مدیریت کردن موثر و بهینه بر نیروهایی که در مجموعه ای مشغول به کار هستند موضوع بسیار مهمی است تا آنجا که بسیاری از فکر ها و تلاش های خوب به دلیل وجود نیروهای ضعیف به ثمر نمی نشیند و از سوی دیگر بسیاری از طرح های ضعیف به دلیل اجرای قوی نیروها مفید واقع شده است.
اینکه نیروها موثر کار کنند دو شرط اصلی دارد:
۱- این توانایی تاثیرگذاری در آنها وجود داشته باشد چرا که بسیاری از نیروها اصلا این پتانسیل را ندارند و مدیر به دلیل شناخت ناکافی از توانمندی های نیروهایش کاری را به او می دهد که واقعا در توانش نیست.
۲- اینکه نیرو قلبا بخواهد کار کند. شاید بیش از ۹۰ درصد نیروهای کارآمد که امروز در مجموعه ها مشغول به کار هستند با کمتر از ۱۰ درصد انرژی خود کار می کنند.
چرا؟
چون دلیلی نمی بینند تا خود را به زحمت بیاندازند.
آیا اگر خود را برای شمای مدیر تکه تکه کنند شما هم کاری برایش می کنید؟
آیا حقوقش زیاد می شود؟
آیا مزایایش رشد می کند؟
آیا می تواند به ارتقای سمت امیدوار باشد؟
متاسفانه خیر. در بسیاری از سیستم ها امکان رشد نیرو وجود ندارد و نیرو دلیلی نمی بیند که خود را به آب و اتش بزند.
اگر هم ارتقایی وجود دارد بسیار کم است. نیرو می بایست ۱۰۰ ژول انرژی بگذارد تا به اندازه ۱ ژول به خودش برسد.
اینجاست که نیروها برای مجموعه دل نمی سوزانند.
برای ما بنویسید یک مدیر چه کارهایی می تواند انجام دهد تا نیروهایش برای تمام قد مایه بگذارند؟
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز
۵
/
۵ تعداد رأی:
۱
