۴ بخش برای تحقق استراتژی
لازم به ذکر است که جنگ و جهاد بر دو نوع است.
یکی حَرب است که در حرب، خون و خونریزی اتفاق می افتد.
و یکی فَتح است که در فتح هیچ خون و خونریزی اتفاق نمی افتد و طرف مقابل از هیمنه لشکر حریف خود را تسلیم می نماید.
اینکه آراد نام فتح را برگزیده به این دلیل است که می خواهد بگوید ما تجارت را در جهان خواهیم گرفت بدون اینکه نیاز به افعال زشت و ناپاکی که برخی مافیای تجارت انجام می دهند داشته باشیم.
بخش اول: جایگاه ویژه آراد و آرادی ها در سرنوشت ایران و تحولات جهان
در این بخش باید درباره دو گزاره مهم نظر موافق یا مخالف بدهیم.
لطفا به این دو گزاره با دقت توجه کنید و در قلبتان جوابی محکم بدهید که آیا موافقید یا مخالفید و چون نیاز نیست نظرتان را به ما هم بگویید لطفا راستش را به خودتان بگویید و از فریب خودتان پرهیز نمایید.
گزاره اول: اگر آراد و آرادی ها توانستند اقتصاد مردم ایران را نجات دهند که توانسته اند در غیر این صورت با مشاهده آنچه در کشور می بینیم هیچ امیدی به نجات اقتصاد ایران نیست.
انتخاب کنید: موافقم یا مخالفم.
گزاره دوم: آراد و آرادی ها پتانسیل بالقوه فتح تجارت های جهانی را به صورت کاملا مستقل چه از نظر فکری و چه از نظر مالی دارند و به هیچ ارگان یا نهادی وابسته نیستند و این توانایی در آنها هست که کفه اقتصاد و تجارت دنیا را به سمت ایران سنگین نمایند حال اگر ارگان ها و نهادها به همراهی بیایند که خدا را شکر می گوییم.
دقت کنید که نگفتیم همین امروز این اتفاق افتاده است بلکه گفتیم می شود که با آراد و آرادی ها این اتفاق در آینده ای نزدیک بیفتد.
حال انتخاب کنید: موافقم یا مخالفم.
خواهشی که دارم اینست:
اگر پاسختان به هر دو گزاره موافقت بود ادامه استراتژی را بخوانید در غیر اینصورت نویسنده حق خود می داند که شما را از خواندن ادامه مطلب منع نماید و راضی نباشد که متنش را بخوانید.
بخش دوم: لزوم کار تشکیلاتی برای فتح تجارت جهانی
حال که موافقیم می توانیم مردم ایران را از فقر نجات دهیم و قله های تجارت جهانی را به نفع ایرانی ها فتح کنیم سوال مهمی پیش می آید.
آیا بدون کار تشکیلاتی و سازمان دهی منظم این امر امکان پذیر خواهد بود؟
یقینا خیر.
شعار فتح تجارت جهانی شعاریست که آراد سالیان سال آن را بیان نموده اما هیچگاه امکان تحقق این شعار در سال های قبل نبوده است.
به این دلیل که اولا آرادی ها این خود باوری را نداشتند که می توانند تا این اندازه در صحنه جهانی تاثیر گذار باشند.
دلیل دوم اینکه هر استراتژی نیازمند یارانی باوفا برای تحقق پیدا کردن است که در گذشته این تعداد آرادی باوفا و همدل و متخصص به تعداد کفاف نبوده است.
اما آنچه در ۳ ماهه اول سال ۱۴۰۳ دیدیم نشان از باور عمیق آرادی ها و همدلی آنها داشته و شرایط را برای ایجاد یک تشکیلات قوی آماده نموده است.
از اینرو در ۲۳ تیر ۱۴۰۳ طرح بنگاه های تجاری رونمایی گردید و در ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ نیز اولین دوره انتخابات شورای سیاستگذاری برگزار شد.
در حقیقت آراد با این دو سازه تشکیلاتی نشان داد که برای فتح تجارت جهانی بدون شورا و بنگاه ها امکان فتح نیست.
درست است که هم شورا و هم بنگاه ها بسیار نوپا هستند اما اثرات این دو سازه تشکیلاتی چنان در همین مدت کوتاه پر برکت و آشکار بوده است که هر انسان خردمند یا حتی جاهلی را به تصدیق و تایید وا می دارد.
