امیر باشید نه خمیر

امیر باشید نه خمیر

میتینگ آراد برندینگ

تجارت ثروت آفرین با یادگیری هدفمند

این متن از دو قسمت اصلی تشکیل شده است که ابتدای آن مقدمه است برای ورود به انتهای آن پس هر دو بخش را با دقت بخوانید و از ارتباط بین جمله ها غافل نشوید.

و اما بخش اول:

از انتظارات اولیه ما از شما آرادی ها اینست که باهوش تر از جامعه باشید و آنچه شیاطین با بهره گیری از آن، عوام مردم را می فریبند موجب فریب خوردن شما نشود.

خداوند در کتابش از قول شیطان رانده شده می فرماید: سوره ص آیه ۸۲ تا ۸۵

قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ

إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ

قَالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ

لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ

ابلیس به پروردگار گفت پس به عزتت سوگند بدون شک همه آنها را به اغوا می کشانم و گمراه می کنم.

مگر بندگان خالص شده ات از آنان را.

خداوند فرمود: پس حق است و حال من سخن حقی می گویم.

یقینا پر می کنم جهنم را از تو و هر کسی از آنان که تو را پیروی کند با همدیگر./

 

علی بن ابراهیم به نقل از امام هادی علیه السلام می گوید: آنجا که خداوند بعد از قسم شیطان فرمود فالحق معنیش آنست که تو درست می گویی و این کار را می کنی./

پس ابلیس به عزت پروردگارش قسم خورد که اجمعین مردم را اغوا کند و گمراه سازد مگر خالص شده ها را.

خداوند در پاسخش نفرمود نه نمی توانی و یا نه اینطور نیست بلکه فرمود فالحق یعنی سخنی که گفتی حق است پس با این جمله سخن شیطان را راست دانست و به ما نیز فهماند که شیطان بر این قسمی که خورده راستگو بوده است.

اما خداوند در ادامه به شیطان فرمود و من هم سخن حقی به تو می گویم در پاسخ گمراه کردنت و آن اینکه من هم جهنم را که مظهر بدبختی و درد و فلاکت و حقارت است به تو و همه پیروانت می چشانم و از این کار ترسی ندارم.

دقت نمایید که شیطان در ابتدای کلام گفت من اجمعین را گمراه می کنم و خداوند هم فرمود من اجمعین را در جهنم می اندازم و از همان لفظی استفاده نمود که شیطان استفاده کرده بود.

پس ای آرادی عزیز کمی باهوش باش.

هرگاه دیدی که اجمعینی از مردم در کاری همراه شده اند و به تو گفتند که اینها در حال انجام کار خیری هستند و در حال ثواب بردن الهی هستند با خود بگو آیا شیطان از قسمی که خورده برگشته و پشیمان شده و این جماعت را به حال خود وا گذاشته تا بندگی خدا کنند و به کار خیر مشغول شوند؟!!!

و یا اینکه برعکس آنها را بر کار باطلی گماشته و در نظرهایشان انحراف ایجاد کرده تا گمان کنند که در حال انجام کار خیرند؟!!! کدامیک به حقیقت نزدیک تر است؟

 

بسیارند کسانی که مردم آنان را مرد خدا و پاک و صالح می دانند و می ستایند و اگر به واقع شما کسی را که مرد خدا باشد بستایید خدا را ستایش کرده اید و در خور ثواب هستید.

آیا شیطان به همین راحتی اجازه داده تا گروه زیادی از مردم به همراه شما مردان خدا را تمجید کنید و به حسابتان ثواب واریز شود؟!!!

چقدر شیطان و نفس اماره را احمق و بی تدبیر فرض کرده اید؟

اگر اینگونه است که شما مردان پاک خدا را شناختید و تمجید کرده اید پس چرا نامی از محمد بن مسلم که درود خدا بر او باد که از یاران وفادار امام باقر و امام صادق علیه السلام بود نشنیده اید که امام صادق در توصیف ایشان فرمودند: ما کان أحَدٌ مِنَ الشیعَهِ اَفْقهُ مِنْ محمد بن مسلم. احدی از شیعه نیست که فقیه تر از محمد بن مسلم باشد.

