فواید مدیریت مشارکتی
رشد کسب و کار با مدیریت مشارکتی بسیار سریعتر و محسوس تر است . با تجمع چندین مدیر در یک مکان فکرها بیشتر و بهتر رشد می کند و پیشرفت بیشتر خواهد بود .
مدیریت مشارکتی ابزاری نیرومند برای ایجاد مشارکت، تعهد، وفاداری و مالکیت کار است. تعهد کارمندان به انجام کار باکیفیت، نسبت مستقیمی با میزان مشارکت آنها در تعیین اهداف و معیارها دارد.
مدیر برای کسب نتیجه جادویی از مدیریت مشارکتی، باید تعهدی واقعی به این فرایند داشته باشد. باید باور کنید که افراد به مشارکت اهمیت میدهند. باید احساس کنید که کارمندان حق دارند در تعیین کار، معیارها و روش انجام کارها مشارکت داشته باشند.
دو نشانه عملکرد عالی
روانشناسان دریافتهاند که دو مورد از مهمترین نشانههای موفقیت در بزرگسالی توقعات مثبت والدین به همراه محیط خانوادگی آزاداندیش است.
اثربخشترین تیمهای کاری، دموکراتیک هستند، یعنی رئیس و کارمندان در قالب یک تیم با هم کار میکنند و همه در مورد کارهایی که باید انجام شود، بحث و تبادل نظر فعالانه دارند.
پنج کلید ساخت تیم
پنج عنصر مهم برای ایجاد یک تیم کاری با عملکرد عالی عبارتند از:
۱. اهداف کلی و جزئی مشترک: اعضای تیم به طور منظم با هم دیدار میکنند تا درباره اهداف کلی و جزئی، کارهایی که باید انجام شود، زمان انجام کارها و استانداردهای کیفی بحث کنند.
۲. ارزشهای مشترک و اصول راهنما: اعضای تیم درباره روش انجام کار در کنار هم و ارزشهای مشترکشان از جمله وقتشناسی، مسئولیتپذیری، سودمندی، همکاری و حفظ تعهداتشان به یکدیگر بحث کرده و به توافق میرسند.
۳. برنامههای اجرایی مشترک: همه، وظیفه هر یک از اعضای تیم برای دستیابی به هدف اصلی را میدانند و همه اعضا به انجام به موقع کار خود بر اساس معیارهای لازم متعهد هستند.
۴. رهبر اجرایی: مدیر یا رهبر تیم وظیفه خود میداند که مطمئن شود سایر افراد موارد لازم برای انجام درست و کامل کارهایشان را در اختیار دارند. وظیفه مدیر این است که هر مانع و مشکلی را از سر راه اعضای تیم بردارد تا کارشان را به موقع انجام دهند.
۵. بررسی و بازخورد منظم: تیم جلسات ملاقات منظمی دارد تا این سؤال پرسیده شود «عملکرد ما چگونه است؟» تعامل مثبت و بحث آزادی بین آنها وجود دارد که موجب بهبود توان تیم در راستای کسب نتایج بیشتر و بهتر میشود.
افراد فقط تا حدی در کاری مشارکت میکنند و درباره آن هیجانزده میشوند که بتوانند عقاید و نظراتشان را به طور منظم در آن لحاظ کنند. هر چه بیشتر درباره کار، اقداماتی که باید انجام دهید و بهترین راه انجام آن صحبت کنید، تعهد، وفاداری و اشتیاق بیشتری در افراد ایجاد میکنید.
افراد را آگاه نگه دارید
یکی از مهمترین انگیزانندهها احساس «در جریان کارها بودن» است. کارمندان شاد گزارش میدهند که احساس میکنند از کارشان و همه اتفاقات اطرافشان کاملا آگاه هستند. آنها احساس اعضای محترم یک نهاد بزرگتر را دارند که در دستیابی به اهداف کلی و جزئی شرکت مشارکت میکنند.
یکی از روشهای مشاوران مدیریتی برای ارزیابی جَو شرکت یا بخش، توجه به نوع ضمایری است که کارمندان برای توصیف خود، کار و سازمانشان مورد استفاده قرار میدهند.
یکی از مهمترین ویژگیهای افراد باانگیزه احساس «مالکیت» است. اساسا شرکت و مدیر، مالکیت و مسئولیت تعیین اهداف و انجام وظایف را بر عهده دارد؛ تا جایی که به کارمندان مربوط میشود، آنها شرکایی هستند که به رئیس کمک میکنند کار به انجام برسد.