از اینروست که می بینیم ۴ مدیر ارشد آراد به سان ۴ سردار اقتصادی در ۴ جناح به میدان آمده اند و عزم رشد این دو تشکیلات آینده دار را دارند.
از اعضای محترم شورا و مدیران والا مقام بنگاه های تجاری هم این انتظار می رود که خود را یک سرباز ساده نبینند.
بلکه شما یک فرمانده تمام عیار اقتصادی هستید که چشم امید مردم ایران به تحرکات شماست خواه شما را بشناسند یا نشناسند.
از آنجا که اعضای شورا از دل مدیران بنگاه ها انتخاب می شوند و ظرفیت اصلی اقتصادی مربوط به بنگاه هاست و شورا پتانسیل اقتصادی چندانی ندارد در نتیجه توجه اصلی مدیران ارشد به بنگاه های تجاری معطوف است.
به قول شاعر که می گوید:
چون که صد آید نود هم پیش ماست.
کسانی که شایعه پراکنی هایی انجام می دهند مبنی بر اینکه ممکن است شورا یا بنگاه های تجاری مدتی بعد در آراد وجود نداشته باشند این وعده آراد را به خاطر داشته باشند که شورا و بنگاه های تجاری هیچگاه از ساختار آراد حذف نخواهند شد بلکه تمام توجه مدیران ارشد به قوی تر شدن روزافزون این دو سازه تشکیلاتی که برخواسته از عزم و اراده مردم ایران است منعطف خواهد بود ان شاءالله.
بخش سوم: باید عدد شورا و بنگاه ها مشخص و واضح باشد.
آراد به این یقین رسیده که با وجود شورا و بنگاه های تجاری تحقق شعار فتح تجاری یقینی و قطعیست ان شاءالله.
اما آنچه لازم است به آن پرداخت شود تعداد دقیق این ظرفیت برای رسیدن به نتیجه است.
اگر تعداد مشخص نباشد ذهن آرادی ها درک درستی از دورنما و چشم انداز استراتژی نخواهد داشت.
اگر تعداد مشخص نباشد آرادی ها نمی توانند آینده مالی و اقتصادی خود را به درستی تخمین بزنند و محاسبه نمایند.
اگر تعداد مشخص نباشد معلوم نمی شود که آیا این حرف ها یک استراتژی عملیاتیست یا یک شعار تو خالی؟
اما اگر تعداد مشخص باشد همگان می توانند به این باور برسند که این شعارها کاملا اجرایی و منطبق بر عقل سلیم است.
حال این وسط با تعداد اندکی که خودشان هم می دانند آراد و آرادی ها لشکر پیروزند اما عناد و لجاجتشان اجازه پذیرش نمی دهد کاری نداریم.
آنچه مشهود است اینکه قاطبه آرادی ها در این استراتژی همراهی می نمایند و این ظرفیت بالقوه به بالفعل تبدیل خواهد شد ان شاءالله.
رسیدن به عددی دقیق که بعد از آن نیاز به تغییر نباشد کار ساده ای نبوده است.
از سویی باید عدد به گونه ای انتخاب می شد که هم کم نباشد و هم زیاد.
کم نباشد از این جهت که فردا روز نگوییم این تعداد که قرار دادیم کم است و برای فتح به تعداد بیشتری نیاز بود.
زیاد نباشد از این جهت که فردا روز نگوییم این تعداد زیاد است و ما از پس رسیدگی به این تعداد زیاد بر نمی آییم.
عددی که برای اعضای شورا در نظر گرفته شده است ۱۱۶ نفر است که در ۱۰ کمیسیون دسته بندی شده اند.
ممکن است در آینده، تعداد این ۱۰ کمیسیون کم یا زیاد شود اما تعداد ۱۱۶ را نمی خواهیم تحت هیچ شرایطی تغییر دهیم تا دو حرف نشود.
۱۱۶ نفر انسان بامرام همیشه در آراد هستند و ما هیچ وقت نخواهیم گفت که توان اجرایی این تعداد را نداریم.
از سوی دیگر شورا وظایفی دارد که با ۱۱۶ نفر به صورت کامل انجام خواهد شد و فردا روز نمی گوییم کمند این نفرات.
۱۱۶ نفر عضو شورا برای فتح تجارت جهانی و نجات کامل ایران کفایت می کند ان شاءالله.
اما تعیین عددی که لازم بود تا برای بنگاه ها در نظر گرفته شود کاری بسیار سخت تر بوده است.
