|
راه نوین مبارزه با فقر |
در جهانی که زندگی می کنیم دو دسته کلمات داریم که یک تاجر عاقل می بایست معنای همه آنها را درست بداند خطر ندانستن معنای درست کلمات برای همه انسان هاست اما برای گروهی به نسبت جایگاه و مقامشان از گروه دیگر بیشتر است.
تاجران از زمره کسانی هستند که وجودشان برای سایر مردم مایه رفاه و گردش روزی خداوند است و خطر بدفهمی در آنان می تواند مایه خسران به جامعه عظیمی گردد.و اما دو دسته کلمات را اینگونه تقسیم می کنیم.
دسته اول کلماتی که با حواس پنج گانه و غریزه که خداوند بین انسان و حیوان مشترک قرار داده است درک می شود مثل رنگ ها، طعم ها، اشیا و موجوداتی که با چشم می بینیم.
در فهمیدن معانی این کلمات اگر انسان دچار نقص آن حس پنج گانه نباشد دچار اشتباه نمی شود دسته دوم کلماتی هستند که محتاج فهم است و با درک و عقل فهمیده می شود مانند شجاعت، عدالت، انصاف، جوانمردی، فداکاری، وفاداری، انتظار، حق، باطل، فریب، ریا و خیلی کلمات دیگر.
درباره این دسته از کلمات اختلاف نظر بین خود انسان ها نیز زیاد است و معنای واحدی از آن در نظرها نیست.
خداوند در کتابش به پیامبرش می فرماید: سوره انعام آیه ۱۱۶
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ
و اگر اطاعت کنی اکثر کسانی که در زمین هستند تو را از راه خدا گمراه می کنند./

- بیشتر بخوانید: تجارت های کوچک پرسود
خداوند طبق این آیه، رأی اکثر مردم را در گمراهی خوانده و نظرشان را مردود اعمال کرده است و اخبار و روایات زیادی نیز از رسول خدا و امامان در این باره نقل شده که اگر خواستی باطل را بشناسی ببین رأی اکثر مردم چیست و آنچه رأی اکثر مردم است به باطل نزدیک تر است.
محمد بن مسلم روایت می کند که محضر امام باقر علیه السلام رسیدم و از ایشان سوال کردم ای پسر رسول خدا زمانی که بین دو کار ماندیم و مجبور به عمل به یکی از آنها شدیم به کدامیک عمل کنیم که به حق عمل کرده باشیم؟
امام فرمودند: خداوند ابتدا حق را آفرید پیش از آنکه هیچ مخلوقی آفریده باشد و سپس باطل را خلق کرد و آنگاه حق و باطل را چنان در هم آمیخت که هیچ عقلی نتواند آن دو را از یکدیگر تشخیص دهد لکن به جهت بزرگواریش بر خود واجب نمود تا علم جداسازی این دو را به مخلوقاتش برساند چرا که در غیر اینصورت مخلوقاتش گمراه می شدند و دیگر ثواب و عذاب و بهشت و جهنم بی معنا می گردید از اینرو معرفت جدا کردن حق از باطل را به پیامبرش آموخت تا طالبان سعادت را به او محتاج سازد و نیز در این باره در کتابش فرمود عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَىٰ
آنگاه رسول خدا آن علم را در سینه علی علیه السلام به امانت قرار داد تا پس از او چراغی باشد در دل تاریکی ها و امیرمومنان آن را به امام پس از خود سپرد و امامان یکی از پس دیگری آن را به امانت می گیرند و منظور خدا از این سخن که فرمود إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا همین است که خداوند ما را امر کرده تا قبل از مرگمان علومی که به ما از سمت خدا و رسولش به امانت سپرده شده به امام بعد از خود بسپاریم.
پس ماییم کسانی که خداوند قدرت و معرفت تشخیص حق از باطل را به آنان آموخته و جز ما کسی به تمام آن آگاه نیست پس ای اباجعفر ( کنیه محمد بن مسلم ) هر گاه بین دو امر ماندی به نظر امامت رجوع کن تا حق و باطل را بفهمی.
محمد بن مسلم می گوید پرسیدم فدای شما شوم اگر در آن زمان به امامی که خداوند برای هدایت مردم فرستاده دسترسی نداشتم و از آثار و رأیشان نیز اطلاعی در دسترس نبود چگونه بفهمم حق کدام است و باطل کدام؟
امام فرمودند: پس در این حالت تو نیز مانند قوم موسی آن زمان که موسی در میانشان نبود و خداوند آنان را در کتابش سرگردان خوانده سرگردان خواهی بود همچون گوسفندی که شبانش در کنارش نیست و هیچگاه نمی توانی حق را آنگونه که شایسته حق است تشخیص دهی.