خدا او و تمامی شیعیان اهل بیت پیامبرش را در بالاترین درجات قرار دهد ان شاءالله./

چرا گمان می کنی آنانی که به مردم گفتند مرد خدا هستند و امام زمان را دیده اند راست گفتند و تو به راحتی باور می کنی؟

فکر نمی کنی شیطان خواسته باشد شخص پلیدی را به جای مرد خدا جا بزند تا مردم با محبت او روانه دوزخ گردند؟

توصیه می کنیم نامه آخر امام زمانت را به وکیل آخرش بخوانی آنجا که امام علیه السلام به او فرمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم

« یا على بن محمد السمرى اعظم الله اجر اخوانک فیک، فانک میت ما بینک و بینها سته ایام، فاجمع امرک و لا توص الى احد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه التامه فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى ذکره و ذلک بعد طول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جوراً.

و سیأتى الى شیعتى من یدعى المشاهده الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفیانى و الصیحه فهو کذاب مفتر و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم.

به نام خداوند بخشنده مهربان

ای علی بن محمد سمری خداوند اجر برادرانت را درباره مصیبت از دست دادن تو عظیم گرداند.

تو اکنون مرده ای و بین تو و مردنت شش روز است پس کارهایت را جمع کن و وصیت نکن به کسی بعد از مردنت که جانشین مقام تو باشد چرا که غیبت کامل واقع شده است پس ظهوری نیست مگر آنکه خدایی که یادش بلند مرتبه است اجازه دهد و آن بعد از مدتی طولانیست که قلب ها سخت شود و زمین از ستم و جور پر گردد.

و به زودی می آیند کسانی به سوی شیعیانم که ادعای دیدار و مشاهده مرا می کنند.

آگاه باشید که هر کس ادعای مشاهده مرا کرد قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی پس او بسیار دروغگوی افترا زننده است و نیست هیچ توانی و قوتی مگر به سبب خدای علی عظیم./

و او برادرانش را جمع کرد و نامه را خواند و هر کس درباره وکیل بعدی امام از او پرسید به آنها گفت که کسی را این مقام نیست و بعد از شش روز از دنیا رفت که رحمت و درود خدا بر او باد./

شما را به خدا همچون جاهلان نباشید که هر چه بر عوام الناس قبولاندند به شما هم بقبولانند.

بدانید که حق و پیروی از آن آسانست لکن شیطان با راه های پر پیچ و خمی که ابداع کرده موجب شده تا راه آسان پنهان گردد و راه های سخت باطل بر آن ترجیح داده شود.

پس از هر آنچه از حقیقت بعد از رسول خدا و اهل بیتش پدید آمده دوری کنید چرا که خداوند در کتاب بر اتمام دینش تاکید کرده آنجا که فرموده: سوره مائده آیه ۳

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ

امروز دینتان را برایتان کامل کردم./

پس اگر به شما گفتند فلان موضوع درباره حقیقت و دین قدمتی طولانی دارد از او بپرس طولانی بودنش چند سال است؟

اگر حتی گفت هزار سال بگو باطل است چرا که دین خدا در هزار و چهارصد سال پیش کامل شده پس آنچه بعد از آن به نام دین آمده دین نبوده و تازه پدید آمده ای بوده که برای انحراف مردم از دین ابداع گردیده است.

و پیامبر چه زیبا راه روشن را به ما نشان دادند آنجا که فرمودند: کُلُّ بِدعَهٍ ضَلالَهٌ وَ کُلُّ ضَلالَهٍ فی النّار

هر بدعت و تازه پدیده آمده ای ( درباره دین خدا ) گمراهیست و هر گمراهی ای در آتش است./

و نیز بر عالمان و دانایان از امت فرمودند: اِذا ظَهَرَت البِدَعُ فی اُمَّتی فَلیُظهِرِ العالِمُ عِلمَهُ فَمَن لَم یَفعَل فَعلَیهِ لَعنَهُ اللّهِ.

زمانی که بدعت در امتم آشکار شود پس باید عالم علمش را آشکار کند پس هر کس از دانایان که این کار را نکند پس لعنت خدا بر او باد./

پس لطفا امیر باشید نه خمیر.از این قسمت وارد بخش دوم می شویم.انتخاب با خودتان است.شما تاجرید و حیف است تاجر خمیر باشد.اگر کارگر بودید و خمیر بودید شاید بر شما ملامت چندانی نبود.اگر کارمند بودید و خمیر بودید شاید سرزنش زیادی نمی شدید.خلاصه می گویند فلانی سال ها پول غذایش را از کسی گرفته باید هم خمیر او باشد.

اما تو که خداوند روزی ات را به دست خودت داده و تو را در رسیدن روزی محتاج دیگری نکرده زشت است که در باورهایت خمیر دیگری شوی.شما می توانید خمیری باشید در دست این و آن تا به باورها و تفکراتتان شکل دهند و شما را آنگونه بسازند که می خواهند.