اولین موضوعی که مدیران ارشد به آن پرداختند این بوده که این عدد باید به گونه ای باشد که خود مدیران ارشد به صورت کاملا مستقیم و بدون حجاب و واسطه از پس آن بر بیایند.
چون قرار نیست بنگاه ها به شخص دیگری حواله داده شوند و مدیران ارشد باید با آنها در ارتباط باشند.
از آنجا که مدیران ارشد در آراد ۴ نفرند و این ۴ هم قرار نیست ۵ شود و خداوند این ۴ مرد نازنین و دوست داشتنی را برای همه ما آرادی ها نگه دارد و نیز سلامت و طول عمر عنایت فرماید و از جمیع بلایا مصون دارد تعداد بنگاه ها باید عددی باشد که توان اجرایی این بزرگواران اجازه اجرایش را بدهد.
هر یک از مدیران ارشد، عددی را بنا بر وسع خود و تجربه طولانی که در امر مدیریت دارند مشخص نمودند که گویا عددهای این بزرگواران نزدیک به هم بود.
خدا شاهد است که من خیلی پافشاری کردم تا عدد هر یک از مدیران ارشد را به من بگویند تا برایتان فاش کنم و بُرِش خودم را نزد شما اثبات نمایم اما صادقانه اش اینست که به من هم نگفتند اما همینقدر گفتند که به شما بگویم عددها نزدیک به هم بود.
نویسنده تلاش کرد تا بیشتر کنجکاوی کند تا اینکه با یک تَشَر جانانه مهندس قربانی که شما هم نظیرش را در میتینگ هفته پیش این مرد دوست داشتنی شاهد بودید مواجه گردید.
من که خودم آن فایل ضبط شده میتینگ را فردای همان روز دیدم و با تشری که بر خودم صورت پذیرفت مقایسه کردم گفتم که تشر میتینگ با شما، نوازش پدرانه ای بوده است.
من از خدا به جهت شنیدن این تشر لرزه افکن بر تن، انتظار ثواب دارم.
البته خدا کند ملائک نگویند اخسئوا.
تو برای ریاکاری و نیت ناسالمی که در دلت داشتی نه تنها پاداشی نمی بری بلکه عذاب هم می شوی. 😂
وقتی میانگین این ۴ عدد مشخص گردید به عدد ۲۸۸ رسیدند که باید در چهار ضرب می شد تا تعداد بنگاه ها مشخص شود که می شد عدد ۱۱۵۲.
از آنجایی که قانون سود بنگاه ها از پروموشن به دو حالت ۱۱ و ۶ درصد مصوب ۳ شهریور ۱۴۰۳ مشخص شد و به قانون ۱۱۰۶ معروف گردیده است و هزار و صد و شش به ۱۱۵۲ هم نزدیک است به جهت آنکه در ذهن ها بماند و تاثیرگذاری بیشتری هم داشته باشد و از طرف دیگر با عدد ۱۱۶ که اعضای شوراهاست قرابت بیشتری دارد عدد نهایی بنگاه ها ۱۱۰۶ بنگاه تعیین گردیده است.
در حال حاضر تعداد بنگاه های ما ۴۴۳ بنگاه است و ۶۶۳ بنگاه نسبت به عدد نهایی تعیین شده کمتریم که امید داریم به همین زودی ها با باور بیشتر آرادی هایی که وارد عرصه بنگاه داری نشدند به این عدد برسیم هرچند کم بودن موجب توقف یا کندی طرح نمی شود بلکه چون در حال حاضر تعداد کمتر است بهتر می توان تعداد موجود را جهت داد.
حال تصور کنید ۱۱۶ عضو شورا و ۱۱۰۶ بنگاه تجاری که هر کدام از این ها در طول زمان قوی شده اند و یک فرمانده قوی اقتصادی تمام عیار هستند.
آیا به راحتی نمی توانیم شعار فتح تجارت جهانی و نجات اقتصادی ایران را شاهد باشیم؟
یقینا می توانیم به فضل خدا و لطفش که همواره درباره ما آرادی ها جریان داشته و خواهد داشت چرا که او می داند نیتی جز اصلاح امت پیامبر آخرالزمانش نداریم.
این تعداد از اعضای شورا و بنگاه ها، نه برای تحقق این شعار کم است که فردا روز بگوییم چون کم بودیم نتیجه حاصل نشد و نه زیاد است که فردا روز بگوییم به مدیریت این تعداد نمی رسیم.
