انواع مدل های بازاریابی برای پیدا کردن مشتری + صوتی

انواع مدل های بازاریابی برای پیدا کردن مشتری + صوتی

امروز می خواهم در رابطه با نحوه پیدا کردن مشتری صحبت کنیم. در رابطه با یافتن مشتری دو مدل مشتری داریم. مدل اول این است که مشتری ها ما را پیدا کنند.

مدل دوم این است که ما سراغ مشتری ها برویم. تفاوت این دو مدل در چیست؟ یقیناً بهتر است که مشتری سراغ تامین کننده یا فروشنده بیاید. چرا؟

چون زمانی که مشتری نزد تامین کننده بیاید، از منِ فروشنده سؤال می پرسد و کمک می خواهد در نتیجه من منبع و مرجع می شوم. خیلی راحت تر است به نوعی نیاز به بازاریابی نیست.

تا من بتوانم دغدغه های مشتری را حل کنم. مشتری به من نیاز دارد. [remusics src="https://s3.eu-1.blufs.ir/aradbranding-fa-wp-content/uploads/2021/06/3254.mp3" pic="https://s3.eu-1.blufs.ir/aradbranding-fa-wp-content/uploads/2021/09/TZiarkolaei-3-min.jpg" desc="مدل های مشتری یابی" title="استاد زیارکلائی"]

آمده از من درخواست محصول می کند. مشتری از من می پرسد. اما اگر شما سراغ مشتری بروید. یعنی فردی که به شما نیاز ندارد. و می خواهید کاری کنید که فرد به شما نیازمند بشود. یعنی احساس نیازکند.

آنهایی که می گویند این روش دوم بهتر است یعنی ما سراغ مشتری برویم. یک تست ساده کنید تا بفهمید تجربه بالاتر از آن نظریه شما می باشد.

چکار کنیم بیایید یک قوطی یا یک بسته قوطی کنسرو یا تن ماهی، حتی خرما داخل سوپر مارکت ها ببرید. بگویید من این محصول را با این قیمت می فروشم. ببینید سوپرمارکت به شما چه خواهد گفت؟

 سریع می گوید نه! من خرید ندارم. مسئول خرید من نیست. یا از شخص دیگری می خرم. جنست را بگذار هروقت فروختم پول تو را می دهم.

کلماتی به شما می گوند که شما سرد می شوید. متاسفانه خیلی از تولید کنندگان تولید می کنند بازار را نمی شناسند با چنین جملاتی بعد از تولید مواجه می شوند.

دلسرد، ورشکسته می شوند. خداحافظ کسب و کارشان تعطیل می شود. چرا؟ چون فکر می کنند همین که جنس داشته باشند همه از خدایشان است از اینها خریداری کنند.

معامله و کردن و خرید و فروش اینگونه نیست. وارد بازار می شوید خودتان می خواهید مشتری را پیدا کنید. با چنین جواب هایی مواجه خواهید شد و بعد نمی فروشید. و نا امید و دلسرد می شوید.

 ما فهمیدیم بهترین شیوه تبلیغات، بهترین مدل بازاریابی این است که مشتری بیاید سراغ ما، در آن حالت ما شرط را برای فروش می گذاریم.

چون مشتری نیازمند ماست. نه کسی که به ما نیاز نداشته باشد ما می رویم احساس نیاز در آن شخص ایجاد کنیم. چرا خیلی از مردم عادی دوست دارند کارمند بانک شوند؟ تا حالا به این سؤال فکر کردید؟

چون مردم پول خود را دو دستی تقدیم بانک می کنند. کارمند بانک فقط می آید ثبت تراکنش می زند. کارخاصی انجام نمی دهد. اگر می آمدند می گفتند که کارمندان بانک بروید وارد شرکت ها بشوید، زنگ خانه های مردم را بزنید.

 با آنها مذاکره کنید. اگر پول دارند بیایند در بانک ما بریزند. اینجا کار سخت می شد. هرچند اگر تکنیک هم می زدند جواب می داد و خیلی از بانک ها از این تکنیک ها استفاده می کنند. با شرکتها[ی بزرگ] وارد مذاکره می شوند.

