تعریف بازاریابی اعتمادی

تعریف بازاریابی اعتمادی

در تعریف بازایابی اعتمادی باید بگویم که این نوع بازاریابی از باید اعتماد مشتریان را به خود جلب کرد و در دلهایشان اعتماد را کاشت . اگرچه اعتماد در جامعه و شرکتها به نظر پایین می رسد، اینک زمان خوبی برای شرکتها است که استراتژی بازاریابی مبتنی بر اعتماد (بازاریابی اعتمادی) را پایه گذاری کنند. افزایش قدرت مشتری یک پارادایم جدیدی برای بازاریابی به وجود می آورد، پارادایمی که مبتنی بر جانبداری از مشتری با فراهم ساختن اطلاعات و مشاوره های صادقانه و درهای باز است. درعین حال، این قدرت مشتری اثربخشی شیوه های قدیمی بازاریابی مبتنی بر فشار را کاهش می دهد. بنابراین، تغییر جهت به بازاریابی اعتمادی ممکن است بیشتر یک اجبار و الزام باشد تا اینکه فرصتی اختیاری تلقی گردد. بازاریابی مبتنی بر اعتماد چیزی بیش از صرف میلیونها دلار آگهی است که شعار بدهد «به ما اعتماد کنید» بلکه رویکردی است که رابطه بین شرکت و مشتــــریانش را تعمیق می بخشد. مفروضاتی که «بازاریابی مبتنی بر اعتماد» درمورد مشتری دارد عکس دیدگاه «بازاریابی مبتنی بر فشار» است. قدرت درحال افزایش مشتریان اگرچه ممکن است برخی اعتماد را به عنوان یک ایده زیبا بدانند که در مقابل واقعیت بی رحم کسب و کار دنیای مدرن نمی تواند مقــــــاومت کند، اما خواهیم دید که این کسب و کار است که نمی تواند در مقابل نیروهای جدید بی رحمی که زیربنای اعتماد اجباری قرار گرفته اند تاب بیاورند. مشتریان اینک ابزارهایی دارند که به آنها کمک می کنند خود تصمیم بگیرند. هفت روندی که تشریح می گردد قدرت نسبی مشتریان را افزایش و قدرت نسبی اثربخشی استراتژی بازاریابی مبتنــی بر فشار را کاهش می دهد. یک همگرایی در بین نیروها وجود دارد که قدرت مشتری را تشدید و توجه کردن به استـــراتژی های مبتنی بر اعتماد را الزامی می سازد. (همان) ۱ - افــزایش دستیابی به اطلاعات: امروزه مصرف کنندگان از دستیابی وسیعی به اطلاعات مستقل درخصوص محصولات و خدمات برخوردارند. برای مثال شصت درصد خریداران اتومبیل در ایالات متحده از اینترنت برای جستجوی مدل، ویژگیها و قیمت به طور متوسط از هفت سایت مختلف دیدن می کنند. بسیاری جستجوی آن لاین(ON LINE) خود را دو ماه قبل از اینکه قدم به یک نمایندگی خودرو بگذارنـد شروع می کنند. شش درصد به طور متوسط ۴۵۰ دلار در هر خودرو با استفاده از خدمات اینترنت صــــرفه جویی می کنند. ۲ - دسترسی به گزینه های بیشتر: سایت های مقایسه ای و بررسیهای آن لاین همگی مشتریان را قادر می سازد که بهترین محصولات را با نازلترین قیمت بیابند. برای مثال، گردشگران هم اینک می توانند از تعدادی وب سایت که دریافتــن ارزانترین خط هوایی به آنها کمک می کنند بهره گیرند. تعداد شهروندان آمریکایی که معمولاً خدمات مسافرتی را از طریق سایت خریداری می کنند به ۷۵ درصد در سال ۲۰۰۱ افزایش یافت. ۳ - سادگی بیشتر در معاملات: اینترنت معاملات را برای مصرف کنندگان ومشتریان صنعتی آسان می کند. مشتریان اینک می توانند مستقیماً با تامین کنندگان تماس گرفته و به راحتی کالا و خدمات را خریداری کنند. ۴ - ارتباطات بین مشتریان: درگذشته شرکتهای بد فقط یک بار مشتریان را از دست می دادند. در بدترین حالت یک مشتری قدیمی ناراضی ممکن بود تعداد محدودی از دوستان خود را متقاعد سازد که از شرکتی خرید نکند اما هم اکنون اینترنت دسترسی جهانی را برای افراد ناخشنود فراهم می کند. ۵ - گسترش شک گرایی: آبروریزی شرکتها، شایستگیهای نظام کاپیتالیستی را متزلزل ساخته است. اوایل سالهای ۲۰۰۰ میلادی فساد مالی، کاهش ترازها، اخراج کارکنان، اتهامات متعدد در کسب و کار و تظاهرات ضدجهانی سازی را شاهد بودیم. ۶ - کاهش قدرت رسانه ها: مصرف کنندگان دنیای مدرن امروز بسیار سخت قابل دسترس هستند و کمتر از اجداد ساده لوح و قابل دسترسشان تحت تاثیر قرار می گیرند. از آنجایی که مصرف کنندگان اطلاعات خود را افزایش داده اند، کانال های رسانه ای که شرکتها به وسیله آنها اطلاعــــات را به مصرف کنندگان تحمیل می کردند، ناکارآتر شده اند. در روزهای خوش رسانه ها، هر فردی روزنامه محلی خود را می خواند و ۳ کانال ملی تلویزیونی را تمــاشا می کرد. اما امروزه، روزنامــه خوانها دراقلیت قرار گرفته اند، شبکــه های