بخش چهارم: وظایف واضح اعضای شورا و مدیران بنگاه های تجاری
حال که تعداد هم مشخص گردید باید وظایف به صورت کاملا شفاف مشخص شود.
ابتدا برای اعضای شورا وظایف را مشخص می کنیم.
با این مقدمه شروع می کنیم که آراد برای خودش و آرادی ها ۵ اصل قرار داده که همه بر آن اجماع داریم و بعید است کسی پیدا شود که منکر این ۵ اصل باشد جز همان شکاکان و بددلان که آنها اگر ۵ اصل، یک اصل هم شود راضی نمی شوند و اگر ۵۰ اصل هم شود راضی نمی شوند.
آمارهای رفراندوم امروز هم نشان می دهد که بیش از ۹۹ درصد آرادی ها معتقدند اصول را باید مدیران ارشد تنظیم نمایند و فروع را به اعضای شورا بسپارند که جزییات کامل این رفراندوم، فردا بعد از اتمام رای گیری بر روی سایت قرار خواهد گرفت.
ابتدا این ۵ اصل را با هم ببینیم.
- اقتصاد
- تجارت
- اطلاعات
- ارتباطات
- پروموشن
با هم مرور می کنیم که ببینیم آیا کسی هست که این ۵ اصل را زیر سوال ببرد و بگوید یکی یا چند تا از این اصول جزء اصل ها نیستند؟
از اصل اول یعنی اقتصاد شروع می کنیم.
آیا کسی از شما هست که بگوید آراد باید اقتصاد را از اصل کار خودش خارج کند و به طور مثال به دین، فرهنگ، سیاست، ورزش و یا هر چیز دیگری بپردازد؟
همه با هم اتفاق نظر داریم که اقتصاد اصل ماست.
حال به سراغ اصل دوم یعنی تجارت می رویم.
آیا کسی از شما هست که بگوید آراد باید راه نجات اقتصادی را در تجارت نبیند و مثلا در سرمایه گذاری ببیند و آرادی ها را به آن تشویق نماید؟
یا آراد باید به جای تجارت، آرادی ها را به سمت بنّایی و نجّاری و کشاورزی و دامپروری سوق دهد.
یا آراد باید به جای تجارت از مزایای نداشته کارگری و کارمندی در ادارات با آرادی ها سخن بگوید تا همه آرادی ها به کارگری و کارمندی بچسبند و از آن جدا نشوند!!!
می بینیم اینجا هم با یکدیگر هم دل و هم نظریم که بله تنها راه نجات اقتصادی تجارت است.
می خواهیم اصل سوم یعنی اطلاعات را مورد بررسی قرار دهیم.
آیا کسی از شما هست که بگوید برای رشد در تجارت انسان نباید اطلاعاتش را هر روز بهتر از قبل نماید و هر چه انسان کم اطلاعات تر باشد بهتر است؟
یقینا همه می دانیم که برای رشد در تجارت باید اطلاعات تجاری مان روز به روز افزایش یابد و ما آرادی ها تجارتی را شایسته تکریم می دانیم که با علم و دانش واقعی همراه باشد نه با زد و بند و پارتی بازی و رانت و امثالهم.
پس اصل بودن اطلاعات را هم پذیرفته ایم.
حال می رویم به سراغ اصل چهارم یعنی ارتباطات.
آیا کسی از شما هست که بگوید در تجارت باید ارتباطات خود را کم نگه داریم و یا اصلا ارتباطات نداشته باشیم.
همه می دانیم در تجارت هر چه ارتباطاتمان بیشتر و با کیفیت تر باشد پیروزتر و به فتح نزدیکتریم.
پس اصل بودن ارتباطات هم بر همگان واضح و مبرهن است.
می خواهیم اصل پنجم یعنی پروموشن را بازبینی کنیم.
آیا کسی هست از شما که بگوید پروموشن هر چه کمتر باشد تجارت راحت تر و آسان تر است؟
چون پروموشن یعنی همان برند شدن و کسی هست که بگوید در تجارت هر چه مخفی تر و گمنام تر باشیم موفق تریم.
سربازان گمنام امام زمان که نیستیم که باید مخفی تر و گمنام تر باشیم.
نماز شب هم که نمی خواهیم بخوانیم که بگوییم نباید ریا کنیم.
تجارت است و ریا کردنش.
ریا یعنی همان دیده شدن از ریشه ر ا ی که در عربی به معنای دیدن است.
