۴. #بنگاهداران: مردم بدون وعده وارد کاری نمی شوند مخصوصا تجارت.
فطرت ما انسان ها به گونه ای طراحی شده که برای انجام یک کاری به نتایجی که آن کار برایمان دارد فکر می کنیم.
حال اگر کسی نباشد که نتایج آن کار را در صورت اجرا برایمان بگوید هیچ میلی برای انجام آن کار نداریم.
در حقیقت بیان نتایج یک کار می شود همان وعده آن کار.
اگر شما به عنوان مدیران بنگاه های تجاری به مردم وعده ندهید هیچ کسی تجارت را شروع نمی کند.
این وعده های تجارت هستند که باعث می شود مردم تجارت کنند.
در کشور ما کسی به مردم وعده تجارت نداده است اما در عوض تا بخواهید درباره چیزهای دیگر به مردم وعده داده شده است.
وعده های درس و مدرسه و دانشگاه که اگر بخوانی ال می شوی بل می شوی.
وعده های باشگاه های بدنسازی که اگر بروی سه ماهه سیکس پک بیرون می آیی.
وعده های کلاس های زبان خارجی که در خواب انگلیسی یاد می گیری و شش ماهه مانند بلبل صحبت می کنی.
وعده های سینما که شادی و تفریح را به زندگی مردم می آوریم.
وعده های آهنگ شنیدن ها که اگر آهنگ ها را بشنوید حالتان در زندگی خوب می شود.
وعده های بورس و رمز ارزها.
وعده های خرید سکه و دلار و زمین و ماشین که زندگی هایتان را از این رو به آن رو می کند.
هر سگ و شغالی آمدند و به مردم وعده دادند و مردم را با خودشان همراه کردند و این شده نتیجه کشور.
فقر و گرانی و تورم و دزدی و خیانت و جرم های زیاد دادگاه ها و هزار مرض دیگر.
ریشه همه این ها را که بررسی می کنی می رسی به دور شدن مردم ایران از تجارت.
اما می بینیم درباره تجارت کسی به مردم وعده ای نداده است.
حال آنکه وعده های دیگر همه دروغ بود و وعده تجارت وعده خداست و چه کسی از خداوند راستگو تر است؟
حال که شما عزیزان می خواهید به مردم وعده راست تجارت را بدهید گروهی که درباره همه وعده های دروغ پیشین سکوت کرده و خفه خوان گرفته اند صدای نخراشیده شان را بلند می کنند و شما را به وعده های دروغین متهم می سازند.
اینان همان یاران شیطان هستند که چون می بینند وعده تجارت در این کشور بلند می شود می خواهند صدایش را در نطفه خفه کنند.
و مصداق این آیه اند که خداوند فرمود: می خواهند نور خدا را با زبان هایشان خاموش کنند حال آنکه خداوند اراده کرده تا نورش را کامل و تمام گرداند ولو کافران را خوش نیاید. سوره توبه آیه ۳۲ و سوره صف آیه ۸
اینان کسانی هستند که هیچگاه نمی بینی وقتشان را درباره آگاهسازی مردم از وعده های دروغین مدرسه و دانشگاه، بورس و بانک و رمزارزها، آهنگ ها و سینما و هزاران وعده دهنده دروغگوی دیگری صرف کنند چون اراده کرده اند که فقط در مقابل حقیقت بایستند و با گمراهی ها رفیقند و هیچ احساس مسئولیتی نمی کنند.
و همین ها چه بسیار از پیامبران و یاران پیامبران را متهم کردند که وعده های دروغ می دهند.
حال آنکه وعده های پیامبران همه راست بوده و این جماعت چون طبق مسیر پیامبران پیش نرفتند به ثمرات آن وعده نرسیدند اما خباثتشان اجازه نداد تا بپذیرند که دلیل محقق نشدن وعده عدم اجرای خودشان بوده نه اینکه وعده دروغ باشد.
همین ها باعث شدند که برخی از یاران پیامبران در گفتن وعده های راستشان سست شوند و دیگر به مردم وعده ندهند در نتیجه ندای حقیقت کمرنگ گردید و باطل پررنگ تر از قبل به وعده های دروغش مشغول شد.
اما هیچ پیامبری در دادن وعده ها سست نشد چون پیامبران می دانستند اگر بخواهند به ترس از اینکه گروهی آن وعده ها را دروغ می پندارند از وعده دادن دور شوند مردم به دین خدا نمی آیند.
مردم به وعده ها به تجارت می آیند.
