شما به عنوان مدیر یک بنگاه تجاری دوست دارید تعداد اعضای بنگاهتان در طول زمان زیاد شود یا یک تعداد محدود و مشخصی باشد و دیگر زیاد نشوید؟
دوست دارید اعضای بنگاهتان روز به روز پیشرفت کنند یا در یک نقطه مشخصی از رشد درجا بزنند و دیگر حرکتی نداشته باشند؟
پس طبیعی است که هم دوست دارید تعدادتان روز به روز زیاد شود و هم رشدتان افزایش یابد.
این همان رشد کَمّی و کِیفی مورد نظر آراد برای تعیین کارایی بنگاه هاست.
مردم چگونه دوست دارند پولدار شوند؟
مردمی که هیچ آشنایی با تجارت ندارند دوست دارند یک نفر باشد که هر وقت آنها حالشان خوب بود و سرحال بودند به آنها زنگ بزند و صفر تا صد تجارت را به آنها بگوید و راهنمایی کند.
حال ممکن است هر روز حالشان خوب باشد و یا در طول هفته دو روز حسش را داشته باشند و یا در یک هفته اصلا حسش را نداشته باشند.
دوست دارند آن مشاور یا راهنمایی که می خواهد آنها را رشد بدهد خودش را با سلیقه هایشان تنظیم کند.
اگر اینگونه شد رشد کردن را دوست دارند اما اگر قرار باشد آنها خودشان را با راهنما تنظیم کنند دوست ندارند.
آیا مدل دوست داشتن مردم اجرایی هست؟
شما فرض کنید یک بنگاهی هستید که کاملا می خواهید مطابق دل مردم حرکت کنید و آنها را رشد دهید.
آموزش دادن تمام نکاتی که یک فرد ناآشنا به تجارت باید بیاموزد تا تبدیل به یک تاجر موفق شود چند ساعت است؟
یک عدد در نظر بگیرید و بگویید حداقل فلان ساعت.
.
.
.
.
.
.
.
.
ما می گوییم حداقل ۲۰۰ ساعت نیاز است.
و این در حالیست که مردم برای گذران دوران مدرسه شان حداقل ۱۲ هزار و ۳۰۰ ساعت و برای گذران مدرک کارشناسی هزار و چهارصد ساعت وقت می گذارند و آخرش هم ....
حال تصور کنید به سبک مردم بخواهید آنها را تاجر کنید.
فرض کنیم این فرد هر روز هم حالش خوب باشد و هیچ روزی بهانه نیاورد حتی حاضر باشد روزی ۴ ساعت هم گوش بدهد و برفرض که در میانه راه انصراف هم ندهد.
شما روزی چهار ساعت تلفنی صحبت کنید دیگر رمق هیچ کاری برایتان نخواهد بود.
اما فرض کنیم شما هم قبول می کنید این کار را انجام دهید.
۲۰۰ را بر ۴ ساعت تقسیم می کنیم و می شود ۵۰ روز که اگر روزهای تعطیل را حذف کنیم یعنی دو ماه.
در طول یک سال بنگاه شما می تواند ۶ تاجر پرورش دهد.
این اعداد و ارقام بر روی کاغذ بود.
در واقعیت شما حتی یک تاجر هم پرورش نخواهید داد.
چون مطمئن باشید هیچ وقت این فرد دو ماه پشت سر هم روزی چهار ساعت پای صحبت شما نخواهد نشست.
حتما در میانه راه به حرف دایی یا عمو یا خاله یا عمه ای از ادامه صحبت با شما پشیمان خواهد شد و هر چه تماس می گیرید دیگر جوابتان را هم نمی دهد.
چند نفری هم به شما خواهند گفت: تو چقدر پیله ای. ولمون کن دیگه.
چند فحش ناموسی هم از درصد اندکی از مردم خواهید شنید که شما را به صورت کلی نادم و پشیمان خواهد کرد.
راه درست چیست؟
یک حدیث از امام صادق علیه السلام راهگشای حل این مسئله است.
امام علیه السلام می فرمایند: "مَثَل امام در میان مردم مَثَل کعبه است."
