فقط میخواهم عدد ظرفیتها را درک کنید. عدد امکانات را درک کنید. متوجه شوید که چرا یک کار به سمت افول و یک تجارت به سمت صعود میرود. چرا در این بازار چینیها، آلمانیها و آمریکاییها گوی رقابت را از ما گرفتهاند. ترکها گوی رقابت را از ما گرفتهاند. چرا بازارهایی که ۱۰ سال پیش بازار هدف ما بود و در آنها کار میکردیم را از دست دادیم. میخواهم اینها را برایتان بگویم.اینها رمز و راز اشتباهات و خطاهای کسانی است که در بازار تجارت و صادرات ایران کار میکنند و متأسفانه هنوز متوجه نشدهاند که این مدل کارکردن به هیچ جایی نمیرسد. این مدل کارکردن که بدون فکر، برنامهریزی دقیق و ساختار درست باشد به جایی نمیرسد. نه کارخانه، نه تولیدی و نه مجموعه تجاری را رشد نمیدهد. باید بفهمند که دنیا عوض شده است. رفتارها عوض شده است. اول سال به خیلی از شهرها رفتم و گفتم دوستان امسال سال سختی است. منتظر اتفافات سختی باشید. گفتم که چند جریان وجود دارد. چند موج در پیش دارید. تا الان تعدادی از این موجها گذشته است. موج بعدی، موج تغییر روند مصرف مردم ایران است. روند مصرف مردم ایران عوض میشود. سلایق آنها عوض میشود. دوستانی که تجارت میکنند متوجه هستند که مردم چیزی را که دیروز نمیخریدهاند، امروز دارند میخرند. امروز چیز دیگری میخرند. چرا این اتفاقات میافتد؟ نمی خواهم وارد این مسائل شوم چون قصد تحلیل اقتصادی ندارم. کار من تحلیل اقتصادی نیست، یعنی اصلا تمایلی به آن ندارم. کار من پیشبینی بازار برای آینده نیست. من تاجر هستم. من بهروز زندگی میکنم. من بهروز معامله میکنم، نه به مدلهایی که بخواهم آینده را پیشبینی کنم. سرمایهگذار نیستم . فقط تجارت میکنم و کسبوکار خود را با تجارت پیش میبرم. معادلات زندگیم را با کسب و کارم پیش میبرم. با چیزی که امروز میتوانم انجام دهم و وجود دارد، پیش میبرم. نمیگویم برای آینده برنامهریزی نمیکنم. من به خیلی دورتر از آنچه که دوستان فکر میکنند توجه دارم، اما قرار نیست با معاملات آینده سود کنم. امروز سود میکنم و برای آینده هم برنامه جداگانهای دارم. پمپ و کمپرسور صنعتی یک چیز بسیار معمولی است و از نظر ما تولید آن در ایران بسیار ضعیف است و نمیتوانیم بگوییم کسانی که دارند در ایران کار میکنند اعتقاد دارند که این محصول ظرفیتهای بسیار زیادی دارد یا میتواند بازار بسیار خوبی را از آن خود کند.
صادرات کالایی مانند پمپ و کمپرسور چقدر سود دارد؟
همه شما پمپها را میشناسید. پمپها محصولاتی هستند که در واقع کار جابجایی سیالات یا حتی بعضی مواد پودری یا جامد یا نیمهجامد (به صورت خورد شده) را انجام میدهند. کمپرسورها کار متراکمکردن یک هوا یا یک مایع یا سیالات مختلف را انجام میدهند. بعضی کمپرسورها، کمپرسورهایی هستند که گازها را به مایع تبدیل میکنند. بعضی از آنها، مایعها را منجمد میکنند. کارهای مختلفی انجام میدهند. اما در مجموع فشردهکردن سیالات یا تراکمپذیری آنها توسط این محصولات انجام میشود. در ایران چه شهرهایی بیشتر این محصولات را تولید میکنند؟ براساس گزارشی که در بهار سال ۹۷ ارائه شده است، بزرگترین تولیدکنندههای پمپ کشور خراسانرضوی، اصفهان، تهران و ایلام هستند. در شهرهای دیگر نیز تولید میشود. پمپهای دستساز بسیار زیاد است. ظرفیتهای زیادی دارد. کسانی که میخواهند وارد این قضیه شوند، باید آگاه باشند. جلوتر برویم و در مورد چیزهای دیگر صحبت کنیم. این مشکلات را ول کنید. اینها چرت و پرت است. برای من زیاد مهم نیست. خیلی وقتها بحثهایی مطرح میشود که به نظر من نان و آب ندارد. امروز نمیخواهم در مورد آمار با شما صحبت کنم. میخواهم در مورد چیزی صحبت کنم که ذهن شما را باز کند. دیروز یکی از دوستان ایرادی از من گرفت. دیروز فایلی گذاشته بودم که آمار سال ۹۰ بود. گفت چرا شما گفتید که آمار برای سال ۹۰ است؟ این آمار قدیمی است. همچنین گفتید ۵۰۰ هزار تن برای ۱۲۰۰۰ تن، ۲۰ درصد میشود. در صورتی که ۱۷ و خوردهای درصد یا مثلا ۱۵ و خوردهای درصد میشود. این عدد اشتباه بود. گفتم حالا مثلا ۱۵ ، ۱۷ یا ۲۰ درصد بشود، آیا نان و آب ما فرقی میکند؟ آیا درآمد ما فرقی میکند؟ عدد کلی را ببینید. بعضی از دوستان میپرسند که حالا این عدد کلی برای چه کسی مهم است که حالا بگوییم بین ۱۷ یا ۲۰ درصد؟ یک درصد کم و زیاد این سهمها برای کسی که میخواهد چند صد میلیون صادرات کند، بسیار تأثیر دارد. برای شما اگر مثلا ۵ میلیارد، ۱۰ میلیارد، ۲۰ میلیارد یا ۱۰۰ میلیارد معامله بکنید، واقعا عدد بسیار بزرگی است. سالی ۱۰۰ میلیارد معامله کنید، عدد بسیار بزرگی است. تمام کارخانههایی که کار میکنند نیز میتوانند این را بگویند. ۱۰۰-۵۰۰ میلیارد معاملهکردن عدد بسیار بزرگی است و خیلیها از این عدد رضایت دارند. نمیگویم کارخانههای خیلی بزرگ، چون عدد آنها خیلی بیشتر از این است. اما این عدد برای کارخانههای متوسط بسیار معقول است. این عدد واقعا خیلی برای آنها خوشحالکننده است. این عدد ظرفیت صادراتی دارند. وقتی من نوعی ۱۰۰ میلیون دلار صادرات دارم، انجام دادهام و کار تجاریم در این سطح بوده است، میتوانم در مورد کم یا زیاد شدن عدد نگران باشم. اما ۱۰۰ میلیون دلار اصلا پولی نیست. برای اینکه متوجه شوید پولی نیست در زمینه پمپ مثال میزنم. پمپ محصولی مثل نان و آب و غذا نیست که پرمصرف باشد. پمپ یا کمپرسور محصولی است که بسیار کممصرف است. اما مصارف و جایگاههای مختلفی دارد؛ از پمپهای آب گرفته تا مسائل مختلف. بیشتر در زمینه کارهای بنیادی است. پمپها محصولاتی هستند که چندین سال عمر میکنند. یعنی شما از یک پمپ آکواریم کوچک یا یک پمپ هوای آکواریم کوچک را در نظر بگیرید تا یک پمپ بسیار قوی مواد مذاب در کورهها یا پمپ بسیار قوی کمپرسورها و دستگاههای فشار هوا و فشار گاز که بین ایستگاههای چند شهر استفاده میشوند. همه اینها پمپ محسوب میشوند. کمپرسورهای مختلفی که در این فضاها استفاده میشوند. کمپرسورهای بسیار بزرگی که روی آب الپیجی را به ال انجی تبدیل میکنند و به اندازه یک کشتی هستند. نمیخواهم اینها را مقایسه کنم. همه جور پمپی داریم. فقط میخواهم عدد را فرض کنید. آلمان در سال ۲۰۱۶ عدد ۲۹۳۰۰ میلیون دلار -یعنی ۲۹ میلیارد دلار کار کرده است. در سال ۲۰۱۷ تنها ۳۱۴۰۰ میلیون دلار برای آلمان بوده که این عدد ۱۷/۶ درصد سهام بازار بوده است. اصلا فرض را بر ۱ میلیون دلار بگذارید. فرض را بر ۱۰ میلیون دلار بگذارید. اینجا بحث ۳۱ هزار میلیون دلار است. فقط عدد را فرض کنید! تجارت جهانی چه عددی دارد! اگر بخواهید ۱۰ میلیون دلار بازار بگیرید به پول الان ۱۰۰ میلیارد تومان میشود. ۱۰۰ میلیارد تومان معامله میشود. ۱۰ میلیون دلار در ۳۱ هزار میلیون دلار عددی نیست. اگر بخواهید کل معاملات را حساب کنید، ۱۰۰ درصد کل معاملات می شود ۱۸۲ میلیارد دلار. این عدد کل سهمی است که در این بازار وجود دارد. ۱۸۲ میلیارد دلار معاملاتی که در این سطح فقط برای پمپ و کمپرسور انجام میشود. محصولات دیگر را هم بعد برایتان میگذارم تا بفهمید عددی که شما میخواهید در این بازار به دست آورید، عدد هزارم هم نیست. در این بازار ۱۸۲ میلیارد دلاری یا ۱۸۲ هزار میلیون دلاری، کسی که بتواند ۱۰۰ میلیون دلار بگیرد یعنی توانسته است کمتر از نیم درصد بازار را جذب کند. نیم درصد از بازار. ۱۰۰ میلیون دلار یعنی چقدر؟ هزار میلیارد تومان میشود. فقط در پمپ. در چیزی که ما فکر میکنیم ظرفیت ندارد. [av_notification title='' color='custom' border='' custom_bg='#106ae8' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue809' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-1txruji'] کل معاملات انجام شده در حوزه پمپ و کمپرسور ۱۸۲ میلیارد دلار است که حدود ۱۷ درصد آن معادل ۳۱ میلیارد دلار متعلق به آلمان می باشد. *هر یک درصد از این بازار معادل حدود ۲ میلیارد دلار یا ۲۰۰۰۰ میلیارد تومان است.* [/av_notification] جلوتر برویم. اینها عدد و آمار است. آمارها زیاد برای من مطرح نیستند چون معتقدم از آنها نان و آب در نمیآید. فقط میتوانید با استفاده از آنها ذهنتان را بزرگ کنید که با چه بازاری مواجه هستید و در این بازار چه اعدادی میتوانید بدست آورید. چه جایگاههایی میتوانید بگیرید. مصرف دنیا چقدر است؟ کشور روسیه که بغل گوش ما است ۸۶۰۰ میلیون دلار مصرف پمپ دارد. به این نکته جالب توجه کنید. آمریکا، چین و آلمان هم تولیدکننده و هم مصرفکننده هستند. بعضی چیزها را وارد و بعضی چیزها را صادر میکنند. اما ۱۸۲ هزار میلیارد دلاری که در این بازار صادرات میشود باید در دنیا مصرفکننده داشته باشد. مصرف آن پراکنده است. از آمریکا، چین و آلمان که بگذریم و پایین بیاییم، همهی اعداد به زیر یکی دو درصد تا سه درصد میرسد. میخواستم نمودارهای کامل را از سایت تریدمپ بگیرم اما این کار را نکردم و گفتم همین کافیه است. به نمودار که نگاه کنید میبینید که عدد کوچکتر میشود. کوچک میشود. کوچک میشود. ۱ میلیارد دلار. یک میلیارد دلار. اینجا مثلا یک درصد آن دو میلیارد دلار میشود. دو میلیارد دلار. دو میلیارد دلار. همینطور در کشورهای مختلف مصرف میشود. چرا؟ چون بازارهای کشورهای درحالتوسعه به شدت به آن نیازمندند. این همان ظرفیت شما برای صادرات این محصول است که به آن توجه نمیکنید. میتوانید در این بازار حتی یکی دو میلیارد تومان -دو هزار میلیون دلار- یعنی یک درصد را جذب کنید که ما این کار را نمیکنیم. پایینتر بیاییم. این وضعیت ایران است. حالا میخواهیم بیینیم چرا وضعیت ایران اینطور شده است. به نمودار نگاه کنید. سال ۱۳۹۱ چقدر بوده است؟ ۱۸ میلیون دلار. نه ۱۸ میلیارد دلار. ۱۸ میلیون دلار عددی است که ما در صادرات این محصول داشتهایم. این عدد بسیار کوچکی است. حالا چرا این عدد کوچک است؟ اگر به قبل برگردید میبینید که این عدد بزرگتر بوده است. جالب است که دلیل آن را بدانید. به شما میگویم.از سال ۹۱ وضعیت ما در حال افول است. فکر میکنید تحریمها عامل افول ما شدهاند؟ نه. تنها تحریمها نبوده است. ما خودمان، خودمان را تحریم کردهایم. ما خودمان در کوچه بنبست نشستیم و توقع داریم که دنیا از ما جنس بخرد. ما خودمان در گمرک و کشورمان را به روی تاجرهای دنیا بستیم. ما خودمان مسیر را برای آنها بستیم.چطور؟ درک نکردیم. جلوتر برویم نشان میدهم و برایتان جالب میشود. تا ۱۰ سال پیش کشوری مثل عراق که مصرفکننده بوده است، اگر میخواست از چین خرید کند باید به آنجا میرفت. باید به آمریکا میرفت تا از آنجا خرید کند. ۱۰ سال پیش اینترنت را به شکل امروزی در دسترس نداشت. اما امروز هر عراقی در خیابان روی تلفن همراهش اینترنت دارد. کسی که میخواهد پمپ وارد کند، در اینترنت سرچ میکند، تأمینکنندههای مختلف را پیدا میکند و با آنها مذاکره میکند. چرا به ایران بیاید؟