به خاطر اینکه چند نفر که عمل به دستورات نکردند و شما را دروغگو می خوانند از دادن وعده های درستی که هم ما و هم شما می دانیم درست است سست نشوید.
۵ وعده اصلی برای ورود مردم به تجارت
۵ وعده اصلی برای ورود مردم به تجارت هست که اگر این ۵ وعده را محکم نگویید مردم وارد تجارت نمی شوند.
- پول در تجارت است.
- حمایت های آراد برای تاجر سازی بی نظیر است.
- سختی یا آسانی تاجر شدن
- زمان تاجر شدن
- میزان پولی که مردم در تجارت به آن می رسند.
قبل از اینکه وارد این ۵ موضوع شویم به خودتان یک سوال را پاسخ دهید.
آیا می خواهید مردم وارد تجارت شوند یا فقط می خواهید رفع تکلیف کنید و بگویید من تلاش کردم نتیجه نداد و خیال خودتان را راحت کنید؟
اگر واقعا نجات ایران را در ورود مردم به تجارت می دانید پس از اینجا به بعد را دقیق تر بخوانید و کلمه به کلمه با ما همراه شوید.
۱. وعده پول در تجارت است.
این وعده، آیه واضح قرآن و حدیث پیامبر و اهل بیتش و تجربه بیش از ۹۲ درصد ثروتمندان جهان و رمز موفقیت تمام کشورهای پیشرفته دنیا است.
پس لطفا در بیان وعده شل و وارفته نباشید و محکم بگویید.
باید این وعده را چنان بیان کنید که شنونده بفهمد هیچ راهی جز تجارت برای خودش و کشورش نمانده است.
۲. وعده حمایت های آراد برای تاجر شدن مردم بی نظیر است.
قرآن یک منطقی را به ما یاد داده است و آن منطق تحدی است.
یعنی اگر شما یک نمونه بهتر از آن دارید ارائه کنید.
شما یک جا نشان دهید در ایران و حتی در جهان که مردم را به تجارت دعوت کند.
ضمنا در کنار این دعوت، تمام آموزش هایش رایگان باشد و نیاز به پرداخت ریالی برای اطلاعات نباشد.
و در کنار آن خدماتی ارائه دهد شبیه آنچه آراد ارائه می دهد تا به رشد تجارت تاجران کمک کند.
پس وعده شماره دو هم وعده ای کاملا صادق است پس به واق واق چند سگ از دادن این وعده سرد نشوید.
همان هایی که چون با آنها دهان به دهان شوید و یا آنکه رهایشان کنید باز هم دست از دروغ خواندن وعده های راستتان بر نمی دارند.
خوانندگان به نویسنده خرده نگیرند که چرا از واق واق سگ استفاده کرده است چرا که خداوند کسانی را که وعده های راستین سنت های الهی را دروغ می شمارند اینگونه خوانده است.
خداوند در کتابش می فرماید:
" ما می خواستیم که او را رفیع و بلند مرتبه قرار دهیم اما خودش به زمین چسبید و هوای نفسش را پیروی کرد و پستی را به بلندی ترجیح داد.
پس مثلش مانند سگیست که اگر به سمتش حمله ور شوی زبانش آویزان است و اگر رهایش کنی باز هم زبانش آویزان است.
این مَثَل قومیست که آیات و نشانه های ما را دروغ می شمارند.
پس این داستان را برای مردم همچون قصه ای نقل کن شاید به تفکر بیافتند. "
سوره اعراف آیه ۱۷۶
۳. وعده پولی که می توانی از تجارت در بیاوری.
از شما می خواهند که عددی را مشخص کنید.
عدد همان است که خداوند مشخص کرده است.
نه دهم درآمد در تجارت است.
یک دهمش می شود چقدر؟
حقوق متوسط مردم که می شود حدود ۲۰ میلیون تومان.
پس نه برابر این یعنی ۱۸۰ میلیون تومان.
حال آنکه برای آن ۲۰ میلیون تومان بیش از ۹۹ نفر می جنگند و برای این ۱۸۰ میلیون ۱ نفر هم نیست.
اما شما نهایتا به وعده ای در حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان بسنده می کنید که همین وعده هم به دلیل ترس شما از دروغگو خواندنتان است.
حال آنکه عدد تجارت بسیار بیشتر از اینهاست اما چون نگرانید که دروغگو خوانده شوید ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان می گویید تا خودتان را نجات دهید.
عیبی هم ندارد اما باید بدانید که اگر وعده پول تجارت را ندهید طبیعتا کسی واردش نمی شود.
