می گویند برو دانشگاه و مدرک بگیر تا موفقیتت در زندگی تضمین شده باشد. شما هم قبلا از این حرفا شنیدید. بدانید که این اصلا راه خوبی به جایی که می خواهید نیست اگر واقعا این شکلی بود این همه دانشجو با زحمت و تلاش و شهریه های سنگین دانشگاه را پرداخت نمی کردند و در آخر با مدرکشان نمی توانند یک شغل پیدا کنند. بگذریم از بعضی رشته ها مثل پزشکی و داندانپزشکی و ... که اینقدر قبولی آنها هم سخت است که واقعا انگیزه را از آدم می گیرد. ما دیگر از اقتصاد شغل محور داریم به سمت اقتصاد مهارت محور می رویم که دیگر مدرک نمی تواند خرج شما را بدهد.
"دکتر اطلاقی"] خرج شما را فقط مهارتتان می تواند پرداخت کند.مهارتی مثل تجارت. تجارتی که آراد برای شما درست کرده است. تجارتی که هر کسی با هر شغلی با هر میزان درآمدی می تواند وارد آن بشود و موفق باشد. همانطور که همین الان 5200 تاجر با آراد کار می کنند و هیچ کدام هم از روز اول تاجر به دنیا نیامدند کسانی مثل من و شما، آمدند دیدند و شنیدند و گوش کردند و انجام دادند و الان هم برای خودشان یک تاجر شده اند. خیلی از آنها دیگر جواب تلفن ما را هم نمی دهند. وقتی در زندگی گیر کردید و یا در کارتان گیر کردید معمولا آن مشکلی که شما را درگیر خودش کرده واقعا یک مشکل نیست منظورم چیست؟
برایتان یک مثال میزنم فرض کنید که مشت شما چیزهایی است که می دانید چیزی که من می دانم ضمیر و تجربیات شما و هر آنچه که می دانید اندازه همین مشت شماست. بیشتر مردم آن چیزی را که نمی دانند خیلی کم است و ذهن شان به راه حل های بزرگتر بسته است و چیزی که می دانند فقط و فقط همین قدر است و اندازه همین مشت است. حالا فرض کنید این محیطی که اطرافش هستیم آن چیزهایی هستند که شما نمی دانید دقیقا مقداری که گفتم مشتی شما است می دانید و اطرافتان و محیط اطرافتان چیزهایی هست که شما آن را نمی دانید. 
از شما می خواهم همینطور که الان دارید این فایل صوتی را گوش می دهید یک نگاهی به اطرافتان بیاندازید و اطرافتان را ببینید این همه چیز در اطراف شما است و این همه هم بزرگ است و دقیقا همان چیزهایی است که شما نمی دانید. حالا چه اتفاقی می افتد؟ وقتی گیر می کنید می خواهید با همین تجربیات کم که اندازه مشت شما است دانش کم خودت را از این وضعیت خلاص کنید در حالی که چشمتان را به این چیزهایی که تماماً اطرافتان هست بسته اید و از آن ها خبر ندارید برای این است که شما فکر می کنید که گیر افتادید. 
من هم دقیقا این را به شما می گویم که آگاهی از شخصیت و پتانسیل هایی که دارید کم است و خیلی چیزها را نمی دانید و می خواهید با همان مختصر چیزهایی که بلد هستید خودتان را از آن مشکلاتی که برایتان بوجود آمده است خلاص کنید و این شدنی نیست. پس دقیقا می رسیم به آنجایی که گفتم آمدند دیدند و شنیدند و گوش کردند و انجام دارند. این ها همان هایی هستند که موقعی که اطرافشان را دیدند و دنبالشان رفتند فقط این را بدانید بارها گفتم و گفتیم که تجارت برای همه است برای کسانی که برای رهایی از مشکلاتشان به افکار خودشان و آن مشتی که به شما گفتم اکتفاء نکردند . موفق و مؤید باشید.