محمد دیانتی هستم، متولد ۱۳۶۵، خراسان رضوی شهرستان بردسکن و اکنون در حوزه های پنبه ، کنجاله و پودر نارگیل و کاکائو مشغول هستم.
- بیشتر بخوانید: نخ فیلامنت 150
مشکلات تولید
تازه دو سال بود که به عنوان کارمند قراردادی اداره گاز در بردسکن شروع به کار کرده بودم، که متوجه شدم کارمندی شغل مورد علاقه من نیست و از کارمنده به جز درجا زدن و شکست چیز دیگری نمی ماند.
که شروع به پرورش زنبور عسل کردم کسانی که وارد تولید شده اند میدانند تولید مشکلات بسیار زیادی دارد و اگر کامل به ان مسلط باشیم و سرمایه زیادی داشنه باشیم و بازار هم خوب باشد. که من هیچ کدام از این شرایط را نداشتم و دوسال بعد در سال ۱۳۹۴ ورشکسته شدم.
آشنایی با مجموعه آراد
آشنایی من با آراد از آذر ماه ۱۳۹۴ بود. در سایت به دنبال یک شغل دوم بودم تا به صورت پاره وقت کار کنم تا جبران خسارت شود. تبلیغ آراد را دیدم و فرم را پر کردم و از دفتر شرکت آراد با من تماس گرفتند و شرایط شروع به کار رباتیک را توضیح دادند. اواخر اذر وارد آراد شدم و تا شهریور ماه رباتیک کار کردم.
آغاز برندینگ
بنا به شرایطی مدتی از اراد دور شدم و بهمن ماه مجدد شروع به کار کردم و برندینگ را آغاز کردم، حوزه ای که شروع کردن نخ پنبه ای بود. نخ پنبه ای را به دلیل وجود کارخانه ریسندگی در شهرک صنعتی شهر بردسکن انتخاب کردم.
- بیشتر بخوانید: نخ ابریشم طبیعی
بعد از این که برای اولین بار وارد کارخانه ریسندگی شدم و از نزدیک محصولات دیگر کارخانه را دیدم، به سفارش مدیر کارخانه حوزه پنبه را هم شروع کردم.
کسب اولین سود
اولین معامله من از کارخانه شهر خودمان خرید کردم و بار ضایعات کارخانه بود، معامله خوبی بود و من از تماس چهارم یا پنجم خودم به اولین سود رسیدم،سود کمی بوداما شیرین بود.
ارتباط با تامین کننده
اوایل از اینکه با مشتریان یا تامین کننده ها روبرو شوم ترس داشتم، ویکی از دلایل شکست های من هم همین مورد بود. کم کم آموزش های بیشتری دیدم و با ترس خودم مقابله کردم، همه این ها را اساتید آراد با صبر و شکیبایی اموزش میدهند.
یک روز رفتم دفتر تامین کننده ای در مشهد و بعد از خروج از دفتر به مهندس شعبانی زنگ زدم و با کلی ذوق و شوق برای مهندس از تامین خوبی که دارم و اینکه انها به صورت چند شرکت و روی چند محصول کار میکنند تعریف کردم. (امروز که این خاطره را نوشتم به ان روز خودم میخندم که چقدر ضعیف بودم که با یک شرکت کوچک که متشکل از چند برادر، که هرکدام محصولی را کار می کنند به چشم یک شرکت بزرگ چند ملیتی نگاه می کردم.
انتخاب حوزه تجاری دیگر
جالب اینجاست که بعد از یک سال این تامین من به یکی از مشتریان من تبدیل شده و حتی برای قیمت گذاری من را به عنوان مرجع مناسب میداند). در کنار حوزه نخ پنبه ای، پنبه را هم شروع کردم.
بعد از گذشت چند ماه وارد کنجاله ها هم شدم این دو حوزه تقریبا هم پوشان هم بودند و با این حساب بعضی از تامین کنندگان من در مرحله بعد مشتری من میشدند، این مقداری کار من را سخت می کرد چون اگر به یک نفر محصولی را بفروشی و محصول نهایی آن را هم بخری بعد از مدتی از شما توقع سود کمتر را دارد.
پیدا کردن تامین کننده
این امر باعث شد من در تمام شهر ها به دنبال تامین کننده باشم. مثلا برای پنبه وش به کارخانه هایی که می فروختم سعی میکردم برای قیمت یا خرید محلوج یا پنبه دانه زود به سروقت انها نروم و از سایر شهر ها تامین کنم.
صادرات پنبه
در سالهای نودو شش و نودو هفت صادرات پنبه به ترکیه و عراق را داشتم. بعد از آن غلات را به عنوان محصول سوم انتخاب کردم و وارد حوزه غلات شدم و این حوزه با توجه به زنگ بالایی که داشت باعث شد.
من از حوزه پنبه و کنجاله دور شوم که این برای من که علاقه خاصی به حوزه پنبه دارم ضربه بزرگی شد و به سفارش اساتید غلات را کنار گذاشتم، البته حوزه غلات باعث شد من بیشترین ضرری را که قبل از ورود به اراد داشتم را جبران کنم و از ورشکستگی قبل از ورود به آراد فاصله بگیرم و رو به پیشرفت باشم.
آموزش های مفید آراد
خوشبختانه در آراد به جزء اموزش تولید محتوا و فروش، مطالب دیگری هم آموزش میدهند که این برای من خیلی خیلی مفید بود و من را از شرایط فکری و روحی که در سالهای نود و چهار تا نود و پنج داشتم.
با توجه به فشارهای وارده از طرف طلبکاران و بانک، امید به کار و قدرت لازم برای جبران گذشته را به من داد راه و روش درست زندگی کردن و دلیل زندگی کردن را از آراد آموختم.
در زندگی تجاری که تا به امروز داشتم شکست ها و پیروزی های زیادی داشتم، موقعیت ها و شرایط خوب یا بدی که همه باهم تنها گوشه ای از توانایی آراد است که در اختیار من گذاشته اند.
با تشکر از تمام عزیزانی که من را در این راه همراهی و هدایت کردند کمال تقدیر و تشکر را دارم.