رقبای ما بیخ گوش آنها و در تلفنهای همراهشان هستند. ما عقب ماندیم. در اینترنت سرچ کنید و ببینید چند شرکت ایرانی را پیدا میکنید که در زمینه پمپ کار میکنند؟ هیچی. هیچی. واقعا اسفبار است. چرا شرکتهای داخلی ما متوجه نیستند که میتوانستند برای خودشان بازار داشته باشند؟۱۸ میلیون دلار امروز پولی نیست. اگر هرکدام از شما که بتوانید ۱۰ میلیون دلار در همین اینترنت مشتری جذب کنید، آیا ۱۰۰-۱۵۰ میلیارد تومان فروش در سال عدد کمی است؟ اشتباه ما همین است. مسیر و میدان را به رقبایمان دادیم. ترکیه آن زمان میدان نداشت. امروز دارد. ترکیه از اینترنت استفاده میکند. چینیها از اینترنت استفاده میکنند. آمریکاییها از اینترنت استفاده میکنند و میدان بازار را برای خودشان باز کردند. ما اینجا نشستیم و منتظریم تا مشتری بیاید التماس کند و از ما جنس بخرد. درمورد بحث پیمان ارزی و مشکلاتی که دارد سر فرصت برایتان صحبت میکنم. من واقعا ناراحت هستم از اینکه چرا تاجرها و تولیدکنندههای ما در کوچه بنبست نشستهاند. کیسه را هم بر سر کشیدهاند. منتظرند برایشان معجزه بشود. من نمیدانم چرا؟ سقوط وحشتناکی کردهایم. اصلا هیچ چیز باقی نمانده و کل ظرفیت ما از بین رفته است. ۱۸ میلیون دلار پول کمی نیست. میدانید در کار پمپ چقدر سود وجود دارد؟ ۱۰۰ درصد سود است. معلوم نیست کسانی هم که خرید کردهاند کدام بدبختهایی بودهاند. وگرنه وقتی طرف میتواند اینترنتی خرید کند و جنس را برایش بفرستند بدون اینکه با کسی روبرو شود، می تواند گشایش اعتبار کند، چرا به ایران بیاید تا از ما بخرد؟ نگویید الان گشایش اعتبار نداریم. همه اینها راهحل دارد. نگویید ما نمیتوانیم کارهای ارسالی داشته باشیم. بیایید با آن چیزی که هست پیش برویم. آن چیزی که میشود را ایجاد کنید. مسیرتان را باز کنید. اعداد تهدید خیلی بزرگی نیست که بخواهید نگران آنها باشید. سهم ما از بازار عراق، آذربایجان، افغانستان، ترکیه، امارات و سایر کشورها چقدر است؟ با این کشورها کار میکنیم چون بغل گوشمان بودهاند. خودمان کالا را بردهایم که تو را به خدا از ما بخرید. این مدل بازاریابی ما است. مدل ذلتبار.
اصلا متوجه نمیشوم که چرا باید یک تاجر یا کارخانهدار خود را ذلیل کند! چرا شمایی که دارید کار میکنید باید التماس کنید که بیا از من جنس بخر! چرا خودتان را در مسیر مصرفکننده قرار نمیدهید که شما را بییند، محترم بشناسد و با شما کار کند!نمیروید. مسیر را اشتباه میروید و مسیر اشتباه وضعیت امروز صادرات ما را میسازد. ما در بهشت صادراتی زندگی میکنیم. در بهشتی که دنیا اگر بداند میتواند کالایش را با چه شرایط خوبی از ایران تأمین کند حتما مشتری ما میشود. بعد نشستهایم که چرا جنس ما فروخته نمیشود. چون در آن را بستهاید. راه را بستهاید. معنی ندارد بگویید تأمینکننده خوب نداریم. جنس آشغال را هم در دنیا میخرند. آشغال را هم میخرند. شما در مسیر درست قرار نمیگیرید. مشتری را نمیآورید. ساعت تقلبی را هم از شما میخرند. من تولیدکننده ساعت تقلبی هستم. شما باید بروید و در جای درست بشینید. نمیتوانید ساعت تقلبی را بالا شهر بفروشید. ساعت تقلبی را باید جایی ببرید که متقاضی ساعت تقلبی هستند. نمیتوانید بگویید این جنس در بازار بد است و کسی آن را نمیخرد. چرا میخرند.