یعنی مردم باید دور امام بگردند و خود را به امام برسانند نه اینکه امام دنبال مردم برود.
شما و ما امام نیستیم.
اما در مَثَل کوچک خودمان، یک راهنما که هستیم برای تجارت های مردم.
اگر قرار باشد شما دنبال مردم بیفتید تا هدایتشان کنید هم تعداد به شدت پایین می آید و هم مردم را هوا بر می دارد و گمان می کنند که خیلی چیز خاصی هستند.
برای اینکه بتوانید کار درست را انجام دهید لازم است تا یک رسانه قوی داشته باشید.
رسانه ای که بتواند تمام آموزش ها و نیازهای اعضای بنگاهتان را به آنها برساند.
حال باید با این مردم حداکثر یک ساعت تا دو ساعت صحبت کنید درباره مقدمات تجارت و اینکه چرا باید رسانه شما را دنبال کنند.
چرا باید محتوای کانالتان را دنبال کنند؟
محتوای تولید شده شما چگونه می تواند به آنها کمک کند تا پولدار شوند؟
اینها را به صورت تلفنی، پیامی یا حضوری به مردم طی مدت یک ساعت نهایتا دو ساعت بگویید.
حال این یک ساعت می تواند در یک تماس باشد و یا اینکه بهتر است در چند تماس ۱۰ دقیقه ای انجام شود تا تاثیرگذارتر باشد.
جمع بندی یک انسان
اگر حرف های شما بر روی او تاثیر گذاشت و رسانه شما را دنبال کرد موفق می شود.
اگر تاثیر نگذاشت و دنبال نکرد هم که موفق نمی شود و شما هم هیچ کاری نمی توانید برایش بکنید.
نه شما بلکه هیچ راهنما و امامی در جهان پیدا نمی شود که برای چنین انسان هایی حاضر باشد به صورت خصوصی وقت بگذارد.
تمام بزرگان رسانه ای دارند و به مردم می گویند اگر خواهان رشد هستید در سخنرانی من که چند هزار نفر می شنوند شرکت کنید.
کسی که خواهان رشد باشد شرکت می کند و کسی که نباشد هم شرکت نمی کند.
سیاست آراد همین است.
آراد بارها می گوید بیا سایت و همه چیز اینجا هست.
هر کس تاثیر پذیرفت و آمد و شنید و فهمید و باور کرد و به کار بست تاجر می شود.
هر کس نیامد هم جزء ناموفق ها می ماند و آراد هم عین خیالش نیست و ذره ای ناراحتی به دلش راه نمی دهد.
کسی که برای ثروتمند شدن خودش حاضر نیست یک سایت یا کانال تجاری را هر روز به مدت ۲۰ دقیقه تا یک ساعت دنبال کند هیچ ارزشی برای موفق شدن ندارد و خدا هم از ناموفق بودن چنین انسانی ذره ای غصه نمی خورد.
تلاش کنید برای این یک ساعت نهایتا دو ساعت
همه تلاشتان بر این باشد که چگونه در طول این یک ساعت نهایتا دو ساعت صحبت کنید که مردم مشتاق شوند به سمت رسانه شما بیایند.
داشتن یک رسانه قوی با خدمات متعدد به شما در این زمینه کمک می کند.
اگر نتوانستید رسانه قوی داشته باشید از تولیدات آراد هم می توانید بهره بگیرید.
یا اینکه سایت آراد برندینگ را به یکدیگر تبلیغ کنید و ببینید این فرد هر روز به سایت سر می زند یا نمی زند و او را به این امر تشویق نمایید.
توصیه ای جالب
اگر در عکس ها و فیلم ها دیده باشید برخی بنگاه ها خلاقیت زیبایی به خرج داده اند.
دور هم می نشینند و میتینگی از مدیران ارشد را می گذارند و بعد از اتمام میتینگ درباره موضوعات میتینگ بحث و تبادل نظر می کنند.
یا دیده شده درسی از مدرسه تجارت یا پادکستی یا درسی از مکتب تجارت و راستی را گذاشته اند و بعد از آن به این صحبت می پردازند که من اینها را فهمیدم شما چه فهمیدید؟
همه این ها به علاوه تولیدات رسانه ای در فضای مجازی به بنگاه شما کمک می کند تا اگر هزاران عضو هم داشته باشید بتوانید همه آنها را مدیریت کنید.
