دین حنیف را بشناسیم
بسم الله الرحمن الرحیم
در لحظهها و ساعتها و دقایقی هستیم که در سال ۶۱ هجری حسین بن علی در سختترین امتحانی که خداوند برای بشر قرار داد قرار گرفت و حمد و سپاس از آن خداست که اینچنین امامان شایستهای را برای ما برگزید تا گمراه نمانیم و راه هدایت را از گمراهی بشناسیم. به سند آنچه که تاریخنویسان درباره این روز نقل کردهاند، شهادت ابا عبدالله حدود ساعت ۴ بعد از ظهر بوده است و در همین لحظات است که امام علیه السلام یاران خود را یک به یک از دست میدهند؛ عدهای را در جنگ گروهی و عدهای را هم در جنگ تن به تن و ما بعد از گذشت سالیان طولانی هنوز این واقعه و مصیبت را زنده میکنیم و برای آن اشک میریزیم.
چه بسیار اشکها که در غم از دست رفتن حسین ریخته شد و در نزد خداوند مبارک و میمون و خجسته بود و خدا اجر بسیاری برای آن قرار داد و چه بسیار اشکها که در غم حسین ریخته شد و ملعون و مغضوب و مورد نفرت حضرت حق قرار گرفت. خداوند در سوره روم میفرماید فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا به دین حنیف روی بیاورید. همان دینی که فطرت خدا است و مردم را براساس همان فطرت خلق کرده است. اما واقعیت این است که ما دین حنیف و حقیقت را به آن معنا نشناختیم و چه بسیار تلاشها و تحرکات ما که گمان میکنیم در راستای حسین بن علی است ولی در حقیقت ماجرا، عکس و ضد و مخالف رسالت او است.
خداوند میفرماید دین حنیف همان دینی است که فطرتهای شما بر آن استوار شده است. سوالی از شما دارم. اگر دین حنیف دین مبتنی بر فطرتها است پس چرا در عصر کنونی ما این همه اختلاف در دین و در حقیقت وجود دارد؟ میگوید دین حنیف مبتنی بر فطرت است. بعد خداوند در قرآن میفرماید لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ خدا در خلقش تبدیلی ایجاد نکرده است. یعنی همه فطرتها بر یک مبنا ساخته شدهاند. ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ و این دین قیم و استوار است. وقتی دین بر فطرت خود شما مبتنی شد، دینداری، یعنی چه؟ یعنی خودشناسی. درنتیجه فرمود مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه هر که خودش را شناخت پروردگارش را هم شناخته است. اگر خداوند فطرت ما را بر چیزی آفریده باشد و امرش بر چیز دیگری قرار گرفته باشد، یعنی خدا از حکمت خارج شده است. مثل اینکه فطرت شما بگوید دروغگویی خوب است و خداوند در کتابش امر به راستگویی کرده باشد. این اصلا به دور از عدالت است. برای درک سادهتر شرکتی را در نظر بگیرید. مثلا نیرویی را در زمینه مثلا کامپیوتر متخصص کنیم بعد بگوییم در تجارت به ما سود بده. نیرویی را در زمینه هنر رشد بدهیم، فطرتش را در زمینه هنر قرار بدهیم و بعد بگوییم باید در زمینه ورزش به ما جواب خوبی بدهی. این اصلا دور از عقل است.
[av_notification title='' color='green' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-224pzfo']
دین حنیف همان دینی ست که فطرت ها بر آن استوار شده است.
[/av_notification]
خداوند میفرماید به دین حنیف روی کنید، همان دینی که بر فطرتهای خودتان استوار است. در نتیجه خداوند ما را به چیزی امر نکرده مگر اینکه آن چیز در فطرتهای خودمان است و ما را از چیزی نهی نکرده مگر اینکه فطرتهای خودمان زشتی آن را درک کرده است. از نمونهی آنچه که خداوند ما را به آن امر کرده و از اهم آنها سخنی است که خداوند به پیامبرش فرمود قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ بگو من از شما هیچ اجر و پاداشی نمیخواهم مگر " وُد " (دوستی شدید).
[av_notification title='' color='green' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-1mzps9w']
خداوند ما را به چیزی امر نکرده مگر آنکه آن را در فطرت هایمان قرار داده است. مَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ هم در فطرت مان قرار دارد و خداوند به آن امر کرده است.
