می تواند ۱ میلیون نفر را سازماندهی نماید؟
اصلا می تواند یک میلیون نفر را پیدا کند تا بتواند جهت بدهد؟
به هیچ وجه امکان پذیر نیست.
از اینروست که بنگاه ها را راه اندازی نموده تا بتواند ساختار فوق حرفه ایش را در ایران به جریان بیندازد و فوج فوج مردم را به تجارت بیاورد.
و عدد ۱۱۰۶ بنگاه را برای تثبیت وعده هایش در نظر گرفته است.
حال یک میلیون نفر را بر ۱۱۰۶ بنگاه تقسیم کنید.
هر بنگاه تقریبا ۹۰۰ نفر.
این تعداد به راحتی شدنیست.
به فرموده مهندس قربانی در میتینگ روز گذشته هر مدیر بنگاه به راحتی می تواند ۱۱۶ نفر را در بنگاهش جهت بدهد و با توجه به اینکه یک بنگاه می تواند ۱۶ مدیر داشته باشد می تواند تا بیش از ۱۰۰۰ تاجر را در خود پرورش دهد.
پس اگر ۱۱۰۶ بنگاه را داشته باشیم و هر کدام هم هزار تاجر را در خود پرورش دهند می بینیم که بیش از یک میلیون تاجر خواهیم داشت.
که ان شاءالله با اهتمامی که در این تاجران آرادی می بینیم هر یک کار ده نفر می کنند و این می شود انرژی بیش از ده میلیون نفر.
حال می شود با یقین کامل گفت که فقر را از ایران به طور کامل برده ایم.
تمام بیکارهایمان مشغول کار شده اند.
عده ای به تجارت مشغولند.
عده ای خدمات تجاری می دهند.
عده ای به تولید محصولاتی که باید صادر شود مشغولند.
عده ای در حمل و نقل این کالاها به کار گرفته می شوند.
و چون پول در کشورمان زیاد می شود تجارت های داخلی مان هم رونق می گیرد و قدرت خرید مردم بالا می رود و مغازه دارهای محلی و شهری هم کسب و کارشان جان می گیرد.
مالیات هایی هم که از این تجارت ها به دولت می رسد و عوارضی که برای تجارت ها به دولت می رسد دولت و حکومتمان را هم ثروتمند می کند و می تواند به خدمات متنوع جهت آبادانی کشور بپردازد.
اینها رویا می ماند اگر بنگاه ها در آراد شکل نگیرد.
و تبدیل به واقعیت می شود اگر بنگاه ها کارشان را جدی بگیرند.
تفاوت های بنگاه داری و تاجر بودن
یک تاجر فقط یک تاجر است که تجارتی را انجام می دهد.
خدا خیرش بدهد و رفتگانش را هم بیامرزد که به اندازه خودش به رونق تولید و اشتغال کمک می کند.
به طور متوسط در ماه چند تجارت می زند و از هر کدام هم سود خوبی بدست می آورد.
اما یک بنگاه فقط یک تاجر نیست و یک تجارت هم انجام نمی دهد.
بیش از صد تاجر است و نزدیک است به هزار تاجر برسد.
اگر هر کدام از تاجرانش به مثال مهندس قربانی در میتینگ دیروزشان فقط یک معامله تجاری بزنند می شود ۱۰۰۰ تجارت در ماه.
حال تصور کنید بنگاه دار ده درصد یا ۲۰ درصد از سود هر تجارتی کمیسیون بگیرد.
سود این بنگاه دار چند صد برابر سود آن تاجر خواهد شد.
این حساب دنیایی اش.
حساب آخرتی هم که در نظر بگیرید تاجر فقط با تجارت خودش موجب رشد خود شده و البته رونق تولید را برای همان اندازه ای که خودش تجارت می کند به ارمغان آورده اما بنگاه دار بیش از چند صد برابر تجارت را به یاری اعضایش رقم زده و در زندگی تعداد زیادی نقش سازنده داشته است.
کدام را انتخاب کنیم؟
هر جور حساب کنیم بنگاه داری به تاجر شدن ارجحیت دارد.
اگر کسی هست که دغدغه کشور دارد می فهمد که تاجر شدن به تنهاییِ خودش درد چندانی را از این کشور به قهقرا رفته درمان نمی کند و باید گروهی از مردم تاجر شوند.
اگر کسی درد مردم را در سینه حس می کند باید بداند که بسیج مردم در تجارت موجب نجات است و تجارت تنهایی خودش چاره ساز نیست.
اگر حتی کسی فقط به پول خودش می اندیشد هم با یک محاسبه سر انگشتی می فهمد که سود بنگاه داری چند صد برابر سود تجارت است.
و البته این را هم در نظر داشته باشید که آراد متعهد شده این ۱۱۰۶ بنگاه را ۱۱۰۷ بنگاه نخواهد کرد.
یعنی می خواهد تمام تمرکزش را بر عدد محدودی قرار دهد تا خیال بنگاه داران را از آینده شان راحت کند.
اما تعداد تاجران را هیچ محدودیتی قرار نداده است پس اگر کسی حتی نگران امنیت و آینده هم باشد باید بداند که این نگرانی ها همه بی مورد است.
تجارت آنقدر ظرفیت دارد که به این زودی ها در ایران پر نمی شود.
تازه بعد از ایران باید سراغ ظرفیت های تجارت های بین المللی رفت که با پتانسیل های نابی که در آراد با نمایندگان خارجی اش رقم زده به راحتی مهیاست.
جمع بندی
چرا ادعاهای خیلی ها محقق نمی شود و ادعاهای آراد عملیاتی می گردد؟
چون آنها وقتی وعده ای می دهند به امکان عملیاتی شدنش فکر نمی کنند اما آراد به آنها به صورت دقیق فکر می کند.
آراد می گوید مدیران ارشد وظیفه قوی کردن بنگاه ها را دارند.
۴ مدیر ارشد هستند و ۱۱۰۶ بنگاه.
هر مدیر ارشدی می شود ۲۷۶ بنگاه.
و این موضوع عملیست و کار سختی نیست.
سپس می گوید هر بنگاهی هم بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ تاجر را برنامه بدهد و یاری کند.
این هم عملیاتیست و کار سختی نیست.
بنگاه هایی که یک مدیر دارند می توانند ۱۰۰ تاجر را جهت بدهند و بنگاه هایی که چندین مدیر دارند می توانند تا هزار تاجر را جهت بدهند.
حال تعداد بنگاه ها ضربدر تعداد تاجرانشان می شود جمع کل تاجران آرادی.
اینهمه محصول و ظرفیت هم که در ایران هست.
نمایندگان خارجی هم هستند که کمک می کنند برای دور زدن تحریم ها و انجام صادرات.
چه چیز کم داریم؟
هیچ چیزی کم نداریم جز اراده ای محکم و تلاشی استوار.
که این هم در آرادی ها به وفور یافت می شود.
پس این ادعا را به زودی زود به تماشا خواهیم نشست.
ان شاءالله چون نیت هایمان پاک است خداوند هم یاری مان خواهد کرد.