محمد بن مسلم می گوید پرسیدم ای سرور من پس چه کنم تا در گمراهی کمتری قرار بگیرم؟
ایشان پاسخ دادند: آن دو کار را به مردم ارجاع بده و ببین رأی بیشترشان بر عمل به کدامیک از آن دو است و کدامیک را کمتر می پسندند؟
آن که نظر بیشتری را به خود اختصاص داده بدان که یقینا باطل است و هیچگاه مردم بی امامی از ناحیه خدا بر هیچ حقی جمع نشده اند و آنکه نظر کمتری به خود اختصاص داده می تواند حق باشد و می تواند باطل باشد اما اگر باطل باشد میزان بطلانش از آنچه رأی اکثر مردم بر آن است کمتر است./
و این کلام امام باقر علیه السلام راه روشنیست برای کسانی که مردم را به خوبی شناخته اند و از میزان عقل و جهلشان خبر دارند.
اما اینجا ممکن است برای خیلی ها سوال پیش بیاید که مثلا اگر مردم درباره رنگ آسمان در حالت عادی و طبیعی اختلاف نظر پیدا کنند و عده کمی بگویند رنگ آسمان قرمز است و عده زیادی بگویند رنگ آسمان آبی است باید بگوییم آبی اشتباه تر است؟
خیر اینگونه نیست.
آبی بودن رنگ آسمان جز عبارات و کلمات و مفاهیم دسته اول است یعنی جز کلماتیست که هم انسان آنها را درک می کند و هم حیوان و انسان ها نیز در درک آن واحدند.

- بیشتر بخوانید: ایده های پولساز خانگی
خداوند درباره گروهی از انسان ها که عقل و درکشان به حقیقت نمی رسد و گوشی هم برای شنیدن ندارند می فرماید: سوره فرقان آیه ۴۴
إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ ۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا
آنها نیستند مگر شبیه چهارپایانی بلکه آنها راهشان گمراهتر است./
پس چون خداوند بین آنها و چهارپایان شباهت قرار داده از اینرو در آنچه که بین انسان و حیوان اختلافی نیست درک انسان ها غلط بیشتر نیست و نظرشان در گمراهی افزونتر نیست.
به طور مثال این ایام کرونا در جهان وجود دارد و اکثر مردم دوست دارند جان خود را حفظ کنند.
آیا این علاقه برای حفظ جان کار باطل و غلطیست چون اکثر مردم به آن علاقه دارند؟
خیر غلط نیست چون هم انسان علاقه به حفظ جان دارد و هم حیوان و این موضوع جز غریزه انسان و حیوان است پس نمی توان گفت چون اکثر مردم آن را دوست دارند پس باطل است.
یا شاید کسی بپرسد اکثر مردم دوست دارند غذا بخورند و یا مناظر زیبا ببینند و یا به صداهای دلنشین گوش دهند پس آیا چون اکثر مردم اینگونه اند خوردن غذای لذیذ و دیدن مناظر زیبا و شنیدن صدای دلنشینی که خدا هم شنیدنش را حلال ساخته باشد باطل و غلط است؟
نه باطل نیست چون خوردن غذای لذیذ در دسته کلمات و مفاهیم گروه اول است که بین انسان و حیوان مشترک است و دیدن مناظر زیبا را گاو و الاغ و گوسفند هم می پسندند و شنیدن صدای دلنشین با گوشی شنیده می شود که همه گوش ها در شنیدنش اتفاق نظر دارند مگر گوشی که معیوب باشد.
پس باطل بودن رأی اکثر مردم درباره اموری که بین انسان و حیوان مشترک است نیست بلکه درباره اموریست که در زمره مفاهیم دسته دوم است یعنی مفاهیمی که محتاج عقل و فهم است.
حال شاید کسی باز برایش سوال پیش بیاید که چگونه این حرف را می زنید در حالیکه اکثر مردم شجاعت را دوست دارند پس آیا شجاعت باطل است؟
اکثر مردم عدالت را قبول دارند پس آیا عدالت باطل است؟
اکثر مردم صداقت را دوست دارند آیا صداقت باطل است؟
اکثر مردم وفاداری را می پسندند آیا وفاداری باطل است؟
اکثر مردم فداکاری را می پسندند آیا فداکاری باطل است؟
و اکثر مردم بسیاری از این کلمات زیبا را دوست می دارند و خدا هم این کلمات را در کتابش ستوده پس آیا این کلمات زیبا باطلند؟
از این قمست تا انتهای متن را دقیق تر بخوانید چون درکش سخت تر است.