[/av_notification]
فرق مودت و محبت همین است. مودت به معنی دوستی شدید و بیدلیل است. محبت دلیل دارد. مثلا اگر آقایی خانمی را دوست دارد به دلیلی است. مثلا میگوید قیافه و اخلاقش خوب است و من دوستش دارم. اما دوستداشتن انسان نسبت به پدرش سوای محبت است. یعنی پدرش را دوست دارد اما نه به خاطر کارهای او. اگر بپرسند چرا پدرت را دوست داری؟ میگوید چرا ندارد! پدرم است. چرا مادرت را دوست داری؟ میگوید یعنی چه! مادرم است. میپرسند چرا اهلبیت پیغمبرت را دوست داری؟ میگوید چرا ندارد! امامم است. همانطور که انسان پدرش را دوست دارد، امامش را نیز به طریقهی اولی دوست دارد. به همین دلیل رسول خدا فرمود:
مؤمن نیست مگر کسی که مرا بیشتر از خودش دوست داشته باشد.
اصلا معنای ولایت همین است. اولیالامر به همین معنی است. یعنی اگر امری که من مد نظر دارم بر چیزی قرار بگیرد و امر خداوند و پیامبر و امام بر چیز دیگری باشد، اولی یعنی اولویت، امر امام است. این یعنی ترجیح دادن امام بر خود.
خدا میگوید بگو از شما هیچ چیزی برای مزد رسالت نمیخواهم مگر مودتی که در حق اهل بیتم داشته باشید. بعد در آیه دیگری میفرماید پیغمبر به اینها بگو آنچه که مزد رسالت قرار دادم برای من نیست. إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ من پاداش خود را از خدا میگیرم. آن مزد رسالت هم برای خودتان است. اگر میگویم مَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ داشته باشید، آن هم به نفع خودتان است وگرنه برای من پیغمبر که کاری نمیکند. حالا آیا میشود که این مَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ در فطرتهای ما تعبیه نشده باشد و خدا چنین چیزی را از ما بخواهد؟ نمیشود. پس دوست داشتن امام و پیغمبر اصلا یک امر فطری است. یعنی امری است که در وجود و نهاد تمام انسانها قرار گرفته است. مَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ یعنی مودت به خاندان پیغمبر یک امر فطری است چون جزو دین است، جزو دستورات دین است و خدا چیزی که جزو دستورات دین است را غیر فطری قرار نمیدهد.
حالا سوال من اینجاست. در حادثه کربلا چه اتفاقی میافتد که مودت وجود ندارد؟ امام صادق (ع) فرمود اگر خدا این آیه را نازل نمیکرد با حالا که نازل کرد، هیچ تفاوتی در کدورت و بغض اینها حاصل نمی شد و هیچ فرقی نمی کرد. اینها از هیچ جنایتی در حق ما فروگذار نکردند. یعنی اگر خدا نمیگفت که با این خانواده مهربان باشید همینقدر جنایت را بر سر آنها میآوردند که خدا این آیه را نازل کرد. هیچ فرقی نکرد. ستمی نبود که نکنند. سوال. وقتی فطرتها و درونهای ما مبتنی بر محبت این خاندان است، چه میشود، چه اتفاقی میافتد که میبینیم افراد بسیاری در جهان اینها را دوست ندارند یا در کربلا جلو اینها میایستند؟ یا در همین عصر کنونی و در کشور ما اعمال و رفتارهایی ضد آنچه که حضرت بقیهالله خوشحال میشوند، رخ میدهد. چه اتفاقی میافتد؟
به سوال دقت کنید. دین مبتنی بر فطرت است. فطرت میگوید دوستداشتن این خانواده. چه میشود که الان این خانواده دوستداشتنی نیست. اطاعت نمیشود. پیروی نمیشود. باقیمانده این خانواده الان در بیابانهاست و کسی آن را نمیخواهد. اصلا اگر کسی میخواست که میآمد. این سوال یک جواب دارد. اینکه فطرتهای ما چرخیده است. فطرت امری است که مثل یک نرمافزار در وجود هر کسی نصب شده است و این نرمافزار فی ذات درست کار میکرد.