ملی سهم بازار خود را به نفع کانال های کابلی از دست داده اند، و اینترنت توجه را به سمت سایت های متعدد آن لاین تغییر جهت داده است. برای بازاریابان سخت تر است که پیام خود را به چشم میلیونها نفری که احیتاج دارند برسانند. اگرچه حتی مشتری در معرض یک تبلیغ تلویزیونی قرار دارد، تنها یک سوم واقعاً آن را تمــــــاشا می کنند، بقیه صدای آن را می بندند، کانال را عوض و یا اتاق را تـــرک می کنند. تبلیغات در رقابت با سر یخچال رفتن، حمام کردن، صحبت با اعضای خانواده، سایر کانال های تلویزیون، بازیهای الکترونیک و اینترنت شکست می خورد. متوسط زمان استفاده از اینترنت تقریباً به اندازه زمان تماشای تلویزیون است درحالی که ۳۶ درصد مردم اظهار داشته اند که کمتر تلویزیون می بینند (همان). اثربخشــــی بازاریابی مبتنی بر فشار به طور محسوسی تنزل کرده است. ۷ - ظرفیت زیاد و اشباع بازارها: تغییرات اقتصادی تقاضــا را کاهش داده است. برآورد می شود که ظرفیت تولید خودرو ۳۳ درصد بالاتر از تقاضا است. بنابر گزارشات، فروش در کلیه صنایع بالغ بر ۷۵ درصد ظرفیت تولید است. این ظرفیت زیاد فشار مضاعفی بر سود و قیمت وارد می سازد. بازاریابی اعتمادی - رقابت افزایش می یابد و بازارها با نامهای مختلف تجاری اشبـــــاع می شود. بیش از ۲۰۰ مدل خودرو وجود دارد. کوکاکولا ۳۰۰ نوع نوشابه متنوع تولید می کند (طعم، بسته بندی و...). با قدرت انتخاب بیشتر، مشتریان محصول موردنظر خود را که اغلب قیمت ارزانتری هم دارد، به دست می آورند. تولیدکنندگان با انبارهای مملو از کالا و کاهش رشد فروش مواجه شدند و به کاهش قیمت متوسل گردیــــدند. نتیجه جنگ قیمتها (قیمت شکنی) برای قیمت سهام و منافع شرکتها مخرب بوده است. نکته این است که اینترنت یک قدرت زیادی به مصـــــــرف کننده می دهد، مصرف کنندگان تحصیلکرده تر و مطلع تر از گذشته هستند. اعتماد چیزی بیش از یک شعار است که شرکتها صرفاً در کنفرانسهای خبری اظهــار می دارند. اعتماد یعنی طرفداری از منافع بلندمدت مشتری. اعتماد سخت بـــه دست می آید و راحت از دست می رود، اما هنگامی که شرکتی آن را کسب کرد منافع مستمری را به دست می آورد. اعتماد وفاداری مشتری را افزایش می دهد به طوری که مشتریان راضی خرید را تکرار کرده و دامنه خرید محصول را گسترده تر می کنند. اعتماد، منــــافع کسب و کار را در چهار زمینه به وجود می آورد: ۱ - هزینه های کمتر جذب مشتری: اعتماد به دو روش، هزینه هـــای جذب مشتری را پایین می آورد. نخست، هزینه جذب مشتری جدید را تقلیل می دهد. به جای اتلاف پول در تبلیغاتی که جیب (صندوق) را خالی می کند، شرکتهای مورداعتماد از شهرت دهان به دهان بهره می گیرند. دوم، با اعتماد، شرکتها دیگر مجبور نیستند مشتریان جدیدی را برای جایگزینی مشتریان ناراضی بیابند. ۲ - حاشیه سود بالاتر: اعتماد، قیمتی که شرکتها مـــی توانند به مشتری ارائه دهند را افزایش می دهد. «مشتریان تمایل به پرداخت بیشتر برای یک محصول با کیفیت از یک عرضه کننده قابل اعتماد و شناخته شده دارند» ۳ - رشد: اعتمــــاد همچنین به شرکت کمک می کند تا سهم خود را از مشتریان راضی گسترش دهد. اگرچه شرکتهای مبتنی بر فشار می توانند در فروشهای مقطعی موفق باشند، شرکتهای مبتنی بر اعتماد تا آنجا توفیق خواهند داشت که مشتری به پیشنهادات و توصیه های آنها اعتماد می کند. شرکتهای مبتنی بر اعتماد احتمالاً از هر مشتری درک بهتری دارند و بنابراین، پیشنهادات معنادارتری ارائه می دهند که نرخ رشد بالاتری را منجر می گردد. ۴ - مزیت رقابتی بلندمدت: اعتماد بنیاد مزیت رقابتی بلندمدت را فراهم می سازد. یک رابطه بهتر و مشارکتی با مشتریان باارزش، به شرکت کمک می کند تا درجهت رهبری بازار، نوآور باشد. به جای حدس زدن درخصــوص خواسته های احتمالی مشتریان، شرکتهای اعتمادگرا، درک بهتری از مشتریان و الگوهای خرید آنان دارند. درهنگامی که شرایط متلاطم است، مشتریان به موسساتی می چسبند که قابل اعتماد هستند.
این مطلب چه‌ اندازه برایتان مفید بوده است؟
میانگین امتیاز ۵ / ۵ تعداد رأی: ۱
آراد برندینگ

ارسال نظرات (۱ نظر)

عاطفه

در تعریف بازایابی اعتمادی باید بگویم که این نوع بازاریابی از باید اعتماد مشتریان را به خود جلب کرد و در دلهایشان اعتماد را کاشت

💎 ۹ دهم ثروت در تجارت است💰