آیا کسی هست که بگوید کسانی که پروموشن ندارند موفقترند از کسانی که پروموشن دارند؟
۱۸ هزار نفر را رایگان وارد تجارت کردیم و یک نفرشان هم تاجر نشد.
مومن که از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود تا به حرف نخ نما شده عده ای بی تجربه حرف های لایک دار شبکه اجتماعی را تحویل ما بدهد.
آنهایی که معتقدند باید تجارت رایگان شود تا مردم به سمتش بیایند زحمت بکشند به صورت رایگان ۱۰۰ نفر را تاجر کنند تا بعد نظریاتشان را همه ما آرادی ها با گوش جان بشنویم.
و آیا کسی هست که بگوید پروموشن پایین تر داشتن فضیلت و برتری بیشتری دارد از پروموشن بالاتر داشتن؟
پس همه اجماع نظر داریم که تاجر باید دغدغه اش بر روی مذاکراتش باشد و برند شدن را کارمندان آراد با قدرت پروموشنش برایش انجام دهند.
حال اگر کسی پول پروموشنی بالاتر را واقعا نداشت عیب ندارد که با پروموشن پایین کار کند و بقیه زحمت برندسازی اش را خودش وقت بگذارد و از آراد یاد بگیرد و انجام دهد.
پس پروموشن هم یک اصل غیر قابل انکار است.
آراد این ۵ اصل را قرار داده و همگان درباره این ۵ اصل اجماع دارند.
اما یک سوالی پیش می آید.
آیا به جز این ۵ اصل، نیاز است تا اصل ششمی هم قرار داده شود؟
ما اثبات می کنیم که نیاز به اصل ششمی نیست اما یقینا در فروع نیازهای زیادی هست که باید دیده شود.
اصل یعنی چیزی که همه به آن نیاز داریم و اگر چیزی باشد که همگانی نباشد و نیاز عده ای باشد فرع ماجراست.
مانند ریشه درخت که همه میوه های یک درخت از آن ارتزاق می کنند.
و یا تنه درخت که همه میوه ها مواد مورد نیازشان را از آن می گیرند.
ریشه و تنه اصل درخت هستند.
اما شاخه ها اینگونه نیستند.
چون همه میوه ها بر روی یک شاخه نیستند.
تعدادی بر روی این شاخه و تعدادی بر روی شاخه ای دیگر و ده ها و صدها شاخه دیگرند.
پس شاخه ها فرع درختند و چه بسا شاخه ای نباشد و باز هم درخت با شاخه های دیگرش میوه می دهد.
برای اثبات اینکه ۵ اصل کفایت می کند کافیست هزار تازه وارد را در نظر بگیرید.
فرض کنید این هزار نفر هیچ هری از بری از تجارت نمی دانند و روز اول حتی نمی دانند تجارت با کدام ت نوشته می شود.
فرض کنیم همه این ۱۰۰۰ نفر، اقتصاد را که اصل اول آراد است اصل اول زندگی شان کرده باشند و بزرگترین دغدغه شان شود همین اقتصاد و دیگر دغدغه های غیر اقتصادی را فرع زندگی شان قرار دهند و اولویت اول تا دهم بشود اقتصاد و اولویت یازدهم به بعد سایر موارد شود.
سپس تجارت را که اصل دوم آراد است اصل زندگی شان قرار دهند و از هیچ مسیری به اندازه تجارت و حتی نزدیک به تجارت انتظار رشد نداشته باشند و بیشترین وقت و انرژی خود را به تجارت اختصاص بدهند.
آنگاه اطلاعات را که اصل سوم آراد است سرلوحه کارشان قرار دهند و هر روز اطلاعات تجاری را از طریق سایت آراد برندینگ، مدرسه تجارت، پادکست های مدیران ارشد، دروس مکتب تجارت و راستی، میتینگ های تاجران، کانال های بنگاه ها، نشست های حضوری و ... به صورت کاملا رایگان افزایش دهند.
در ادامه ارتباطات تجاری را که اصل چهارم آراد است در زندگی شان پر رنگ نمایند.
هر چه انسان غیر تجاری در زندگی شان هست را حذف یا کمرنگ نمایند و آرادی ها و بقیه ارتباطات تجاری را با آنها جایگزین کنند.
و در آخرین مرحله برای برند شدن و داشتن سرنخ های تجاری بیشتر، پروموشن خود را افزایش دهند تا خدمات و سرویس های بیشتری را از سوی کارمندان آراد برندینگ دریافت نمایند.