مثال دیگری برایتان بزنم. یکی از آشناهایتان را میبینید. آیا هیچوقت از او سوال میکنید فلانی چرا زندهای؟ میپرسید چرا این زنده است؟ آیا ما که همدیگر را دیدهایم از هم پرسیدیم چرا زندهای؟ اما وقتی یک نفر میمیرد اول سوال میشود که چرا مرد؟ پس معلوم میشود که زندهبودن دلیل نمیخواهد. آنچه دلیل میخواهد مردن است. مردن دلیل میخواهد. زندهبودن دلیل نمیخواهد. هر آنچه که بر مبنای فطرت بنا شده است دلیل نمیخواهد. اگر شما پدرتان را دوست داشته باشید آیا کسی از شما میپرسد چرا پدرت را دوست داری؟ این سوال اصلا مطرح نمیشود. اما اگر کسی پدرش را دوست نداشته باشد این سوال مطرح میشود. چرا پدرت را دوست نداری؟
پس آنچه که مبتنی بر فطرت است سوال ندارد. آنچه که مبتنی بر دین است سوال ندارد.
به همین دلیل امام صادق (ع) فرمود امر ما نیاز به پرسیدن ندارد. آنچه خلاف امر ماست باید پرسش شود.
اینکه خداوند چرا پاکان و نیکان و صالحان را پادشاهان زمین و آسمان قرار داده است که سوال ندارد. اینکه خبائث، پستها، رذلها و کثیفها سرپرستی را به عده بگیرند سوال است. آنچه بر مبنای فطرت است سوال ندارد.
اگر الان کسی در جمع ما راستگو باشد آیا میپرسیم که چرا تو راستگویی؟ چرا تو اینقدر راستگویی؟ اصلا کسی این را نمیپرسد. اما میگوییم چرا تو اینقدر دروغ میگویی؟ پس معلوم میشود آنچه خلاف فطرت است محل سوال دارد. آنچه که در مبنای فطرت است محل سوال نیست. پس معلوم میشود اگر نیروهای منفی و خبائثی از جن و انس نبودند که فطرتهای مردم را دگرگون کنند، مردم به واسطه فطرتی که خدا درون آنها قرار داده است همه عاشق حسین بودند. همه عاشق امام رضا علیه السلام بودند. همه عاشق پیغمبر بودند. این امر، امر فطری است. پس سوال کسی که گفت ای حسین تو کیستی که جهان همه عاشق تو است؟ چگونه میشود که عاشق تو است؟ اصلا غلط است. ما باید این سوال را مطرح کنیم ای کسانیکه حسین را دوست ندارید و خلاف راه حسین میروید، شما چه مرگتان است؟! دوستداشتن حسین که در نرمافزار جان همه انسانها نصب شده است. خدا انس و جن و تمام مخلوقات عالم را بر این مبنی آفریده است. فرمود لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ. نگفت انسانها. خداوند سنگ، چوب، تخته، گیاه و حیوان همه را بر محبت این خانواده خلق کرد. به همین دلیل به پیغمبر فرمود لَوْلَاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاک اگر تو نبودی من زمین و زمان را خلق نمیکردم. لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ وَ لَوْلا فاطِمَهُ لَما خَلَقْتُکُما
وقتی تمام مخلوقات به یمن وجود این ۱۴ نور مقدس خلق شدهاند و وقتی خلقت من به خاطر آنهاست، نباید دوستشان داشته باشم؟ پس دوستداشتن آنها محل سوال نیست. چرا حسین را دوست داری؟ چطور کسی را دوست نداشته باشم که آفرینش من به خاطر اوست.
از امام صادق (ع) درباره إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ که تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم سوال شد که چه کسانی این جمله را گفتهاند؟ حضرت فرمود تو گمان میکنی چه کسانی بودند؟ گفت از بزرگان عوام مثلا فلانی. حضرت گفت فلانی در زندگیش هیچ گناهی نکرده است؟ گفت چرا کرده است. خبیث دوم را اسم برد. حضرت گفت او هیچ گناهی نکرده است؟ گفت چرا خودش بارها میگفت که من خطا دارم.
حضرت فرمود در روی زمین بگردید ببینید آیا کسی ادعای این را دارد که در همه لحظههای عمر تنها و تنها خدا را پرستیده باشد و از غیر خدا یاری نگرفته باشد. ببینید کسی را پیدا میکنید. شخص گفت نه، من کسی را پیدا نمیکنم. امام فرمود ما بودیم کسانی که فقط خدا را پرستیدیم و فقط از خدا یاری جستیم. از اینرو خداوند سورهی حمد را در شأن و شرافت ما نازل کرده است و جهان را به حرمت ما آفریده است. آیا آن کسی که خدا را نافرمانی میکند سزاوار است تا خدا این همه مخلوقات را به خاطرش خلق کند؟ یا آن کسی که واقعا خدا را پرستیده و لحظهای از یاد او غافل نشده سزاوار است تا جهان برایش خلق شود؟
قرآن میگوید إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ زمین برای خداست اما خدا آن را ارثیه کسانی قرار داده است که خودش میگوید چه کسانی هستند. در سوره قصص میگوید وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ و خواستیم منت بگذاریم بر کسانی که در زمین ضعیف شمرده شدند. امام صادق (ع) فرمود یعنی هیچگاه حکومت به دست آنان داده نشد مگر در عاقبت کار وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ.