- بیشتر بخوانید: کسب و کارهای کوچک پرسود خانگی
این دسته از کلمات چون با حواس پنچگانه و غریزه درک نمی شوند محتاج عقل هستند و چون عقل ها با یکدیگر اختلاف دارند فهم انسان ها درباره این کلمات با یکدیگر متفاوت است به طور نمونه از عدالت مثال می زنیم که اکثر مردم می گویند ما عدالت را می پسندیم و دوست داریم اجرا شود.
درست است که اکثر مردم می گویند ما عدالت را دوست داریم اما اگر از آنان بپرسی می شود همین عدالت را که می گویی دوست داری برای ما بشکافی و ابعاد و حدود و کیفیتش را برای ما بیان داری می بینی هر یک از عدالت تعریفی دارد و چیزی می فهمد و آنچه یکی از عدالت می گوید با آنچه دیگری از عدالت می گوید زمین تا آسمان فرق دارد و بسیار با یکدیگر متفاوت و در بسیاری از اوقات حتی مخالف و متضاد است.
خداوند نیز عادل است و عدالت را دوست دارد.
آیا آنچه خداوند از عدالت می فهمد همان است که مردم از عدالت می فهمند؟
حال از شما سوال می پرسیم آیا فرستاده خدا را عادل می دانید یا نمی دانید؟
آیا رسول خدا که درود و رحمت خدا بر او و خاندانش باد عادل بود یا نبود؟
آیا علی امیرمومنان عدالت را پیاده سازی کرد یا به ظلم با مردم رفتار نمود؟
اگر از مردم زمان پیامبر هم می پرسیدی شما عدالت را دوست دارید اکثرشان می گفتند بله دوست داریم پس چرا عدالت را در غیر علی علیه السلام دیدند و او را کنار گذاشته و دیگری را برگزیدند؟
و زمانی که دیگران را برگزیدند گفتند ما در حکومت آنان عدالت فراوانی می بینیم.
و چون علی امیرمومنان به خلافت رسید خیلی از مردم از شیوه عدالتش بر آشفتند و علیه او به جنگ برخواستند و این ها همان هایی بودند که پیشتر ادعای عاشقی عدالت را داشتند.
پس معلوم می شود عاشق عدالت حقیقی نبودند بلکه عاشق عدالتی بودند که در واقع ظلم بود و آنان با هوا و هوس خود آن را عدالت دانسته و در نظر خویش تزیین داده بودند.
خداوند خدایی است که می فرماید من مثقال ذره ای ظلم در حق کسی روا نمی دارم و عدالت او بی انتهاست.
همین خدا که عدالت بی انتها دارد سوره ای در کتابش دارد به نام انفال.
انفال به معنی بریدن بینی است و اشاره دارد به حدیث رسول خدا که فرمود اگر من و علی بن ابیطالب بینی آن کس که به خدا ایمان آورده است را ببریم تا با ما دشمن شود دشمن نخواهد شد.
و نیز امام صادق فرمود کسی که به واقع به سوره انفال ایمان بیاورد هیچگاه از ایمان خارج نخواهد شد./
در این سوره نمونه هایی وجود دارد از کلام خدا که همه آنها مصداق عدالت است و چون امام زمان بیاید همه اجرا خواهد شد حال می خواهیم ببینیم آیا مردم چنین موضوعاتی را عدالت می دانند یا نمی دانند؟

- بیشتر بخوانید: ایده های پولساز برای بانوان
خداوند در این سوره یک پنجم سودهایی که مردم در زندگی اقتصادی خود به دست می آورند متعلق به خداوند و رسولش می داند که به اختیار پیامبر در هر راهی که می خواهد خرج شود.
آیا اگر از همین اکثر مردمی که می گویید عاشق عدالتند یک پنجم حقوق و درآمدشان را هر ماه بگیری باز هم عاشق عدالتند؟
می گویی یک پنجم زیاد است اگر یک دهم را بگیریم چه نظری درباره عدالت دارند؟
اگر یک بیستم را بگیریم و بگوییم عدالت اینچنین ایجاب می کنند باز هم عاشق عدالت می مانند؟
خداوند در این سوره می گوید آنچه به مسلمانان برسد از غنایم گروهی که بدون جنگ تسلیم شوند به هیچ مسلمانی سهمی نمی رسد و همه از آن رسول خداست و اگر پیامبر بخواهد می تواند به کسی بدهد و اگر نخواهد می تواند ندهد و این عین عدالت است.