من خیلی از تولیدکنندههای پمپ و اینطور صنایع را میشناسم که واقعا محصولات عالی میسازند. کسانی را میشناختم که قطعات واقعا عالی میساختند که حتی از نمونه اروپایی آن هم بهتر بود. در همین ایران قطعهسازی میشناسم که ناخن بیل مکانیکی میسازد که سه برابر ناخن آلمانی کار میکند. این ناخنهایی که روی بیل مکانیکی میگذارند و خیلی زود خراب میشود و هزینه استهلاک آن بسیار بالا است. آن را به یک سوم قیمت آلمانی میسازد. اما ما شرایط را فراهم نمیکنیم. حتی نمیتوانیم این محصول را در خود مشهد و تهران بفروشیم. چون کالایمان را در بازار عرضه نکردهایم.من اگر بخواهم تجارت کنم، اصلا از این مسیر نمیروم. اصلا مدل کسبوکار، تجارت و صادرات ما این نیست که بازار هدف تعیین کنیم و بعد کار کنیم. بازار هدف ما کل دنیاست. هر موقع که توانستیم متوجه این مسئله بشویم، تجارتمان بزرگ میشود. هر موقع که توانستیم بفهمیم که باید بازار هدف ما کل دنیا باشد، نتیجه کارمان مؤثر میشود. به من میگویند کدام کشور را بازار هدف خود بگذارم؟ میگویم اصلا مهم است که بازار هدف کدام کشور باشد؟ مگر قرار است به آنجا بروی و بازاریابی محلی بکنی؟ مگر قرار است کالایت را ببری در آن کشور بعد از گمرک بفروشی؟ نه دوست عزیز. قرار است شما ساختار و سیستم درستی بگذاری و از آن خروجی بگیری. [av_notification title='' color='green' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='no' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-yw982m'] بازار هدف ما باید کل دنیا باشد. قرار نیست بازاریابی محلی کنیم. باید بر مسیر مشتریان دنیا قرار بگیریم. [/av_notification] ببینید واردات همین کشورهایی که ما خرد خرد به آنها میفروشیم، چقدر است؟ روسیه ۸۶۳۲ میلیون دلار وارد میکند. اصلا روسیه را نداریم. ما از روسیه تعرفه پیشنهادی برای واردات کالایمان داریم. حتی اگر قطعه پمپ بیاوریم و اینجا سرهم کنیم و آنجا بفروشیم، بیشتر سود میکنیم. ۸۶۳۲ میلیون دلار وارد میکند. ۸ میلیارد دلار واردات میکنند. خود ترکیه هم واردکننده گردن کلفتی است. ترکیه را نگاه کنید. ۲۶۴۷ میلیون دلار واردات میکند. کل عددی که ترکیه از ایران میخرد ۵ میلیون دلار است. سهم از کل که ارزش آن ۰/۴ میلیون دلار -۴۰۰ هزار دلار- است. ما کجا هستیم؟ این کشورها جنسشان را از کجا میآورند؟ عربستان، امارات دو هزار میلیون دلار پمپ وارد میکند. دو هزار میلیون دلار است. مگر صادرات نفت ما چند میلیون دلار است؟ ما استعدادهای خودمان را نشناختهایم. من در دانشگاه با استادهایم دعوا میکردم. میگفتم شما میگویید که آدمها منابع نیستند و زمین و خاک و نفت منابع هستند. این اشتباه است. ژاپن ۳۰۰ میلیون جمعیت دارد و هیچ پول و منابعی هم ندارد. در جزیرهای زندگی میکنند که شاید به اندازه یکی از استانهای ما هم نباشد، اما پول درمیآورند. دنیا دنیا پول در میآورند. ما کجای این دنیا هستیم؟ کجای تفکرات ما درست است؟ نشستهایم و دست روی دست گذاشتهایم. جنس و دارایی موجودمان را بفروشیم، از کیسه خلفا بخوریم تا خرج زندگیمان را درآوریم. این اصلا اشتباه است. خود شما باید ثروت ایجاد کنید. این ارزشها برای خودتان است. این اشتباهات را که میبینم فکرم به هم میریزد که چطور این اشتباهات و تفکرات غلط در زندگی ما ایجاد شد؟ بازار هدف ما کل دنیا است و میخواهیم برای کل دنیا کار کنیم. همهی این کشورهایی که میبینید یک به یک ظرفیتهای بسیار زیادی دارند. امارات دو هزار. پاکستان ۷۹۲ میلیون دلار. کل صادرات نفت ما ۶۰ میلیارد دلار است. اگر اعداد همین ۱۰ کشوری که اینجا هستند را جمع کنید، یک عدد چند هزار میلیاردی میشود. ۱۸ میلیارد دلار. یعنی اگر کشور ما فقط در صنعت پمپ و پمپ هیدرولیک و تجهیزات آن کار میکرد -مگر چقدر هایتک است؟- به اندازه یک سوم نفتی که میخواستیم صادر کنیم، در اینجا منفعت کسب میکردیم. جالب اینکه همهی نفت سود نیست، اما این کار تماما سود است. شاید برای تولیدکننده ۵۰ تا ۷۰ درصد آن سود باشد. اگر فقط در همین زمینه پمپ کار میکردیم و فقط هم به همین ۱۰ کشور میفروختیم و به هیچ جای دیگری هم نمیخواستیم بفروشیم، اندازه یک سوم نفتی که از این مملکت صادر میکنیم به این مملکت سود میرساندیم. شغل ایجاد میکردیم. وابستگی نداشتیم. تکبعدی نبودیم. دنیای تکنولوژی بودیم. وقتی صنعتی داخل کشور راه میافتد، پیشرفت هم میکند. اگر حوله هم تولید کنید، کارتان توسعه پیدا میکند. فرقی ندارد. اگر در زمینه نخود کار کنید و صادرات تان خوب شود، سود کشاورز زیاد شود، کشاورز هم صنعتی کار میکند، زمینهایش را گسترش میدهد و بهینهتر کار میکند. چون نکردیم توسعه هم پیدا نمیکنیم. چون ارزان و مفت میفروشیم، سود هم نمیکنیم. ضرر میکنیم. و چون ضرر میکنیم وضعیت امروزمان به این شکل است. من برای خودمان و بیشتر از آن برای حماقتهایمان متأسفم. میتوانستیم امروز وضعیت بهتری داشته باشیم، اما نداریم. حق ما این نیست. خودمان حق خودمان را اینطور ایجاد کردیم. با باورها و مسیرهای غلطمان این کار را کردیم. کاری به شرکتهای برتر ندارم. چند شرکت هستند که کار میکنند. انجمن سالانه تجهیزات و سندیکای شرکتها و امثال اینها و چیزهایی که از نظر من مهم نیست. اینها برای کسی پول نمیسازد. راهکارهای پیشنهادی را نگاه کنید، بامزهاند! برقراری مجدد حمایت دولتی، تضامین بانکی، تسهیلات. اصلا نمی فهمم که سازمان توسعه تجارت ایران واقعا به راهکارهایش فکر میکند! مثلا راهکار میدهد که اوضاع بهبود پیدا کند. نگاه کنید. یک راهکار درست و حسابی نداده است. مهم نیست که جنس بیکیفیت باشد. خریدار آن پیدا میشود. کار شما عددی نیست. ۲۰ میلیون دلار هم بخواهید در بازار دنیا بفروشید، خیلی راحت آب میشود. واقعا عدد کوچکی است. آموزش امروز تمام شد و امیدوارم که بتوانید بهره خوبی از آن ببرید. [av_notification title='' color='blue' border='' custom_bg='#444444' custom_font='#ffffff' size='large' icon_select='yes' icon='ue800' font='entypo-fontello' admin_preview_bg='' av_uid='av-n3vg2m'] فایل صوتی توضیحات استاد نظامپرور، مدیر توسعه کسبوکار و مشاور امور صادراتی گروه شرکتهای آراد را می توانید در همین قسمت بشنوید. [/av_notification] [audio mp3="https://s3.eu-1.blufs.ir/aradbranding-fa-wp-content/uploads/2018/09/capasityforExporttoworld.mp3" autoplay="true" preload="auto"][/audio]