اگر ترجیح دادید که خمیر باشید پس اختیارتان را به کسی سپردید و اگر ما بخواهیم به شما شکل دیگری بدهیم شما ابتدا خود را به همان کسی که خودتان را به او سپردید می رسانید و از او کسب تکلیف می کنید و اگر سخن ما را در مقابل او یافتید ما را باطل می خوانید چرا که از قبل حق بودن نانوایتان را به صورت قطعی در ذهنتان بسته اید پس منتظر باشید که به زودی شما را وارد آتش کند و با لقمه ای شما را ببلعد یا به دیگران بفروشد تا ببلعند چرا که حق همانست که خمیرها در آتش روند و خورده شوند 

حالت دوم آنست که خمیر نباشید و اختیار و فرمان زندگی تان را به دست دیگری ندهید.

حال که اختیارتان دست خودتان باشد در حقیقت امیر هستید.

البته لزوما هر امیر بودنی هم خوب نیست و انسان را به سعادت نمی رساند و ممکن است انسان با اختیاری که دارد باز هم به سمت آتش برود.

خداوند انسان را آزاد آفرید پس خیلی زشت است که خودش بی آنکه کسی او را برده دیگری کند برده ی کسی شود که او از یاران نزدیک شیطان است.

تا زمانی که خمیر باشید هیچ رشد اقتصادی نمی کنید و اگر هم رشد کنید این رشدتان در گرو دیگری است.شیعیان و پیروان امامان حق هیچگاه خمیر نبودند با آنکه اطاعتشان از امام کامل بود و امامان ما هم خمیر نمی خواستند.

اگر خمیر می خواستند اینقدر تاکید بر فهم و تعقل و فقه و درک نمی کردند و می گفتند بی چون و چرا بپذیرید در حالیکه امامان ما از یارانشان می خواستند تا اگر نفهمیدند بپرسند و با فهم عمل کنند و همواره تاکید بر تفکر و تعقل داشتند تا شیعیان جاهل اطاعت کننده نباشند بلکه عالم اطاعت کننده باشند. 

اگر از کسی که مومن است پیروی کنید به شما راه نجات را نشان می دهد و اگر از کسی که مومن نیست پیروی کنید شما را به بیراهه می برد.

خوانندگان تازه وارد ما معنای مومن را آنچه در بین عوام مردم مرسوم است نگیرند.منظور ما از مومن کسیست که به واقع به خدا ایمان آورده و اخلاق و مرام و رفتارش را تا آنجا که می تواند در سطح عالی نگه می دارد و چون خطا کند عمدی نیست و زود توبه می کند و خطایش را اصلاح می نماید.

نه کسی که مشرک است و غیرخدایی ها را با خدایی ها شریک می کند و هر دو را از یک منظر و مسیر می بیند.از خمیر بودن دوری کنید.

به جای اینکه دیگران به شما بگویند چگونه فکر کن چگونه پول در بیاور چگونه زندگی کن باید به نقطه ای برسید که شما به دیگران بگویید چه کنند؟

اما امروز شاید کسی برای حرف های شما ارزشی قائل نباشد.درست هم همین است.چون دیدگاه هایتان و سخنانتان موجب رشد و پیشرفت نمی گردد.اکثر شما همان دیدگاهی را دارید که عوام مردم دارند.وقتی مانند عوام فکر کنید نیازی نیست که عوام خود را تحت فرماندهی شما قرار دهند.

تمام فرماندهان را که ببینی اشتراکی در میانشان هست و آن اینست که هر یک نگرش و دیدگاه مخصوصی برای خود دارند که دیگران ندارند و اگر فکر بالاتری نداشتند هیچگاه فرمانده دیگران نمی شدند.

حال ممکن است معدودی باشند که این فکر بالاترشان را از خدا گرفته باشند و یا اکثریتی که از شیطان گرفته اند. 

در هر حال باید بدانی اگر دارای فکر خاص و ویژه ای نباشی خمیر خواهی ماند.

بر روی فکرهایتان کار کنید و از سطحی نگری بپرهیزید و بر قسم شیطان به خدا دقیق شوید و از راهی که اجمعین مردم به آن می روند دوری کنید چرا که بندگان مخلص خدا بسیار اندکند.

خداوند ما و شما را روز به روز برای خودش و پیامبرش خالصتر گرداند تا طعمه شیطان نشویم.

این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۵ / ۵ تعداد رأی: ۱