چون اطلاعات در تجارت یک بال اساسی است.
و شما تنها به این روش می توانید اطلاعات تجاری اعضایتان را رشد دهید.
انتقال اطلاعات از طریق تلفن یا حضوری دو نفره به هیچ وجه ممکن نیست.
اگر امروز که بنگاهتان کم عضو است از این روش استفاده کنید فردا که تعداد اعضایتان زیاد می شود نمی توانید دیگر تلفنی راهنمایی شان کنید و اینجاست که چون مرده را به شب جمعه عادت داده اید دیگر دست از سرتان بر نمی دارد و به روش جدیدی که روش درست است نمی آید و همواره از شما گلایه مند خواهد بود که وقتی کوچک بود با من مستقیم در ارتباط بود و حالا که بزرگ شده میگه برو سایتم رو ببین.
او همواره دعا می کند که شما کوچک شوید تا به همان مدلی که در زمان کوچک بودنتان عادتش دادید رفتار نمایید و از بزرگ شدن شما ناراحت است.
آراد معتقد است زمانی می توانیم به فتح قله های تجارت جهانی دست یابیم که فوج فوج از مردم که حداقل ده درصد مردم ایران را تشکیل بدهند در تجارت وارد شوند، آموزش اصولی ببینند و با راستگویی و امانتداری به تجارت مشغول شوند و این افراد با یکدیگر مانند اعضای یک خانواده رفتار کنند.
اینکه تاکنون آراد چقدر توانسته به این اعتقادش جامه عمل بپوشاند موضوع این مقاله نیست اما همواره می کوشد اعمالش را به این هدف نزدیک گرداند.
شما یک خانواده را در نظر بگیرید.
اگر در این خانواده پسر خانواده مرتکب خطا یا گناهی شود آیا این گناه را به پای پدر می نویسند؟
خیر.
عده ای می گویند هر اشتباهی که کارمندی مرتکب می شود یعنی آراد اشتباه دارد.
به طور مثال مشاور تجاری پاسخ تاجری را نمی دهد.
تاجر می گوید آراد کلاهبردار است.
مشاور تجاری جواب تلفنت را نداده است چه ربطی به کلاهبرداری آراد دارد؟
می گوید خب چون کارمند آراد است.
کارمند آراد است یعنی آراد به او حقوق می دهد تا در ازای ساعت های مشخصی به کار مشخصی مشغول شود.
فکر کردید کارمند است یعنی برده آراد است؟
یعنی یک ربات است که همه اعمالش طبق دستورات مدیران ارشد آراد است؟
نمی دانید که چقدر همین کارمندان خون به دل مدیران ارشد کرده اند همانطور که تاجران ده برابرش را خون کردند.
من از سمت تیم خودم که هفت نفر بیشتر نیستیم می گویم.
ما تیم نویسندگان در هر ماه حداقل دو سه بار مهندس قربانی را به چنان عصبانیتی می رسانیم که نگران می شویم ایشان خدای نکرده اتفاقی برایشان بیفتد.
عذرخواهی می کنیم و می گوییم اصلاح می شویم و دوباره ماه بعد همان آش است و همان کاسه.
خب مهندس قربانی بیاید و اخراجمان کند کجا می خواهد نویسندگانی جدیدی پیدا کند که کمتر از ما حرصش بدهند.
مجبور است با همین دو سه بار ما بسازد و به صد بار و دویست بار نویسنده جدید نرسد.
فکر می کنید اگر یک کارمند، خلاف مقررات آراد رفتار کند قانون اجازه می دهد آن کارمند را به زندان بیندازید یا مجازاتی برایش در نظر می گیرد؟
نهایت کاری که یک سازمان می تواند انجام دهد اینست که آن کارمند را اخراج کند.
مگر چه قدرتی یک سازمان در این کشور یا حتی کشورهای دیگر برای تادیب نیروهایش دارد؟
اختیار آراد بر کارمندانش بیشتر است یا اختیار یک پدر بر پسرش؟
پدر حتی می تواند پسرش را بکشد اما آراد اجازه ندارد حتی بگوید بالای چشمت ابروست.
