وقتی صحبت از تقاضا در بازار میشود، ما هم باید سیکل و مسیر جدیدی برای خود ایجاد کنیم. در روشهای مرسوم یا سنتی براساس عرضه پیش میرفتند.
یعنی به دنبال مصرفکنندههای معمول و متداول بازار حرکت میکردند. ما در روشهای سنتی سراغ بانکهای اطلاعاتی میرویم، لیست مشتریها را پیدا میکنیم، به آنها ایمیل و فکس میزنیم و تماس میگیریم، حضوری به آنها مراجعه میکنیم و امثال این روشها را پیش میبریم تا بتوانیم نظر مشتری را جلب کنیم که با ما کار کند.
یا در تجارتهای بینالمللی، آمار دنیا را بررسی میکنیم. چه کشورهایی بیشترین میزان افزایش تقاضا را داشتهاند و بعد به سمت آن کشورها میرفتیم و
میگفتیم بیایید از ما بخرید و این اساس ما برای فروش کالایمان بود.
بررسی نیازهای مردم
اما در روشی که در آراد داریم، بررسی میکنیم که مردم دنیا چه چیزی را جستجو میکنند و چطور جستجو میکنند. این رفتار خیلی برای ما مهمتر از تقاضاهایی است که در بازار براساس نمودار و حجم و کیفیت مطرح میشود.
رفتار مردم در جستجو نشاندهندهی تقاضای آنها برای خرید یک کالا است. فرهنگ گوگلینگ یا سرچکردن برای خرید یک کالا، قبل از اینکه اقدام به پرداخت کنند، به صورت یک فرهنگ در مردم دنیا شکل گرفته است و قشر زیادی از مشتریها (حتی اگر تأمینکننده را هم بشناسند) سرچ میکنند تا بتوانند قیمت پایه یا شرایط خرید جدید یا اطلاعات بیشتری به دست آورند.
شاید عدهی کمی باشند که به هیچ وجه به اینترنت مراجعه نکنند. اما اکثر مردم از این روش استفاده میکنند. شاید بیش از ۱۵-۱۰ سال (چند دهه) است که مردم دنیا دیگر برای خرید کالاهای خود ابتدا به کشورهای مختلف مراجعه نمیکنند، بلکه اول سرچ میکنند و بعد اقدام به خرید میکنند یا اگر لازم باشد سفر میکنند.
به دست آوردن فرصت های خوب
ابزارهای مختلفی در اینترنت وجود دارند که این فرصت را به ما میدهند تا بدانیم مردم چه نوع کلماتی را جستجو میکنند و دنبال چه محصولاتی هستند، چه مقدار و تعدادی در ماه جستجو میشود و روند آن افزایش یا کاهش داشته است و غیره.
تمام این ابزارها به ما یاد میدهند که بتوانیم در این بازار فرصتهای خوبی به دست آوریم. ما در روش خود در آراد، تمام رفتارهای موجود بازار را به دست میآوریم.
یعنی تمام آنچه مردم سرچ میکنند را به دست میآوریم و سعی میکنیم در تمام این جستجوها جایگاه بگیریم. وقتی در تمام این جستجوها جایگاه بگیریم (نه یک یا دو جایگاه، ۵۰، هزار و چند هراز جایگاه بگیریم)، فرصت این را پیدا میکنیم که قیمت و مشخصات را به مشتریها بدهیم و ارتباط اولیه ایجاد شود.
ارتباط با مشتری
تفاوت کیفیت این نوع ارتباط با ارتباطهای دیگر در این است که اولین سیگنال را مشتری برای ما میفرستد، پس ما یک قدم جلوتر هستیم و این فرصت را داریم تا ارتباط بهتری با مشتری برقرار کنیم چون کسی با ما تماس گرفته است که پتانسیل خرید را دارد.
برعکس روشهای مرسوم که وقتی شما به کسی مراجعه میکنید ممکن است در همان لحظه پتانسیل خرید نداشته باشد و عملا شما هزینهی بیخودی را برای جلب اعتماد او صرف کنید.
اما در این روش میدانید اگر بتوانید اعتماد کسی که با شما ارتباط گرفته است را جلب کنید و شرایط کالا و خدماتی که میخواهد را برای او فراهم کنید، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که از شما خرید کند چون از این ارتباط هدفی داشته و قصد خرید دارد.
در ادامه و فایلهای بعدی بیشتر درباره این مسئله صحبت میکنیم تا با ساختار آراد و مدل رفتاری ما در تجارت بینالملل و تجارت داخلی آشنا شوید.