پس وعده ۱۰۰ و ۲۰۰ میلیون تومان هم وعده ای کاملا راست است.
۴. وعده زمانی که می تواند به این پول برسد.
زمان رسیدن به پول در تجارت کمتر از یک ماه است.
ما یک روز را ارتباط با ده لید و سیگنال در نظر می گیریم.
حال اگر پروموشن کم باشد باید شروع کننده ارتباط باشد و اگر پروموشن زیاد باشد با او ارتباط می گیرند.
اگر ارتباط بگیرد اعتماد سازی کمتر و پول دادن مردم سخت تر و اگر با او ارتباط بگیرند اعتماد سازی بیشتر و پول دادن آسانتر است.
اما در هر دو حالت وقتی انسان ۲۵۰ لید و سیگنال داشته باشد پول را به راحتی می بیند و تجارت می کند.
تمام کسانی که روزی ۱۰ لید و سیگنال را شروع کرده اند به کمتر از یک ماه به سود تجارت رسیدند.
پس در بیان این وعده هم محکم باشید.
۵. سختی یا آسانی تجارت
تجارت جزء آسانترین شغل هاست و هر سختی که فرد حس می کند ربطی به تجارت ندارد بلکه به سال های گذشته زندگی اش دارد که آنها را چگونه سپری کرده است.
ضمنا یک موضوع بسیار مهم را یادتان باشد.
شما می روید یک یخچال بخرید.
از فروشنده می پرسید کار کردن با این یخچال چقدر سخت است؟
می گوید هیچ سختی ندارد.
از فروشنده می خرید.
بعد برای اینکه یخچال را به طبقه چهارمی که خانه شما در آن است ببرید مخصوصا در هوای گرم تابستان به سختی های زیادی دچار می شوید.
آیا بر می گردید به صاحب مغازه فحش می دهید و او را دروغگو می خوانید که گفت کار کردن با این یخچال سخت است و تو دروغ گفتی؟
اما همین مغازه دار اگر ده نفر انسان احمق بیایند و به او بگویند تو دروغ گفتی و سخت بود چون حمل یخچال تا طبقه چهارم مرا به زحمت انداخت این مغازه دار از این پس در جواب این سوال که کار کردن با یخچال سخت است می گوید:
در طبقه چندم زندگی می کنی؟
می خواهی یخچال را در روز به خانه ببری یا شب؟
آیا کارگر داری یا نداری؟
پاگرد پله های خانه ات تنگ است یا وسیع؟
چند متر بعد از ورود به خانه می خواهی یخچال را نصب کنی؟
آیا کارگری که می خواهد کمک کند ورزیده است یا نیست؟
وقتی دیدید مغازه داری از اینجور سوال ها برای خرید یخچال از شما می پرسد بدانید که بنده خدا از مشتی احمق ترسیده است.
تحقق وعده ها وظیفه بنگاه ها نیست.
شما درباره این ۵ موضوع وعده هایی می دهید.
تحقق این وعده ها بر عهده آراد است و تاجری که با آراد قرارداد می بندد.
در خلوت خود به این سوال پاسخ دهید.
اگر بشنود، بفهمد، باور کند و به کار ببندد با هر پروموشنی به اندازه همان پروموشن به عزت و سعادت و ثروت می رسد؟
اگر جوابتان بله است پس محکم وعده بدهید و شل و وارفته عمل نکنید.
اگر جوابتان خیر است پس اشتباه می کنید که صاحب یک بنگاه هستید چون مردم را به راهی غیر از عزت و سعادت و ثروت می خوانید.
حال شما وعده را محکم بیان کردید.
آیا لازم است به او بگویید باید بشنود، بفهمد، باور کند و به کار ببندد؟
خیر، همین هم لازم نیست.
اصلا مگر خدایی که انسان را خلق کرد پیش از خلق کردنش به او اینها را گفت؟
یا مگر به کسی که هنوز مسلمان نشده احکام نماز را یاد می دهند؟
یا به کسی که هنوز مدرسه نرفته درباره سختی و آسانی درس هایش می گویند؟
اینکه باید بشنوی، بفهمی، باور کنی و به کار ببندی تا رستگار شوی در فطرت همه انسان ها هست.
از اینروست که اینهمه سال که حدیث امام علی علیه السلام را در این باره به آرادی ها گفتیم هیچ کسی حتی کافرترین مردم به این حدیث معترض نشد.
چون امام این سخن را از روی فطرت انسان ها زده است و حرفی نیست که محل شک و شبهه ای حتی برای کافران باشد.