شما به یک کارمند یک فحش ساده بدهید می تواند از شما شکایت کند.
فکر می کنید قانون کار چقدر اختیار به کارفرما می دهد؟
گناه پسر را به پای پدر نمی نویسند پس چگونه است شما خطای کارمند آراد را به پای آراد می نویسید؟
اگر آراد به مشاورانش گفته باشد بعد از اینکه پول را از تاجر گرفتید دیگر جواب تلفنش را ندهید اینجا مقصر آراد است در حالیکه دقیقا مدیران ارشد بارها و بارها گوشزد می کنند که جواب تلفن ها را در هر حالتی بدهید و عده ای از مشاوران گوش نمی دهند.
موضوع دیگر اینکه آراد یک سازمان بسیار عریض و طویل است با بیش از ۱۷ هزار نفر که این حجم بیشتر از یک شهر است.
شما در یک شهر مثلا اگر مسئول نوشتن کنتور برق با شما رفتار بدی داشته باشد این ایراد را به پای شهردار می نویسید؟
وظیفه یک حاکم، شهردار، مدیر، پدر اینست که زیردستش را تعلیم دهد و راه درست و غلط را به او بیاموزد.
اگر مدیران آراد در این امر کوتاهی کرده باشند آراد مقصر است.
اما اگر آموزش ها و تعالیم درست باشد و کارمندان به خطا بروند باید به ساختار نظارتی مراجعه کنیم و در ساختار نظارتی این مشکل را حل کنیم نه اینکه خطا را به پای سازمان بنویسیم.
مدیران ارشد به دفعات و به صورت روزانه، تمام کارمندان را به راستگویی، پرهیز از دادن وعده های غیرواقعی، راه انداختن کار تاجران، پیگیری مشکلات تاجران، پاسخگو بودن به سوالاتشان در همه لحظات، تلاش زیاد برای رشد دادن تاجران و ده ها موضوع دیگر نصیحت و حتی امر می نمایند و حتی برای اینها تشویقی هایی در نظر گرفته اند.
کارمندان هم انسانند و اختیار دارند.
گروهی از آنها با همین اختیارشان خلاف توصیه ها و آموزش ها عمل می کنند.
و حتی گروهی امروز به امرها عمل می کنند فردا نمی کنند.
پسر از پدر یک روز حرف شنوی دارد و روز دیگر ندارد اینکه کارمند است و هیچ نفوذی از مدیر بر دلش نیست.
رفتار درست با متخلف
حال سوال اینجاست که باید با این متخلفان چه کرد؟
شخصی نوشت همینکه آراد آن متخلف را اخراج نمی کند یعنی دست آراد با آن متخلف در یک کاسه است.
این چه منطق غلطیست.
اگر پدری دید فرزندش متخلف است باید فرزند را از خانه اش اخراج کند تا نشان دهد با کار او مخالف است؟
اگر قرار باشد آراد به ازای تماشای هر تخلفی هر چند بزرگ دست به اخراج بزند هیچ کارمندی در آراد امنیت شغلی را در درونش احساس نخواهد کرد.
و خبر در این شهر خواهد پیچید که آراد کارمندانش را به هر بهانه ای اخراج می کنند.
اخراج شده ها که نمی روند بگویند ما چنین گناه کبیره ای مرتکب شدیم بلکه می گویند به یک خطای ساده و یا حتی می گویند الکی اخراجمان کردند.
شهر قم معروف است به شهر ۲ در ۲.
یعنی حرف به سرعت در آن می پیچد.
مردمی دارد به شدت مخبر.
خبر را در کمتر از ساعتی از نقطه ای به نقطه دیگر مخابره می کنند.
اگر اینگونه آراد رفتار کند دیگر کسی برای کارمند شدن آراد نمی آید که بخواهد کار تاجران را جلو ببرد.
اگر قرار باشد کارمندان به دلیل تخلف اخراج شوند تاجران ده ها برابر بی دقت تر و متخلف ترند و باید سریعتر اخراج شوند.