حس مالکیت ایجاد کنید
با این حال، هر چه مشارکت بیشتری با کارمندان داشته باشید، یعنی درباره کاری که باید انجام شود و بهترین روش انجامش با آنها صحبت کنید، کارمندان حس مالکیت بیشتری نسبت به کار داشته و به تدریج آن را متعلق به خود میدانند. وقتی این «انتقال مالکیت» روی میدهد، کارمندان باانگیزهتر شده و برای انجام درست و به موقع کار مصممتر میشوند، زیرا کار اکنون مایملک طبیعی آنها است و به آنها تعلق دارد. کار داراییشان است و در صورت انجام درست کار، بازتابی از قابلیتهای شخصی آنها است.
وقتی کارمندان کاری که متعلق به خودشان است را انجام میدهند، رضایت بیشتری به دست میآورند. آنها احساس برندهها را دارند. عزت نفسشان افزایش مییابد و برای انجام وظایف و مسئولیتهای جانبی که همان احساس مثبت را به آنها میدهد، مشتاقتر میشوند.
وجود این احساس مالکیت در همه افرادی که به شما گزارش میدهد، برای ایجاد محیطی با عملکرد عالی حیاتی است.
استفاده از مدیریت موردی
هدف شما به عنوان مدیر آزاد کردن ۵۰ درصد عملکردی است که کارمندان درون خود حبس کردهاند. با انگیزه دادن به آنها برای عملکرد بهتر به این دلیل که خودشان میخواهند و نه به این خاطر که مجبورند، به این هدف میرسید. به یاد داشته باشید که نمیتوانید از بیرون به کسی انگیزه دهید. فقط میتوانید محیطی خلق کنید که بیدارکننده انگیزه درونی فرد برای انجام کار بیشتر و بهتر است
کار را به آنها بسپارید
مدیریت موردی زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که وظیفهای را واضح و کامل به شخص دیگری محول میکنید. شما و شخص مقابل درباره کاری که باید انجام شود، روش ارزیابی و مهلت سررسید آن صحبت کرده و به توافق میرسید. در صورت لزوم، برنامه مشخصی را برای بررسی فرایند در بازههای از پیش تعیینشده ترتیب میدهید. سپس فرد را برای انجام کار تنها میگذارید، به جز وقتی که انحرافی از معیارهای مورد توافق صورت گیرد یا مشکلی غیرمنتظره پیش آید.
برای مثال، وقتی هدف فروش مشخصی مثل ۱۰۰۰ واحد در هر هفته تعیین میکنید، فرد مسئول پروژه باید فقط زمانی نزدتان بیاید که فروش هفتگی از ۱۰۰۰ واحد پایینتر آمده باشد. در غیر این صورت، کارمند مجبور نیست به شما گزارش دهد. او آزادی و اختیار کامل برای انجام کار به روش خودش را دارد.
مدیران عالی مدام شرایطی ایجاد میکنند که کارمندان احساس کنند کار را شخصا و با حداقل دستورالعمل، هدایت یا نظارت انجام دادهاند. در نتیجه احساس برنده بودن خواهند داشت. آنها احساسی مثبت و شاد و حتی انگیزه و اشتیاق انجام کارهای بیشتر و به انجام رساندن وظایف بیشتر را خواهند داشت. به عقیده کنفوسیوس نشانه مدیر فوقالعاده این است که وقتی کار تمام شد، افرادش بگویند «ما انجامش دادیم». مدیریت موردی ابزاری است که میتوانید برای دستیابی به همه این اهداف مدیریتی به طور منظم از آن استفاده کنید. همچنین مانند مدیریت هدف محور در مورد افرادی که شایستگیشان ثابتشده بهتر جواب میدهد. فقط زمانی از این تکنیک استفاده کنید که افراد توانایی انجام درست و مداوم کار را نشان دادهاند.
دو نیاز اساسی را تأمین کنید
افراد برای داشتن بهترین عملکرد در دنیای کار دو نیاز اساسی دارند. اولین مورد «نیاز استقلال» است که نیاز به دیده شدن و مورد احترام واقع شدن به عنوان فرد و برجسته شدن برای عملکرد فردی است. افراد نیاز دارند به خاطر موفقیت فردی مورد توجه قرار گیرند و احساس کنند «من خاص هستم».
این مطلب چه اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز
۳
/
۵ تعداد رأی:
۲
روزی ۱ ساعت کار با ماهی ۱۶ میلیون درآمد