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ و اینها را امامان و وارثان قرار دادیم. در زیارت اهلبیت زیاد میبینید السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفوَهِ اللهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ نوحٍ نَبى اللهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا وارثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ. پس این محل سوال نیست که چرا خداوند حکومت و جهانش را برای امامان پاک قرار داده است. اینکه چرا حکومت دست غیر اینها قرار گرفته است، ملک دست غیر اینها قرار گرفته است، پادشاهی و اختیار و همه چیز و قدرت و شهرت و مقام دست غیر اینها قرار گرفته است، محل سوال دارد. باید به این سوال جواب بدهیم. دلیل همه اینها هم این است که به مَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَىٰ عمل نکردیم. حسین را در قلب دوست داشتیم اما در عمل یاری نکردیم.
پیغمبر فرمود من دو چیز به یادگار میگذارم: قرآن و اهلبیتم را. خب وقتی قرآن را میخوانی میفهمی بله سخت و سنگین است و بسیاری از مباحث آن قابل فهم نیست.
شخصی از امام صادق (ع) پرسید چرا خدا کتابش را اینطور سخت قرار داده و راحت همه چیز را بیان نکرده است؟ فرمود تا مردم خود را بینیاز از امامی از ما آل محمد ندانند. یعنی اگر مردم در خواندن قرآن راحت بودند میگفتند خب دیگر خودمان همه چیز را فهمیدیم.
خدا قرآن را سخت قرار داد تا مردم بفهمند این کتاب نیازمند مترجم و مفسری است. در زیارت اهلبیت زیاد آمده است السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا تَرَاجِمَهَ وَحْیِ اللَّهِ سلام بر شما که شما مترجمان وحی خدایید. مترجم یعنی چه؟ یعنی کسی که وحی خدا را برای انسان ترجمه میکند.
اکثر مردم که گمراه شدهاند، اکثر کسانی که طالب دین و حقیقت و خدا بودند و به شیطان رسیدند، به همین نکته توجه نکردند.
خدایا به حق محمد و آلمحمد به ما توفیق بده در زمره طاغوت و طاغوتی قرار نگیریم. خدایا به ما کمک کن وجودهایمان را بر همان دین حنیفی که برایمان مقدر کردی قرار بدهیم. خدایا معرفت ما را به امام زمان بیشتر کن. خدایا سالهای سال به گمان اینکه حسین را یاری کردیم قلب امام زمان را خون کردیم. خدایا آن گناهانمان را ببخش و بیامرز. خدایا مقام و درجات محمد و آل محمد را رفیع کن. خدایا مریضیهای جسمی و روحی ما را درمان کن. خدایا رزق و روزی دنیا و آخرت ما را زیاد کن.
یک نکته هم درباره رزق و روزی بگویم. یکی از مصادیق بزرگ بدعت این است که در ایام محرم بازارها راکد میشود. بازارها کساد میشود. در حالیکه امام صادق (ع) به زراره فرمود زراره اگر خبردار شدی که امر قائم ما فرداست، امروز دست از تجارت نکش.
[av_notification title='' color='green' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-160v1lw']
فقط در روز عاشورا نهی شده که انسان در پی کسب و کار و تجارت و خرید و فروش باشد. اما در غیر این روز نه تنها نهی نشده بلکه امر شدید شده است.