این هزار نفر که این ۵ اصل را در زندگی شان به جریان بیندازند چند نفرشان به کمتر از یک سال تاجر می شوند؟
منِ نویسنده با سابقه بیش از هشت ده ساله ام شهادت می دهم که همه هزار نفر تاجر می شوند اگر به همین ۵ اصل پایبند بمانند.
اینکه می گویم هشت ده ساله و عدد دقیق نمی گویم برای اینست که در مقطعی از بودنم در آراد فریب شیطان خوردم و رابطه ام را با آراد کمرنگ نمودم.
از این جهت است که وقتی گردش زمین به دور خودش و خورشید را نگاه می کنم بیش از ده سال است که در آرادم اما وقتی به صورت واقعی و بینی و بین اللهی نگاه می کنم حدود هشت سال است.
شما هم بین خود و خدایتان خلوت کنید ببینید آیا همین ۵ اصل برای تاجر شدن هر کسی کافی نیست؟
من کور دیده ام که تاجر آرادی موفقی شده است.
چوپانی که پیش از آراد گوسفند به مرتع می برد دیده ام که اکنون صادرات به کشورهای اروپایی دارد.
پیرمرد و پیر زن هفتاد ساله ای که هیچ چیز از اینترنت نمی دانست دیده ام که تاجر شده اند.
نوجوان ۱۷ ساله دیده ام که تجارتش را انجام داده است.
چه بسیار از خانم های خانه دار و دختران جوانی که خانواده شان اجازه بیرون رفتن از خانه را به آنها نمی دادند و به برکت اینترنت و برندسازی اینترنتی که اساس پروموشن هاست امروز تاجرند.
معتادی که سال ها گرفتار اعتیاد بوده و سین را شین و شین را سین می گفت دیده ام که تاجر شده و اعتیادش را کنار گذاشته است.
معتاد دیگری از همین دست دیده ام که تاجر شده و اعتیادش را هم کنار نگذاشته بلکه تریاک اصل می گیرد و می کشد و معتقد است برای سلامتی در سن و سال پیری که دارد خوب هم هست. 🤯
اینها را گفتیم تا به اعضای شورا این مطلب را بگوییم.
واقعا اگر می خواهید برای آرادی ها سازنده باشید همه فکر و ذهنتان را بر روی این بگذارید که چه کنید این ۵ اصل آراد بشود ۵ اصل اول زندگی آرادی ها.
هر چقدر توانستید آرادی ها را به این ۵ اصل پایبندتر کنید به همان میزان در شورا و مقامی که امروز دارید موفقتر خواهید بود.
یقینا دعای خیر آرادی ها هم پشت سرتان خواهد بود.
به طور مثال یکی از شما اعضای شورا بیاید و بگوید در ۶ ماهه ای که از تصدی من در شورا می گذرد با ۱۸۰ نفر که پیش از من اقتصاد اولویت اول زندگی شان نبود کاری کردم که اکنون جز اقتصاد به چیز دیگری فکر نمی کند.
همه می گوییم آفرین این یعنی یک کار حساب شده و دقیق.
یا یکی دیگر بگوید من بر روی ۳۴۲ نفر اثر گذاشته و اکنون تجارت اولین و حتی تنهاترین مسیر درآمدی زندگی شان است که سفت و سخت به آن چسبیده اند.
احسنت به این تلاشت.
یا دیگری بگوید من بر روی ۵۲۷ نفر که اطلاعات و آموزش های سایت را جدی نمی گرفتند اثر گذاشتم و آنها دیدن فیلم و سریال های بی فایده را کنار گذاشتند و مشغول دیدن آموزش های مدرسه تجارتند.
مرحبا به این همتت.
یا دیگری بگوید من با ۸۹۴ نفر کاری کردم که دیگر در گوشی موبایلشان هیچ ارتباط غیرتجاری نمی بینی و شب و روزشان را با آرادی ها یا مشتریان و تامین کنندگان غیرآرادی گره زده ام و هیچ چیزی غیر از تجارت در گوشی موبایلشان نیست.
خدا پدر و مادرت را بیامزرد.
