به طور مثال اگر از یازده نفر یک نفر مشتری داشته اید عملا مشتری بوده اصلا شاید اعتماد آن ده نفر باقی مانده را نتوانسته اید، جذب کنید.
چرا توقع این که از ده نفر همه مشتری باشند را در تجارت دارید، با همان یک مشتری چرا ادامه نداده اید، ناتوان در جذب مشتری بوده اید این ها سوالاتی است که در پی مطرح کردن مشکل عدم مشتری از جانب شما در ذهن مشاوران و اساتید شکل می گیرد.
تصورات غلط مانع حرکت درست در طرح شتاب
کسی که کار صادرات انجام می دهد تصور این را که هر کسی با او تماس گرفت فردای آن روز پول به حساب واریز کند را نداشته باشد. زمان و پیگیری نیاز است و نباید توقع داشته باشید که هر کدام از مشتریان که با شما تماس گرفتند قرارداد ببندند.
مثال: یک مغازه مرغ فروشی باز می کنید از صد نفری که در طول روز به مغازه می آیند هر صد نفر خرید نمی کنند. اگر این گونه بود همه مغازه داران در اصناف مختلف میلیاردر می شدند این را به خوبی به یاد بسپارید.
این که چرا خرید نمی کند یک علتی برای خود داشته شاید جنسی که می خواسته نبوده، برخورد و ارتباط شما مناسب حال او نبوده است که از شما خرید نکرده است.
مطمئن باشید کسی که شما را از اینترنت پیدا کرده باشد قبل و بعد از شما با تاجران در همین حوزه مانند شما مذاکره داشته و خواهد داشت. شما طرح شتاب را در یک ماه گرفتید و انتظار داشتید که تمام صادرات عمر کاری خود را در این یک ماه انجام دهید.
ایراداتی که بر شما وارد است
اگر به مسیر حقیقتا باور دارید و می دانید که معنای این آن نیست که ده نفر مشتری نبوده اند بلکه شما با ده نفر دیگر نتوانسته اید ارتباط بگیرید. مسلما چند ایراد در متن پیام، نوع مذاکره، روش های اعتماد سازی داشته اید و بر شما وارد است.
ایرادات بزرگ نه بلکه ایرادات ساده هم می تواند در جذب مشتری مشکل ساز باشد. بارها پیش آمده که به افراد حین مذاکره گفته شده که نباید به این صورت ارتباط خود را آغاز می کردید. هر کاری هر مسیری برای خود داستان هایی دارد.
زمان بر پروسه صادرات و واردات
امروز یک کالایی انتخاب می کنید و می خواهید تجارت را شروع کنید ممکن است این ماه مشتریانی که به شما مراجعه کردند فصل خرید آن ها نباشد. دو الی سه ماه دیگر خرید انجام می دهد پس در هر صورت نحوه ارتباط گیری شما اهمیت دارد که در آینده از خود شما خرید کند.
مشتریان صادراتی که امروز مذاکره می کنند فردا پول نمی دهد چرا که زمان می برد، باید شرایط گمرکی، مالی خود را بررسی و تعیین اعتبار کند و کارها را نجام دهد تا بتواند مبلغ را آماده کند تا از شما خرید انجام دهد. بالاخره در هر کشور واردات پروسه زمانی دارد و یک روزه انجام نمی گیرد.
باور با عمل نشان داده می شود
این که باور دارید بسیار خوب است اما باور داشتن در شما دیده نمی شود چرا که کسی که باور داشته و یک مشتری هم از مسیر مشخص شده اش به دست آورده مسیر خود را ادامه می دهد به اصطلاح جا خالی نمی کند. تعریف مشتری کسی که به شما پول بدهد، نیست.
همه کسانی که با آراد مذاکره می کنند و با روند تجاری او پیش می روند با آراد کار نمی کنند. همه نکات و توصیه هایی که مشاوران و اساتید به شما می کنند خود نیز انجام می دهند. با همان روش جذب مشتری می کنند و قرارداد می بندند همه این ها امکان پذیر است ولی باور حقیقی نیاز است.
انتظار آراد از افراد درون مسیر
توقع آراد از شما که در تجارت مشغول هستید این است که باور در رفتار شما قابل مشاهده باشد، مسیر را ادامه دهید. اگر اساتید که به روش و مسیر باور و یقین دارند جای هر کدام از شما بودند که به همان روش ها عمل می کنند صد برابر تلاش و هزینه می کنند و صد برابر نتیجه می گیرند.
اساتید و مسیرهای طی شده توسط آن ها
گاهی اوقات کارشناس آراد طرح هایی اجرا می کنند چند صد میلیون هزینه می کنند از آن هیچ خروجی نمی گیرد آن را کنار گذاشته و یک طرح دیگر را اجرا می کنند تا بهترین راه را پیدا و انتخاب کنند بعد از آن به شما انتقال می دهند.
اگر گفته می شود بهتر راه است برای این است که خود کارشناس صد برابر آن هزینه و ضرر کرده و تصمیم گرفتند که درست ترین را برای شما پیدا کرده اند.