آیا اکثر مردمی که می گویید عاشق عدالتند این را عدالت می دانند؟
خداوند همه منابع زمین را اعم از نفت و گاز و منابع و معادن زیرزمینی را از طلا و نقره و مس و منافع هر آنچه در آسمان هاست از باد و منافع آنچه در درون دریاهاست مانند آب ها همه را متعلق به رسول خدا می داند و برای مردم سهم واجبی قرار نداده جز آن مقدار که خود پیامبر به مردم ببخشد.
آیا مردم این را عدالت می دانند؟
مردم ایران نفت را متعلق به خودشان می دانند یا متعلق به رسول خدا؟
خداوند می گوید عدالت آنست که نفت متعلق به رسول خداست و اکثر مردم می گویند عدالت آنست که نفت بین مردم پخش شود و متعلق به مردم است.
به واقع کدام سخن راست تر است درباره عدالت؟
سخن خدا یا سخن اکثر مردم؟
هر چند در همان زمان هم پیامبر همه درآمدهای ناشی از آنها را به مردم بخشید و برای خود چیزی برنداشت در حالیکه می توانست چیزی نبخشد و همه را برای خود بردارد و این کلام خداست که می فرماید سوره ص آیه ۳۸
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ
این عطای ما به توست پس ببخش یا برای خودت نگاه دار بدون حساب./
یعنی اگر ببخشی بر تو حساب و کتابی نیست و اگر برای خودت نگه داری باز هم بر تو حساب و کتابی نیست و به هرگونه که میل خودت می باشد عمل کن.
و نیز خداوند در کتابش به مردم امر کرده: سوره حشر آیه ۷
وَ مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا
و آنچه رسول به شما داد پس از او بگیرید و آنچه شما را از آن نهی کرد از آن دست بردارید./
آیا مردم این را عدالت می دانند که هر چه پیامبر نخواست به آنها بدهد بی اعتراض به آن راضی شوند؟
و کلامیست از رسول خدا که مظهر عدالت است و خداوند به او بی حساب بخشیده و در کتاب های شیعه و سنی روایت شده که رسول الله فرمودند: آبهای جهان مهریه دخترم فاطمه است پس هر کس می خواهد آبی بنوشد باید دخترم از او راضی باشد.

آیا مردم این را عدالت می دانند که برای نوشیدن جرعه آبی باید رضایت یک نفر را جلب نمایند و اگر او راضی نباشد آب خوردنشان حرام است؟
پس می بینی که اکثر مردم چیزی از عدالت می دانند و می خواهند و خداوند منظور دیگری از عدالت دارد و عدالت همانست که خدا می گوید و گفته های مردم حدس و گمانی بیش نیست.
اکثر مردم همان هایی هستند که چون حق امیرمومنان را دیگران غصب کردند از آن حکومت ها راضی بودند و می گفتند به به چه حکومت خوبی.
امام صادق علیه السلام می فرماید: چون علی علیه السلام به حکومت رسید دو گروه اندک از نحوه حکومتش راضی بودند و اکثر مردم در نارضایتی به سر می بردند.
یکی بینوایانی که عدل علی موجب شد تا آنها به نوایی برسند و رضایت آنها نه به خاطر ایمانشان بود بلکه به این سبب بود که بی زحمت دارایی بیشتر نسبت به گذشته به آنها رسیده بود و دیگر مومنان اندکی که قلبشان از محبت علی پر شده بود و برایشان فرقی نمی کرد که عدالت علی از اموالشان بکاهد یا بر اموالشان بیفزاید./
و اما قسمت انتهایی متن و نتیجه گیری اقتصادی ما:
در تجارت بخش هایی پیش می آید که نمی دانی باید چه کنی و کدام راه را بروی و بین چند راه مردد می مانی و نمی دانی خدا به کدام راه راضی تر است و موفقیت تو در گرو کدام مسیر است.
بیا آن کارها و چند راهی ها که در آن قرار گرفتی به گروه مختلفی از مردم ارجاع بده و نظرشان را بپرس.
آنچه نظر اکثر مردم بود و درصد بالاتری به آن راضی بودند از آنها دوری کن چرا که بطلانش زیاد است.
با این نوع نگرش به کمال حق نمی رسی اما از باطل و گمراهی و ضرر زیاد دور خواهی شد و خسارت هایت اندک می گردد و توفیقت بالاتر می رود.