اگر قرار بود آراد به سرعت و با مشاهده تخلفات اخراج می کرد یک دهم از شما آرادی ها امروز در آراد نمی ماندید.
این سخن خداست که فرمود: یقینا مومنان برادرند پس بین برادرانتان اصلاح کنید.
اینکه یک کارمند متخلف است یقینا باید گزارش کنید و یقینا هم آراد باید برخورد قاطع نشان دهد.
اما اینکه کارمند متخلف اخراج شود این خلاف قرآن و خلاف سنت پیامبر است.
پیامبر ما با منافقان زیادی که زندگی کرد و بر جنایت هایشان بعد از شهادت خودش بر اهل بیتش آگاه بود آیا از اسلام اخراجشان نمود؟
یا آنکه با آنها مدارا کرد و تمام سعیش را بر کاهش خطاهایشان قرار داد.
اخراج در جایی معنا دارد که هیچ امید اصلاحی نباشد و نیز شخص متخلف با وقاحت و گستاخی بگوید این کار را ادامه می دهم.
وقتی متخلف اشتباهش را می پذیرد و می گوید اصلاح می کنم چرا آراد نباید بپذیرد؟
و حتی دیده می شود که باز هم مرتکب خطا می شود اما تعداد خطایش نسبت به قبل کمتر شده است.
پیشتر در ماه ۳ بار مرتکب خطا می شد و اکنون شده ۲ بار و امید است سال بعد به یک بار برسد و سال های بعدی بی خطا ادامه دهد.
واقعا تاجران از خودشان بپرسند که آیا آنها معصومند؟
در تجارت هایشان خطایی ندارند؟
شما چند بار گناه هایی را مرتکب شدید و توبه کردید و باز هم مرتکب شدید و توبه کردید و باز هم مرتکب شدید و توبه کردید.
هر بار هم خداوند توبه شما را پذیرفت با آنکه می دانست باز هم گناه خواهید کرد و توبه خواهید شکست.
اما چون شما را نادم دید درباره تان راه خوش گمانی در پیش گرفت.
کارمندان آراد هر روز بهتر از دیروز
کارمندان آراد روز به روز در حال بهتر شدن هستند.
این سخن ما نیست.
هر بزرگی از جاهای مختلف ایران و جهان به دفاتر آراد در قم می آید و با کارمندان آراد می نشیند چنان از حیرت و تعجب به وجد می آید که کلماتی می گوید که درباره اش هیچ جایی اینچنین نگفته است.
اذعان می دارد که شبیه این تیم در هیچ جایی از جهان مشاهده نکرده است و هر چه زمان جلوتر می رود این حیرت برای مسئولین و متصدیان امر بیشتر می شود.
حال اگر قرار بود آراد، اشخاص متخلف را اخراج کند چه می شد؟
خب حالا این متخلف را اخراج کند و شخص دیگری را بیاورد آیا شخص جدید بهتر از قبلی است؟
آیا شما در کف جامعه نیستید و تفاوت مردم عوام را با آرادی ها را نمی بینید؟
کارمندان آرادی اگر حتی بدترین هم باشند ده پله از متوسط جامعه بهترند چون ساعت ها آموزش دیده اند و در فضایی سالم تربیت شده اند.
پس مدارای با همین کارمندان دوست داشتنی که ندرتا دچار خلاف می شوند به مراتب عاقلانه تر از اخراج کردن آنهاست.
کاش کمی انصاف در برخی از تاجران بیشتر می شد و خیر و برکتی که همین کارمندان برایشان داشتند را مرور می کردند تا دچار این حجم از بدگمانی نشوند.
خداوند می فرماید: یقینا خوبی ها، بدی ها را می برد.
آیا همین مشاوران یا کارمندان دیگر ساعت ها در حق شما خوبی نکردند؟
من فقط یک خوبی را به شما می گویم که همین یک خوبی همه بدی هایشان را نزد خدا محو می کند چه شما بپذیرید چه نپذیرید.
همینکه به شما فهماندند راه درست ثروتمند شدن در تجارت است چنان ثوابی در پرونده شان ثبت شده که فقط خدا می داند.
شما سال ها در مسیرهای غلط تلاش کردید و کسی شما را آگاه نکرد.
