چگونه بهترین مدیر باشیم

آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چگونه می توانیم بهترین مدیر برای کارمندان خود باشید ؟ برای داشتن کارمند نمونه و برتر در درجه اول شما باید یک مدیر مدبر و کارآمد و آگاه باشید . مطالب این مقاله از جدیدترین کتاب ۲۰۱۴ برایان تریسی «مدیریت»گرفته شده است که هنوز به فارسی ترجمه نشده است. خواندن این کتاب جذاب که ۲۱ ایده کلیدی برای تبدیل شدن به مدیری اثربخش‌تر را تشریح می‌کند به همه مدیران موفق توصیه می‌شود. تمرکز بر حوزه‌های نتیجه کلیدی نتایج کلیدی مهم‌ترین حوزه‌های همکاری شما با سازمان است. تمرکز بر نتایج کلیدی در مدیریت کلید اثربخشی، آینده روشن و موفقیت در کار است. مدیران هفت نتیجه کلیدی دارند. همه آن‌ها مهم هستند، اما بر اساس جایگاهی که دارید یکی از آن‌ها در بازه خاصی از زمان مهم‌تر است. با تغییر شرایط اهمیت یکی از این حوزه‌های کلیدی افزایش یافته و اهمیت موردی دیگر کاهش می‌یابد. اما اگر می‌خواهید در هر یک از این حوزه‌ها ارتقا یابید و بهترین عملکرد را داشته باشید، باید آگاه باشید. بیشتر بخوانید: هزینه وفاداری مشتری اهمیت دادن به مشتری نخستین حوزه نتیجه کلیدی در کسب‌وکار توجه به نیازهای مشتری است. مشتری «کسی است که به شما متکی است و شما نیز برای موفقیت در کارتان به او متکی هستید». سود و زیان دومین حوزه نتیجه کلیدی در کسب‌وکار اقتصاد است. همه موفقیت سازمان به اقتصاد بستگی دارد. مدیران همواره تلاش می‌کنند تا درآمدها را افزایش و هزینه‌ها را کاهش دهند. شما نیز به عنوان مدیر همیشه باید به هزینه خرج شده در مقایسه با ارزش ایجاد شده فکر ‌کنید. تمرکز بر کیفیت سومین نتیجه کلیدی در مدیریت، کیفیت است. کیفیت کار تا حد زیادی تعیین‌کننده آینده کسب‌وکارتان است. شما به عنوان مدیر معیارهایی برای حوزه مسئولیت خود تعیین می‌کنید. بنابراین معیارهای کیفیتی که برای محصولات و خدمات خود و همچنین برای کارتان در نظر می‌گیرید، بسیار مهم هستند. به همین دلیل باید بر کیفیت تمرکز کنید، درباره آن صحبت کنید و مدام دیگران را تشویق کنید تا به روش‌های بهبود کیفیت خدمات به مشتریان داخلی و خارجی بیندیشند. بیشتر بخوانید: تجارت از تولید بهتر است تولید بیشتر با مواد کمتر چهارمین حوزه نتیجه کلیدی در کسب‌وکار بهره‌وری است. موفق‌ترین شرکت‌ها به شکلی کارا و موثر از منابع خود استفاده می‌کنند. خروجی آن‌ها به ازای ورودی، بسیار بیشتر از رقبا است. آن‌ها همواره به دنبال راه‌هایی برای بهتر، سریع‌تر و ارزان‌تر کردن تولید هستند. نوآوری و خلاقیت پنجمین نتیجه کلیدی در کسب‌وکار نوآوری است که به معنی توسعه محصولات، خدمات و روش‌های جدید انجام کار برای تامین تقاضای روزافزون مشتریان در بازار رقابتی است. نوآوری مستلزم ایجاد فرهنگی است که مشوق افراد برای خلق ایده‌های جدید باشد. این ایده‌های جدید شامل روش‌های بهتر برای انجام کارها، رویکردهای جدید به کسب‌وکار، محصولات جدید، خدمات جدید و روش‌ها و فرایندهای جدید برای انجام کسب‌وکار است. به گفته یک مدیر برتر «تنها مزیت رقابتی پایدار ما توانایی یادگیری و به‌کارگیری ایده‌های جدید، زودتر از رقبا است». پس از پنج سال و در سال ۲۰۱۳ سهم بازار آیفون اپل از ۵۰ درصد به ۱۲.۹ درصد رسید. در این سال سامسونگ به خاطر سرعت شگفت‌انگیز نوآوری و ارائه محصولات جدید از یک تازه‌وارد به شرکتی تبدیل شد که ۶۹ درصد بازار جهانی تلفن‌های هوشمند را در دست دارد. پرورش افراد ششمین نتیجه کلیدی در کسب‌وکار رشد افراد است. چقدر زمان و پول را صرف سرمایه‌گذاری در آموزش و توسعه افرادی می‌کنید که کسب‌وکارتان به آن‌ها بستگی دارد؟ بر اساس آمار مجمع آموزش و توسعه آمریکا، ۲۰ درصد از شرکت‌های برتر از منظر رشد و سودآوری، سه درصد یا بیشتر از درآمد ناخالص خود را دوباره صرف آموزش افرادی می‌کنند که برای تولید درآمد به آن‌ها وابسته هستند. بهبود سازمانی هفتمین نتیجه کلیدی کسب‌وکار، بهبود سازمانی است، یعنی انجام کارهایی که یک جَو سازمانی مثبت و هماهنگ ایجاد می‌کند. این جنبه‌های کار باعث رضایت افراد از کار در آن مکان و مشارکت کامل آن‌ها می‌شود و آن‌ها را قادر می‌سازد تا با بهترین توانشان کار کنند. مدیران برتر شفاف عمل می‌کنند. تلاش‌های آن‌ها همواره بر حوزه‌های نتیجه کلیدی کسب‌وکارشان متمرکز است. بیشتر بخوانید: مدیریت استعداد و عملکرد تعیین معیارهای عملکرد وقتی حوزه نتایج کلیدی را مشخص کردید،‌ گام بعدی تعیین معیارهای عملکرد برای هر شخص است. به قول یوگی بِرا «هدفی که قابل رویت نباشد قابل نشانه‌گیری نیست». برای اینکه به عنوان مدیر بهترین عملکرد را داشته باشید، باید معیارهایی برای عملکرد و حتی عملکرد برتر را در کارهای حوزه مسئولیت خود مشخص کنید. افراد باید دقیقا انتظاری که از آن‌ها دارید و سطح کیفی مورد نظرتان را بدانند. این معیارها باید دقیق، قابل ارزیابی و وابسته به زمان باشند. به یاد داشته باشید «کاری که ارزیابی ‌شود، انجام خواهد شد». مشوق‌های اشتباه در یکی از شرکت‌هایی که برایشان کار می‌کردم، بازاریابان تلفنی پاداش یا تشویقی در ازای حضور هر مشتری احتمالی در جلسه فروش حضوری خدمات شرکت دریافت می‌کردند. این سیستم هر ماه حضور چند صد نفر را در این جلسه بزرگ تضمین می‌کرد. با این حال، تعداد مشتریان احتمالی که خریدار خدمات شرکت بودند، بسیار کم بود. مدیران فهمیدند که به مورد اشتباهی پاداش می‌دهند. سپس سیستم پاداش‌دهی را به یک حقوق پایه به علاوه حق کمیسیون فروش خدمات به افراد مدعو تغییر دادند. بازاریابان تلفنی در پاسخ به روش تشویقی جدید، تلاش کردند فقط افراد شایسته‌ای را دعوت کنند که فورا به مشتری تبدیل ‌شوند. پس از چند ماه رشد شرکت دو برابر شد. بیشتر بخوانید: زیر ساخت تجارت الکترونیک انتظاراتتان را بررسی کنید وقتی معیارهای عملکرد را تعیین کردید، باید انتظاراتتان را بررسی کنید. وقتی وظیفه‌ای را محول کرده و معیارهایی برای عملکرد تعیین می‌کنید، ترتیبی بدهید تا به طور منظم آن کارمند را کنترل کنید و مطمئن شوید که کار طبق برنامه و بر اساس معیار از پیش تعیین‌شده پیش می‌رود. وقتی کارمندان بدانند که رئیس به تعیین معیارها اهمیت می‌دهد و برای اطمینان از اجرا، آن‌ها را دوباره کنترل می‌کند، اهمیت کارشان را بهتر درک می‌کنند. نقطه مقابل این کنترل منظم زمانی است که رئیس وظیفه‌ای را واگذار می‌کند، سراغ کارهای دیگر می‌رود و بدون سنجش یا ارائه بازخورد، کارمندان را به حال خودشان می‌گذارد . اهمیت شفافیت شفافیت در کار و زندگی یکی از مهم‌ترین واژگان مرتبط با موفقیت است. در یک نظرسنجی که از هزاران کارمند به عمل آمد ویژگی‌های بهترین روسا پرسیده شد. همه آن‌ها در سراسر جهان معتقد بودند که «همیشه می‌دانستم رئیسم چه انتظاری از من دارد». مهربانانه‌ترین کار در حق کارمندان آن است که به آن‌ها کمک کنید بفهمند دقیقا چه انتظاری از آن‌ها دارید و معیار عملکردشان چیست. وقتی افراد دیدی شفاف نسبت به هدف داشته باشند، اغلب شما را با کیفیت، کمیت تولید و نتایج شگفت‌زده خواهند کرد.
این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۳.۶۷ / ۵ تعداد رأی: ۳
آراد برندینگ

ارسال نظرات (۵ نظر)

پرویزعالیپور

سلام بسیارعالی وکاربردی

مریم خانی خیرآبادی

بهترین تعریف از مدیریت بود ضمن اینکه زمان نیز در حصول این نتایج بسیار کلیدی است۰۰

مریم خانی خیرآبادی

هرچه در زمان کمتری به این اهداف برسید کارایی و بهره وری بیشتر است۰۰۰پس مدیریت یعنی استفاده بهینه از همه چیز در کمترین زمان۰۰۰

مریم خانی خیرآبادی

مدیریت صنعتی فقط به تولید بیشتر اهمیت میداد ولی مدیریت انسانی بیشتر به جنبه های انسانی و غیر رسمی۰۰ بنابراین مدیری موفق است که فقط به دنبال منافع مالی نباشد۰۰

نگین محمدنژاد مامالو ‌

مدیر خوب وظایف تمامی کارکنان خود را تعریف می کند و برای شرکت خود هدف های بزرگ و کوچکی را انتخاب می کند.

💎 ۹ دهم ثروت در تجارت است💰