دیگر کسی دوست نداشت کارمند بانک شود. چون باید می رفت بازاریابی می کرد. یعنی من باید مشتری را پیدا کنم. درحالی که امروزه بانک ها سیستمی را ایجاد کرده اند که مردم پول بی زبان خود را دو دستی تقدیم بانک ها می کنند.

بعد می خواهند پول خود را بگیرند با هزار منت پول خود را از بانک دریافت کنند. شما ۵۰۰ میلیون تومان بریز در بانک بگو من امروز پول خودم را می خواهم. به این راحتی پول شما را نمی دهند.

بدبختی همین است. که طرز فکر یکسری انسان های تازه کار و مبتدی که تابه حال تجارت نداشتند می آید نظریه ای میدهد. می گوید این مدل بهتر است. می گوید آقا سنتی کارها این مدل را می پسندند چون تکنیک جدید را ندیده اند و لمس نکرده اند.

شما بروید بازار از خیلی از بازاریها بپرسید. که مشتری ها برای اینکه جنس و کالای من را بخرند به من پول نقد می دهند.

سنتی ها می گویند امکان ندارد. چرا می گویند امکان ندارد چون  ندیدند. یعنی هر کس از زاویه دیدخودش نظریه می دهد. آنکسی که نقدی پول می گیرد.

بدون حضور، بدون دیدن مشتری خود پول را می گیرد. می گوید می شود. آن کس که نتواند این کار را انجام دهد می گوید نمی شود.

شما هرسؤالی را از هر کسی در مورد هر موضوعی بپرسید شما در مورد ازدواج از پدر و مادر خودت بپرس، دوستانت بپرس از هرکسی سؤالی می پرسی از نگاه خودش جواب می دهد.

به این معنا نیست که جواب ایشان درست است و صحیح ترین جواب آن است. [av_notification title='' color='orange' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='']

من بارها تاکید می کنم از انسان های موفق بپرسید. از انسان هایی که این شیوه های آسان را پیدا کرده اند. خیلی ها با اینترنت دارند میلیارد، میلیارد پول در می آورند.

خیلی ها در فضای حقیقی نمی توانند چنین پولی را بدست بیاورند. [/av_notification] ? اخبار را رصد کنید درسالهای اخیر چندهزار کسب و کار اینترنتی راه افتاده در دوسال اخیر یک داستان شبیه کرونا همه فضای حقیقی را نابود کرد.

آنهایی که در فضای مجازی تبلیغات کردند پول پارو کردند. هرکس از نگاه خودش به هر سؤالی که بپرسید پاسخ می دهد. به این معنا نیست که درست گفته.

استدلال ها را بشنوید. نظریه های مخالف را هم بشنوید. بروید مخالف ها با آن مدل کسب و کار چه دیدگاهی دارند. پس وقتی در فضای کسب و کار فعالیت می کنید.

مشتری ها به سراغ شما می آیند و این شیوه بهترین شیوه جذب و جلب مشتری می باشد. چون راحت می توانید از این مشتری پول بگیرید.

اما زمانی تو سراغ مشتری می روی. مشتری پولی ندارد که به تو بدهد. داشته هم باشد به تو نخواهد داد. می گوید. من از فلان شرکت یا فلان شخص می خرم.

لزومی ندارد که بخواهم آن شخص را کنار بگذارم و از شما ناشناخته بخرم آمدیم در یک فصل دیگر که من به جنس نیاز داشتم تو به من ندادی. من چکار کنم؟

آن چیزی که نقد دارد را رها نمی کند به شمای تازه کار بچسبد. اما اگر خودش سراغ شما بیاید اصلاً چنین نگاه و دیدگاهی ندارد.

این را خوب درک کنید در مذاکرات تجاری خیلی اهمیت دارد پس با استدلال های اشتباه کار خود را پیش نبرید که در نتیجه شکست می خورید. آموزش ها را با دقت ببینید، بشنوید، باور کنید، به کار ببندید تا موفق شوید.

این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۳ / ۵ تعداد رأی: ۲

ارسال نظرات (۰ نظر)

روزی ۱ ساعت کار با ماهی ۱۶ میلیون درآمد