یا دیگری بگوید من با ۴۵۷ نفر که پول داشتند و پولشان را در بانک ها، بورس، فارکس، شرکت های هرمی و سرمایه گذاری، رمز ارزها در حال نابود کردن بودند صحبت کردم و این پولها را در مسیر پروموشن قرار دادم و به آنها فهماندم پروموشن در واقع هزینه کردن بر روی شخصیت، منش، برند و اعتبار خودت در این زندگی دنیاست و همین رشد شخصیتی که به تو می دهد موجب می شود آخرت بهتری هم داشته باشی.
این می شود یک شورای اثر گذار.
در کنار این ۵ اصل، فروعی هم وجود دارد مانند تامین، لجستیک، نقل و انتقال مالی، ترویج دیگران به تجارت، مدیریت و رسانه مستقل که اینها هم در کمیسیون های مختلف شورا دیده شده است که وقتی با آن ۵ اصل ممزوج شود سیل اقتصادی آرادی ها به جریان می افتد و همگان را به تعالی و موفقیت اقتصادی می رساند.
سیلی که نابود کننده است برای کسانی که پیشتر مردم را در جهل و بی خبری قرار دادند و تجارت را فقط برای خودشان و خانواده هایشان خواستند که خداوند لعنتشان کند.
چگونه توانستند حق را پنهان سازند در حالیکه می دیدند این مردم با فقر به چه حقارت هایی افتاده اند.
و خداوند بر لعنتشان بیفزاید آنجایی که خود را عاشق و خیرخواه مردم نشان دادند و مردم ساده لوح نیز فریبشان را خوردند و خیرخواهی شان را باور کردند.
این بود وظیفه شورا و اعضایش که اگر به همین سبک عمل شود خروجی های واقعی خواهیم دید.
اما اگر شورا به راهی غیر از این برود می شود شبیه همین مجلس ها و شوراهای تشریفاتی مان که سال های سال است نه تنها دردی از مردم درمان نمی کنند بلکه خودشان تولید درد می کنند.
حال به بررسی وظیفه بنگاه ها می پردازیم.
بنگاه ها باید تجارت اعضایشان را رشد بدهند.
پس اولا باید اعضایی باشد که بخواهند رشدشان بدهند.
پس هر چه تعداد اعضا بیشتر باشد بنگاه اثرگذارتر است.
حال تصور کنید بنگاهی را که اعضایش ۱۰۰ نفرند و هر ۱۰۰ نفر پروموشن ۱ دارند.
و بنگاه دیگری که اعضایش همین ۱۰۰ نفر و حتی کمترند اما تمام اعضایش پروموشن ۱۲ دارند.
چقدر فرق بین این دو بنگاه در رشد تجارت ها می بینید؟
شاید مثال جالبی نباشد اما برای درک موضوع که قریب به ذهن تازه واردهایی باشد که هنوز تجارت را کامل درک نکرده اند این مثال را به کار می برم و از قدیمی ها عذر می خواهم.
نمایشگاه ماشینی را تصور کنید که ۱۰۰ ماشین آخرین مدل در آن است مانند بی ام دبلیو، بنز، ولوو، پورشه و امثال اینها.
و یک دوچرخه فروشی را تصور کنید که دوچرخه های دست دوم می فروشد ولو دو هزار دوچرخه در آن باشد.
و یا نمایشگاه ماشینی که بهترین ماشینش یک سمند مدل ۹۰ است و نهایتا پراید صفر در آن به فروش می رسد.
تفاوت چقدر است؟
از اینروست که می گوییم بنگاه ها باید در قدم اول عضو گیری داشته باشند و اعضایشان را به پروموشن بالاتر به آن اندازه ای که واقعا در توانشان هست تشویق نمایند.
با آنکه در روایات ما به دفعات از ائمه معصومین نقل شده که اگر کسی سرمایه اولیه برای ورود به تجارت را ندارد قرض کند و تجارت کند اما اجیر و کارمند کسی نشود اما ما نمی گوییم حتما قرض کنید و پروموشن بگیرید اما واقعا اشتباه می کنید اگر پولتان را در بانک، بورس، رمز ارز، دلار، سکه، ملک و ماشین سرمایه گذاری کردید اما وارد تجارت نمی کنید و برندتان را رشد نمی دهید.
حال که بنگاه ها دارای اعضای با بهترین سطح از پروموشن شده اند لازم است تا موانع تجارت را برطرف سازند تا اعضایشان تجارت ها را با بیشترین بازدهی به ثمر بنشانند.