شما قبل از این مشاوران تجاری می دانستید روزی بر ده قسم است که نه قسم آن در تجارت است؟
این مشاوران بودند که شما را آگاه کردند.
همینکه شما را به راه درست آگاه کردند باید بیش از چند ده میلیارد تومان پرداخت کنید.
شما چند سال فقط به دلیل ندانستن همین نکته ساده در مشاغل دیگر عمر و جوانی تان بر باد رفت.
چقدر حاضرید بپردازید که یک نفر در ۱۰ سالگی تان این حدیث را به شما بگوید؟
ضرب کنید.
۱۲ سال مدرسه.
۴ سال دانشگاه.
اینهمه سال کارمندی و کارگری و شغل های دیگر.
هر ماهش حداقل چند ده میلیون تومان کمتر گیرتان آمد چون راه تجارت را نمی شناختید.
ضرب کنید در ماه ها و سال های عمرتان که بر باد رفته است.
چقدر می شود؟
حاضر بودید همین قدر پول را بدهید و کسی در جوانی فقط به شما بگوید پول در تجارت است و حتی هیچ کار دیگری برایتان نکند.
نه خدماتی نه پاسخگویی.
فقط بگوید نه دهم ثروت در تجارت است و دیگر هیچ نگوید.
اصلا هم مهم نیست که بعدش تاجر بشوید یا نشوید.
همینکه فهمیدید درست چیست باید هزاران هزار بار خدا را شکر کنید و شاکر مشاوران باشید.
لااقل می توانید فردای قیامت بگویید پرودگارا من که ۷۰ سال از تو عمر گرفتم لااقل اینقدر جاهل نبودم که راه درست را نفهمم.
راه درست را فهمیدم هر چند به آن عمل نکردم.
باز شما صد هیچ جلوترید از مردمی که ۸۰ سال یا صد سال در فلاکت و فقر زندگی کردند و حتی نفهمیدند راه درست چیست.
جمع بندی
خطای یک فرد زمانی به یک سازمان نسبت داده می شود که مدیران سازمان چنان دستور العمل غلط و ناصحیحی را به آن فرد بدهند.
اگر دستور العمل سازمان و امر، دستور یا فرمان مدیران ارشد آن سازمان خلاف رفتار کارمند باشد گناه و خطایش بر عهده سازمان نیست بلکه بر عهده خود آن فرد است.
در این حالت کسانی که مورد ظلم این افراد متخلف قرار گرفته اند باید گزارش دهند و سازمان موظف است به ظلمی که درباره شان شده رسیدگی نماید.
اگر گزارش نکنند مقصر خودشان هستند.
اگر گزارش کنند و سازمان رسیدگی نکند مقصر سازمان است.
اگر گزارش کنند و سازمان رسیدگی کند حق به حق دار می رسد.
آراد برای این امر داوری هایی را میان کارمندان و تاجران برقرار خواهد نمود تا دو طرف حرف هایشان را بزنند و معلوم شود واقعا چه کسی خطاکار است.
شرح داوری ها به صورت شفاف و واضح به نمایش تمام آرادی ها در خواهد آمد.
اخراج برای متخلفان زمانی خواهد بود که متخلف به صورت آشکار بگوید که می خواهم دوباره تکرار کنم و اگر مشاهده شود که حتی به ظاهر نادم و پشیمان است و قصد اصلاح دارد آراد بر خوش گمانی خویش او را می بخشد هر چند ممکن است جایگاهش را تنزل دهد.
آراد معصوم نیست.
کارمندان آراد معصوم نیستند.
تاجران آرادی معصوم نیستند.
نمایندگان خارجی معصوم نیستند.
ما همه معیوبیم که در غیبت امام معصوممان به این دنیا آمده ایم.
مجبوریم تا گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم.
باید با دوستی و برادری مشکلاتمان را حل کنیم.
اگر این کار را کردیم به سعادت می رسیم.
اگر از این مسیر خارج شدیم می دانیم که بیرون از آراد خبری نیست.
نه کسی می خواهد رشدمان دهد و نه کسی دغدغه ثروتمند شدنمان را دارد.