انسان فی ذات می داند وقتی نمی شنود پس موفق نمی شود.
وقتی نمی فهمد موفق نمی شود.
وقتی باور نمی کند موفق نمی شود.
وقتی عمل نمی کند موفق نمی شود.
این کولی بازی ها که عده ای در می آورند فریبتان ندهد.
آنهایی که آراد را کلاهبردار می خوانند خودشان هم در درونشان می دانند که دروغ می گویند.
شما ساده اید که به حرف این ها سست می شوید و از راه مقدسی که در پیش گرفته اید کوتاه می آیید.
پس همه وعده ها درست بوده و هیچ وعده فریبی در کار نیست.
تازه واردها اگر حتی ده درصد آنچه آراد می گوید را بشنوند، بفهمند، باور کنند و به کار ببندند تجارت می کنند.
اما اینهایی که می گویند هیچ تجارتی نکردیم یعنی خودشان دیگر به سایت نیامدند و نشنیدند.
کسی که خودش جایی ثبت نام می کند و دیگر نمی آید اولین معنی اش اینست که نمی خواهد در آن زمینه رشد کند.
الان کسی هست که کلاس زبان ثبت نام می کند.
وقتی خودش از یک جا به بعد نمی آید معنی اش چیست؟
معنی اش اینست که نمی خواهم زبان یاد بگیرم.
حالا چند ماه بعد می آید و شاکی می شود که من می خواستم زبان یاد بگیرم و نشد پس شما کلاهبردارید.
این فرد خودش می داند که دروغ می گوید چرا که چند ماه پیش از اینکه زبان دان شود منصرف شده بود.
می خواهد با این کلمات شما را تحت تاثیر قرار دهد.
وقتی خودش آمدن به سایت و دیدن آموزش ها را متوقف می کند معنی اش چیست؟
معنی اش اینست که نمی خواهم تاجر شوم.
معنی اش اینست که انتظار هیچ سود و پولی از آراد ندارم.
چند ماه می گذرد و به شما زنگ می زند که کلاهبرداران من می خواستم تاجر شوم و پولدار شوم اما شما فریبم دادید.
شما هم ساده لوح، تحت تاثیر قرار می گیرید.
حال آنکه او خودش اولین کسیست که می داند دروغ می گوید ولی شما نمی دانید.
با دروغگویی مردم از راه روشنی که در آن قرار گرفتید مایوس نشوید.
به این تعداد زیادی از تاجران و خوشحال ها فکر کنید که آراد را گنج زندگی خویش می دانند.
به ترس آنها از وعده دادن دست می کشید غافل از اینکه نمی دانید چه کسانی می توانستند با همین وعده ها تهییج شده و وارد تجارت شوند اما چون شما وعده ندادید وارد تجارت نشدند.
آراد حامی تاجرانیست که در کامنت ها هستند.
هر تاجری بماند و حضورش را هر روز به ما نشان دهد و در کامنت ها ببینیمش هیچ وقت پشتش را خالی نمی کنیم.
بارها شده که زمان پروموشنش به پایان رسیده اما بدون پولی اضافه تمدیدش کردیم تا تجارتش جان بگیرد.
چون حضورش را در سایت دیدیم.
اما آنکه کامنت نمی گذارد ما از کجا بفهمیم که هست و می شنود.
اما کسانی که در کامنت ها هستند که خودتان می دانید حدود ۲ هزار نفرند آراد همه جوره هوایشان را دارد و هیچ وقت نمی گذارد آنها ناراضی باشند.
شخصی پرسید چرا همه کسانی که کامنت می گذارند خوشحالند؟
جواب ساده است: چون آراد حمایت هایی از کامنت گذارها می کند که از آنهایی که کامنت نمی گذارند نمی کند.
آراد می گوید اینها کسانی هستند که چون مطلبی را برای خویش نافع می بینند درباره اش می گویند اما آنهایی که کامنت نمی گذارند یعنی هزار خوبی هم ببینند زبانی برای اظهار نظر ندارند پس خودم را برایشان خسته نکنم و فقط به تعهد پروموشن و قرارداد به آنها عمل کنم.
اما آنهایی که در کامنت ها هستند نگران هیچ چیزی نباشند.
آراد تا آنها را تاجری حرفه ای نکند دست بر نمی دارد مگر اینکه خودشان دست بردارند.
کامنت گذارها نگران آینده و تمدید قرارداد نباشند و بی نگرانی به راهنمایی ها عمل کنند که موفقیت قطعی است.