بنگاه های پروموشن پایین حتما از اعضایشان بخواهند که وقت بگذارند و همان کاری که قرار بود کارمندان آراد برایشان انجام دهند را خودشان انجام دهند هرچند برخی از خدمات را نمی توانند و برخی دیگر را با وقتی بیش از ۴ برابری وقت یک کارمند انجام خواهند داد که که کارمندان آموزش دیده و متخصصند و تاجر پروموشن پایین تر هنوز آموزش ندیده و متخصص برندسازی هم نیست.
البته بنگاه ها و اعضایشان دقت نمایند قرار نیست هیچکدام از این کارها بدون دریافت پول و به صورت رایگان باشد بلکه سیاست آراد در همه امور به گونه ایست که هر وقت جابجایی پولی باشد باید درصدی از آن بین کسانی که در آن موضوع فعال هستند تقسیم شود.
در همین گرفتن پروموشن، آراد در دو حالت ۱۱ و ۶ درصد به بنگاه ها از قرارداد پروموشن تاجران عضو بنگاه سود می رساند.
در انجام تجارت ها هم باید بنگاه ها طبق توافق با یکدیگر سودی را از معاملات دریافت نمایند.
اما آنچه موجب رشد سود در تجارت ها می شود همان مواردیست که در کمیسیون های شورا هم نظیرش دیده شده است.
بنگاه ها باید خود را در این موارد قوی نمایند و بهترین روش برای قوی شدن، عمل کردن به دستورات مدیران ارشد به صورت کاملا اختیاری و نیز همکاری و اتحاد با اعضای شورا و سایر بنگاه های تجاری فعال و قدرتمند است.
بنگاه ها باید بتوانند به برندسازی برای اعضای خود یا به روش پروموشن و یا از روش های رایگان موجود اهتمام ورزند تا هر روز سرنخ های تجاری متعددی برای هر عضو ایجاد شود.
اینکه می گوییم اهتمام ورزند به این معنی نیست که خودشان این کار را برای عضو انجام دهند بلکه عضو را تحریک و تهییج نمایند تا خودش انجام دهد.
بنگاه ها باید به تامین محصولات مختلفی که آن عضو برای مشتری هایش نیاز دارد کمک کنند تا هیچ تجارتی به خاطر نداشتن تامین مناسب لغو نشود.
بنگاه ها باید بر امور مربوط به لجستیک مسلط شوند.
بنگاه ها باید نقل و انتقال های مالی را در داخل و خارج از کشور را رتق و فتق نمایند تا بی اعتمادی ها و نیز تحریم ها نتواند مانع تجارت های آرادی ها شود.
بنگاه ها باید در امور مربوط به مدیریت و داشتن رسانه قوی مستقل برای اعضای خود تهییجات لازم را به عمل آورند تا به این موارد عمل شود.
بنگاه ها باید اطلاعات و ارتباطات تجاری اعضای خود را رشد دهند و اطرافیان آنها را نیز به تجارت دعوت کنند تا همین اطرافیان به سبب جهلشان نسبت به تجارت مانند ترمز یا سرعت گیر برای اعضا عمل نکنند بلکه یار و همراهشان شوند.
حال اگر بنگاهی نتوانست به صورت مستقیم بر این امور مسلط شود باید با اعضای دیگر از کمیسیون های شورا که در این امور مسلط هستند و یا بنگاه های دیگری که در یک زمینه خاص به تسلط رسیده اند همکاری نماید.
موضوعات را بین یکدیگر پاسکاری کنند تا توپ تجارت از زمین آرادی ها خارج نشود و به دست دیگران مخصوصا یهودی هایی که بر تجارت جهان اشراف پیدا کرده اند و ملت های دیگر را در جهل و فقر نگاه داشتند نیفتد.
جمع بندی
نویسنده زمانی که کلیت موضوعات توسط یک فایل صوتی ۳۰ دقیقه ای به دستش رسید بیش از ۳ بار آن را گوش داد و سپس شروع به نوشتن کرد.
وقتی هم که نوشتم ۴ بار خودم ویراستاری نمودم و ویراستاران را از ویرایش این متن معاف کردم.
پس اگر واقعا می خواهید این نقشه در ذهنتان بنشیند شما هم چند بار این متن را بخوانید که برایتان بسیار نافع و سودمند خواهد بود.
معرفی نویسنده
اگر هم اراده گرفتن هدیه ندارید لااقل ۶ مهر به خاطرتان بماند و تولدم را در کامنت ها تبریک بگویید که کاچی به از هیچ چی است. 🥳