[/av_notification]
اکثر کسانی که حسین را تنها گذاشتند به خاطر چه تنها گذاشتند؟ به خاطر بیپولی. اگر ثروتمند بودند چه؟ چون فقیر بودند طاغوت توانست آنها را با پول بخرد. به همین دلیل امیرالمؤمنین فرمود چون نزدیک ظهور قائم ما شود تمام شیعیان ما جز ثروتمندانشان از ما جدا میشوند. یعنی معلوم است مسئله بسیار سنگین میشود و بیپولی بسیار زیاد میشود. قرآن میگوید وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ گرسنگی، فقر، ترس، نقص اموال و ثمرات بسیار زیاد میشود. امام رضا علیه السلام فرمود زمانی میآید که هر چه بنده خدا را صدا میزند خدا جواب نمیدهد تا جایی که دیگر مردم به خدا بیاعتماد و از اهلبیت ناامید میشوند، تا ایمان آن کس که از قبل به ما ایمان داشته است محک بخورد. الان امام رضا علیه السلام جواب دارد. آنموقع میخوانی جواب ندارد. ۱ سال، ۲ سال، ۳ سال که جواب ندهد، میگوییم همه اینها الکی بود. پس هر چیزی که بخواهد شما را از پول درآوردن دور کند -به اسم حسین، به اسم امام زمان، به اسم هر چی- خیانت و مکر شیطان است.
عزیزان مطالعه کنید تا بفهمید که روزی حرام و حلال چیست. اکثر کارهایی که انجام میدهید و به گمانتان حلالترین کارهاست، بعدا در قیامت میفهمید که از نجسترین کارها بوده است. کاری که الان بسیاری از مردم آن را حلال میدانند و اصلا جزو خیلی حلالها هم میدانند، امام صادق فرمود پولی که از این راه به دست میآید از پولی که زن فاحشهای به زنا درمیآورد نجستر است.
امام صادق (ع) فرمود تحمل سختی در راه کسب حلال برای زن و فرزند پردهنشین - یعنی پول در آورد تا همسرش به سختی نیفتد و در جامعه دیده نشود - نزد خدا از یک سال ضربت پیوسته شمشیر در رکاب امام عادل برتر است. یعنی اگر مردی به خود سختی بدهد که پول حلال درآورد از اینکه یک سال پشت سر هم در کنار حسین بن علی شمشیر بزند بالاتر است.
حتی تا روز ظهور حضرت نباید تجارتت را کنار بگذاری. کسبوکارت را کنار بگذاری. کنار گذاشتی یعنی فریب شیطان را خوردهای.
حتی شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد من از چند ماه قبل پولهایم را جمع میکنم تا نزدیک قیام قائم که شد دیگر خیالم راحت باشد و به بقیه امورم برسم. حضرت گفت مگر نمیدانی کسی که در راه روزی حلال زحمت نمیکشد دشمن خداست و خدا مقدر نکرده دشمنانش دینش را یاری کنند؟ ما را نهی کردهاند اما خود اباعبدلله در روز عاشورا به زهیر بن قین گفت زهیر بساطی که برای تجارتت داشتی بین یاران ما در کربلا بیار و بفروش. گفت در چنین مقطع حساسی؟ فرمود خداوند دوست دارد مؤمن را در حال خرید و فروش ببیند. یکی از سنتهاست که هر وقت دست تان تنگ شد یا پول کمی دارید یا بدهی دارید، مثلا یک میلیون تومان دارید و ۱۰ میلیون تومان هم چک دارید، ۱ میلیون تومان را به بازار ببرید و ۳۰۰ هزار تومان آن را چیزی بخرید. خیلی از نظر عقلی دور است اما واقعی است. میگوییم ۱ میلیون تومان هم ۷۰۰ هزار تومان شد. کمتر شد. میگوید نه. خرید برکت خدا را زیاد میکند. روزی خدا را زیاد میکند. حتی در خود روز عاشورا. حالا بنده خدا میگوید باید ۱۰ روز محرم را تعطیل کنیم. این مکر شیطان است که میخواهد شیعه را فقیر کند الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ چرا؟ چون وقتی فقیرش کرد میتواند او را بخرد و دشمن حسین کند. اگه ثروتمند باشید نمیتواند شما را بخرد. حداقل باید عددتان را زیاد کند.
[av_notification title='' color='green' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-mwfitg']
امام صادق فرمودند:کسی که در راه روزی حلال زحمت نمیکشد دشمن خداست و خدا مقدر نکرده دشمنانش دینش را یاری کنند.
[/av_notification]
خدایا روزیهای دنیایی ما را زیاد کن. خدایا ثروت دنیایمان را زیاد کن به نحوی که یزید و یزیدیها، مأمون و مأمونیها، بنیامیه و بنیعباس نتوانند ما را به خاطر این بخرند. خدایا جانهای ما را جز به قیمت یاری امام زمان از ما نگیر. خدایا جانهای ما را جز به بهای بهشت از ما نگیر. خدایا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان.
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز
۵
/
۵ تعداد رأی:
۲
روزی ۱ ساعت کار با ماهی ۱۶ میلیون درآمد